یکی مثل امیر قلعهنویی پنج سال زودتر از منصوریان سرمربی آبیها شد و دو سال زودتر از حضور علیمنصور در استقلال با این تیم جام گرفت! اتفاقا بسیاری بر این باورند که سالهای شکوفایی مربیگری قلعهنویی در همان مقطع بود. طی همان سنین 40 تا 45سالگی قلعهنویی توانست با جسارت یک نسل خوب در استقلال تربیت کند و سالها موفقیت را برای آن تیم به ارث بگذارد. حالا اما امیر تبدیل به یک مربی محافظهکار شده که عمدتا ترجیح میدهد با ستارههای نامآشنا و باتجربه کار کند. اگر هم قرار باشد در مورد فوتبال اروپا حرف بزنیم، بهترین مثالها را میتوان پشت سر هم ردیف کرد؛ از پپ گواردیولا که در 38سالگی سرمربی بارسلونا شد و کل اروپا و دنیا را شخم زد تا زینالدین زیدان که در 42سالگی سکان هدایت رئال مادرید را در دست گرفت و در حال حاضر بهترین نتایج را با این تیم کسب میکند. جالب است که هر دوی این مربیان، پیش از نشستن روی نیمکت غولهای اسپانیایی فقط یک تجربه کوتاه کار در تیمهای دوم بارسا و رئال مادرید را داشتند. در هیچکدام از این موارد هیچکس از جوان بودن آنها ایراد نگرفت، اما الان که منصوریان زمین خورده عالم و آدم روی سن کم او و عجلهاش برای کار در استقلال زوم کردهاند. جالب است که خیلی از همین جماعت هنگام قضاوت در مورد وینفرد شفر هم «پیر» بودن او را دستمایه انتقاد از مرد آلمانی میکنند!
مساله کلیدی در این بحث، مربوط به سطح نازل کارشناسی در فوتبال ایران است؛ چنان که وقتی یک فرضیه تبدیل به باور عمومی میشود و حالت کلیشه را پیدا میکند، خیلیها طوطیوار دست به تکرارش میزنند، بیآنکه یک لحظه زوایای مختلف بحث مزبور را در ذهنشان مورد ارزیابی قرار بدهند. به عنوان نمونه همین آقای جلالی که امروز میگوید مربی شدن در تیمهای بزرگ به 15سال تجربه نیاز دارد، خودش 12سال پیش و در همان شروع راه مربیگری قصد داشت هدایت پرسپولیس را بر عهده بگیرد، اما لحظه آخر این اتفاق با نظر علی پروین منتفی شد. با این همه وقتی کار به کلیشهگویی میکشد، آقا مجید هم آن روزها را یادش میرود و همان حرفهای سایرین را تکرار میکند!
روزنامه گل