بختیار رحمانی تنها نیم فصل در پیکان دوام آورد، آن هم در شرایطی که مجید جلالی سرمربی این تیم بود. مربی باتجربهای که دلیل اصلی حضور بختیار در این تیم تهرانی بود. این دو سالها در فولاد کنار هم بودند و یکدیگر را بیش از حد معمول قبول داشتند.
یکی در خط هافبک فولاد همه کاره بود و جور سایر بازیکنان را میکشید و
دیگری روی نیمکت حضور داشت و بیش از حد به کاپیتان تیمش متکی بود.
خاطرههای همکاری این دو، هر چند منجر به قهرمانی فولاد در لیگ برتر نشد
اما آنقدر دلنشین بود که بختیار را از اهواز به تهران کشاند تا دوباره زیر
نظر جلالی بازی کند.
رحمانی که در هفتههای پایانی نیم فصل نخست لیگ برتر، گاهی روی نیمکت نشست و
گاهی هم سکو، ترجیح داد تمام آن خاطرههای قبلی را از ذهن خود پاک کند و
از پیکان جدا شود. مقصد او ذوب آهن بود، تیمی از اصفهان با سرمربیگری امیر
قلعهنویی. تیمی که بعد از آسیبدیدگی قاسم حدادی فر و البته جدایی مهدی
مهدی پور و حضور و در تراکتورسازی نیاز مبرمی به جذب یک هافبک داشت تا نقش
لیدر را بازی کند. بختیار با همین قول و قرارها به اصفهان رفت تا برای
دومین بار بازی زیر نظر امیر قلعهنویی را تجربه کند.
رحمانی تا اواسط لیگ چهاردهم، فقط یک پیراهن باشگاهی را بر تن کرده بود.
پیراهن فولاد برای چندین فصل متوالی. او در تیمهای پایه فولاد رشد کرد،
پلههای ترقی را یکی یکی پیمود و به ترکیب تیم بزرگسالان رسید. او در لیگ
یک برای نخستین بار، آن هم در 15، 16 سالگی برای فولاد بازی کرد و همراه
این تیم به لیگ برتر رسید. او از آن به بعد تا اواسط لیگ چهاردهم که مجبور
شد برای گذراندن خدمت سربازی به تراکتورسازی برود، در ترکیب فولاد حضور
داشت و همراه این تیم حتی بهعنوان قهرمانی لیگ برتر هم رسید.
خدمت سربازی، لقب وفاداری را از بختیار گرفت، چرا که او بعد از دریافت کارت
پایان خدمت دیگر به فولاد برنگشت و ترجیح داد پیراهن استقلال را بر تن
کند. رحمانی پس از حضوری کوتاه مدت در استقلال، البته دوباره به فولاد
برگشت اما فقط برای نیم فصل. در حالی که تصور میشد بختیار برای حضور در
لیگ هفدهم هم پیراهن فولاد را بپوشد، او به تهران آمد تا برای پیکان بازی
کند. اتفاقی که برای رحمانی خوشیمن نبود و او فقط نیم فصل در این تیم بازی
کرد.
رحمانی تا اواسط لیگ چهاردهم، یکی از باثباتترین بازیکنان فوتبال باشگاهی
در ایران بود. او با 23 سال سن، 7 فصل برای فولاد بازی کرده بود و بازوبند
کاپیتانی این تیم را نیز بر بازو میبست. از آن زمان به بعد، ذوب آهن
چهارمین تیم بختیار رحمانی است. تراکتورسازی، استقلال، پیکان و ذوب آهن. هر
چند در فوتبال حرفهای، وفاداری و تعصب به مسالهای پیش پا افتاده بدل شده
اما بختیار میتوانست یکی مثل ابراهیم صادقی باشد و فوتبال خود را در
فولاد ادامه بدهد و همانجا بازنشسته شود اما این اتفاق رخ نداد. رحمانی
حالا هر نیم فصل یک تیم عوض میکند و انگار تداوم در رده باشگاهی را فراموش
کرده. انتظار میرود رحمانی در پایان فصل از ذوب آهن هم جدا شود. تجربه
دو، سه سال اخیر که این را نشان میدهد، مگر اینکه بختیار در ذوب آهن جا
بیفتد و خلاف این موضوع را اثبات کند.
البته باید به بازیکنان هم حق داد. آنها زمان کوتاهی در سطح اول حضور دارند
و سعی میکنند به لحاظ مالی به اصطلاح بار خود را ببندند تا وضع معیشتشان
در آینده تهدید نشود.
ایلنا