در این مورد قطعا علی کریمی آسیب دیده و حق او پایمال شده است. در این میان فدراسیون فوتبال تلاش میکند حداقل بخشی از حقوق مادی جادوگر را احیا کند، هرچند اعتبار خدشهدار شده او به این راحتیها قابل ترمیم نیست.
همه اینها را گفتیم تا همان اول مطلب موضعمان را در مقابل نفت و داستانهایش روشن کرده باشیم؛ با این وجود اما، یک مساله مهم دیگر در این میان باقی مانده که گفتنش به درد آینده مربیگری کریمی میخورد. موضوع این است که در برخی رفتارهای جادوگر طی چند هفته گذشته، نوعی «خود برتربینی» دیده میشود که چندان با حوزه کاری جدید او تناسب ندارد.
در حقیقت انگار کریمی فکر میکند حالا هم که مربی شده همچنان میتواند با همان کاراکتر فوق ستاره فوتبال در این عرصه حضور بیابد و همه هم باید ناز او را بکشند. این یک اشتباه محاسباتی بزرگ است که ردش را لابلای برخی جملات مالک باشگاه و یا حتی خود کریمی میتوان رویت کرد.
مثلا اینکه کریمی خیلی زود مصاحبههای تندش را علیه جهانیان شروع کرد و یا اینکه مدعی بود این چهره التماسش را کرده که با او کار کند، از همین جا ناشی میشود. به علاوه مثلا اینکه مالک باشگاه در حاشیه یکی از مسابقات به سمت کریمی رفته و او تحویلش نگرفته، باز سند دیگری در اثبات همین مدعاست. آیا واقعا اگر کریمی یک مربی گمنام و صفر کیلومتر بود که اولین تجربه سرمربیگریاش را از سر میگذراند، باز به همین شکل با مالک و مدیر باشگاه برخورد میکرد؟
متاسفانه برخی از نوابغ فوتبال ما نمیتوانند بپذیرند که وقتی کفشهایشان را میآویزند و رو به دنیای مربیگری میآورند، در عمل وارد یک حوزه بسیار جدید شدهاند که در آن هیچ تجربهای ندارند. حتی اگر علی کریمی همان ستارهای باشد که دو بار مقابل میشاییل بالاک تو سر توپ زده و نصف تیم رم را در خود ایتالیا دریبل کرده، باز وقتی مربی میشود «سر خط» میرود و باید همه چیز را از نو شروع کند.
اگر کریمی در باد سوابق و کاراکتر برجستهاش به عنوان یک فوتبالیست سوپراستار بخوابد، قطعا در دنیای مربیگری به مشکل خواهد خورد. اینها را برای بعدها نوشتیم، وگرنه در ماجرای نفت که افکار عمومی حق را به او داده و مشکلی نیست. با این همه اشتباه گرفتن نبوغ بازیگری با حرفه مربیگری میتواند پیامدهای ناگواری داشته باشد و به تدریج این اعتماد افکار عمومی را هم از بین ببرد.
روزنامه گل