کد خبر: ۷۴۵۲۳۸
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۶ - ۰۸:۴۹
تعداد بازدید: ۳۳۶
ساعت 3 بعدازظهر بود؛ ابر سیاهی در آسمان لمیده بود و توفان و گرد و غبار شدید فضای شهر را آشفته و رفت و آمد خودروها را با مشکل مواجهه کرده بود. سروان رضوانی تازه جلسه کاری را ترک کرده بود که در جریان قتل پیرمردی در یکی از ویلاهای فاز 2 شهرک غرب قرار گرفت.
قتل تاجر 79 ساله پولدار که 6 ماه پیش زن 27 ساله اش را طلاق داده بود!به گزارش خبرداغ به نقل از آفتاب،ساعت 3 بعدازظهر بود؛ ابر سیاهی در آسمان لمیده بود و توفان و گرد و غبار شدید فضای شهر را آشفته و رفت و آمد خودروها را با مشکل مواجهه کرده بود. سروان رضوانی تازه جلسه کاری را ترک کرده بود که در جریان قتل پیرمردی در یکی از ویلاهای فاز 2 شهرک غرب قرار گرفت.

سروان پس از این که آدرس دقیق محل حادثه را گرفت به سرعت به سمت محل وقوع جنایت حرکت کرد. در آن روز پاییزی گرد و غبار ناشی از توفان آنچنان برخیابان‌های شهر حاکم بود که چشم چشم را نمی‌دید و منجر به ترافیک شدید خیابان‌ها شده بود. نزدیک به دو ساعت طول کشید تا سروان رضوانی به جلوی ساختمان ویلایی 44 که قتل در آنجا اتفاق افتاده بود، رسید. در جلوی ساختمان دو خودروی پلیس و یک دستگاه آمبولانس دیده می‌شد، ضمن این که ساختمان کاملا در محاصره ماموران انتظامی بود.

سروان رضوانی از حیاط زیبا که البته بر اثر توفان اوضاع مرتبی نداشت عبور کرد و وارد پارکینگ که در طبقه همکف ساختمان قرار داشت شد.در پارکینگ یک خودروی پرادو مشکی که از تمیزی برق می‌زد و یک BMW سفید رنگ X6 پارک بود. سروان پس از گذشتن از پارکینگ و عبور از راه پله‌ای که باسنگ‌های قیمتی تزیین شده بود، وارد سالن زیبا و مجلل ساختمان شد. سالن بزرگ و شیک نظر هر تازه‌واردی را به خود جلب می‌کرد، فرش‌ها و تابلوهای نفیس و اشیای تزیینی گرانقیمت در اطراف خانه حکایت از ثروتمندی صاحبخانه داشت. در جای جای خانه شیک و مدرن ماموران تشخیص هویت در حال بررسی و تحقیق بودند. در گوشه سالن، راه‌پله چوبی شیکی قرار داشت که به اتاق خواب‌ها منتهی می‌شد و در واقع خانه دوبلکس بود.

جسد پیرمرد روی تخت در اتاق خوابش در ضلع غربی طبقه دوم افتاده بود، او لباس خواب، پیژامه آبی و عرق‌گیر سفید بر تن داشت و شواهد حکایت از آن داشت که وی به طرز دلخراشی و در کمال بی‌رحمی خفه شده است. جمع شدن ملحفه روی تخت و همچنین ریختن وسایل روی میز عسلی کنار تخت نشان می‌داد که پیرمرد برای رهایی از چنگال قاتل تلاش زیادی کرده است.

فضای اتاق خواب کاملا بهم ریخته و آشفته بود و ثابت می‌کرد قاتل به دنبال یافتن پول و اشیا قیمتی بوده یا احیانا برای ردگم کردن دست به چنین کاری زده است. در سه اتاق خواب دیگر نیز چنین وضعیتی دیده می‌شد، ضمن این که در گاوصندوق اتاق خواب پیرمرد باز و محتویات به سرقت رفته بود. سروان رضوانی پس از بررسی اولیه صحنه جنایت گوش به گزارش ستوان یکم احمدی افسر تحقیق کلانتری محل داد تا در جریان جزئیات بیشتر قتل پیرمرد قرار گیرد.

ستوان احمدی در قسمتی از گزارش خود گفت: ساعت حدود 2 بعدازظهر بود که در جریان قتل پیرمرد 79 ساله به نام حیدر قرار گرفتیم. کسی که خبر قتل را اطلاع داد، شاهین خواهرزاده مقتول بود. حیدر یک تاجر پولدار است که خانواده‌اش در خارج از کشور زندگی می‌کنند و ظاهرا او تنها در اینجا سکونت دارد، البته همسرش گاهی نزد او می‌آمد و حیدر هم در سال چند ماه کشور را ترک می‌کرد. در بررسی‌های اولیه دو فرضیه پیش روی ماست؛ فرضیه اول جانی یا جانیان با استفاده از زمین مخروبه ضلع شرقی وارد حیاط ساختمان شده‌اند. بعد جلوی در ورودی رفته و با به صدا درآوردن زنگ و باز شدن در توسط پیرمرد او را غافلگیر و نیت شوم خود را اجرا کرده‌اند. البته برای این که پیرمرد را قانع کنند که در را باز کند حتما بهانه محکمی داشته‌اند.

اما فرضیه دوم که قوی‌تر است؛ قاتل با آشنایی قبلی که با مقتول داشته براحتی وارد ساختمان شده و با فشار و تهدید او را مجبور به گشودن گاوصندوق کرده و سپس برای این که لو نرود پیرمرد را خفه و برای ردگم کردن اقدام به بهم ریختن اتاق خواب‌ها کرده است.

سروان رضوانی پس از شنیدن گزارش افسر تحقیق کلانتری از او تشکر و به بازجویی از شاهین خواهرزاده 33 مقتول که در گوشه سالن آرام و بی‌صدا اشک می‌ریخت، پرداخت.

شاهین با قیافه‌ای محزون و صدایی لرزان گفت: پیرمرد بیچاره آماده شده بودکه نزد بچه‌ها و نوه‌هایش برود، حتی بلیت هم گرفته و قرار بود پس فردا پرواز کند، خیلی اشتیاق داشت بیشتر از همیشه، اما اجل مهلتش نداد و... .

شاهین پس از یک مکث طولانی با صدای بغض‌آلودی ادامه داد: دیشب من پیشش بودم. برایش مقداری دلار خریده بودم. از من خواست شب نزدش بمانم. راستش چون ماشین هم نداشتم قبول کردم. تا پاسی از شب بیدار بودیم و راجع به کار صحبت کردیم. بعدش سفارش مقداری خوراکی داد تا تهیه کنم. چون جلسه مهمی داشتم صبح زود خانه را با خودرو پرادو او ترک کردم البته شب اجازه گرفتم. او کمی خسیس بود بخصوص درمورد ماشین‌هایش. ساعت 11 چیزهایی را که خواسته بود تهیه کردم، تماس گرفتم تا آنها را برایش ببرم، اما جواب نداد فکر کردم نزد دوستانش رفته، ساعت یک دوباره تماس گرفتم باز هم پاسخگو نبود، دلم شور افتاد و خودم را به اینجا رساندم. خوشبختانه کلید ساختمان را دارم وقتی خودرو BMW او را در پارکینگ دیدم فکر کردم برگشته، اما وقتی جسد بی‌جانش را در اتاق خوابش یافتم... .

شاهین در مورد شغلش به سروان رضوانی گفت: من یک شرکت کامپیوتری دارم که البته با دایی خدابیامرزم شریک هستیم. البته این اواخر با مشکلات نقدینگی روبه‌رو شدیم که دایی حلش کرد. وی در مورد خصوصیات مقتول هم گفت: او مرد بشدت حسابگری بود، ولی در عین حال قلبی رئوف داشت و نسبت به من هم خیلی مهربان بود. زن دایی و دختر و پسرش در آمریکا ساکن هستند و دایی‌ام دو تا هم نوه دارد که بشدت به آنها علاقه‌مند بود. او تنها زندگی می‌کرد، البته دو سال پیش با دختر 27 ساله ازدواج کرد، اما شش ماه قبل او را طلاق داد. یک زن میانسال هم هفته‌ای سه روز صبح‌ها برای نظافت خانه به اینجا می‌آید که دیروز روز کاریش بود. علاوه بر اینها دایی‌ام دوستان زیادی دارد که اکثر وقتش را با آنها می‌گذراند. از نظر مالی هم وضعش بسیار خوب است، هم ملک و املاک دارد که اجاره داده هم پول زیادی که دربانک سپرده‌گذاری کرده است.

سروان رضوانی پس از این که ساعتی از شاهین بازجویی کرد از سروان نادری افسر تشخیص هویت در مورد زمان احتمالی مرگ سوال کرد که وی به سروان گفت: وقوع زمان احتمالی قتل پیرمرد بین ساعت 8 لغایت 9 صبح تخمین زده می‌شود.

سروان رضوانی از او تشکر کرد و سپس آنچه که اتفاق افتاده بود را یکبار دیگر مرور کرد و آنگاه دستور دستگیری شاهین را به جرم قتل عمد دایی‌اش صادر کرد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: