علیرضا رحیمی نماینده مجلس در کانال شخصی خود به تحلیل ماجرای تتلو و رئیسی پرداخت.
به
گزارش
خبرداغ به نقل از «انتخاب»؛ رحیمی نوشت: پس از دیدار آقای رییسی با تتلو در جریان
رقابتهای انتخاباتی تتلیتی ها کنجی را در پهنه اصولگرایی یافتند تا در پی
آن به مدد رسانه های رسای آن جریان بازنمایی یا دیده شوند.
اگر
چه برخی تحلیلگران اصولگرا نیز بارها و ازجمله اخیرا اذعان کردند که آن
دیدار ریزش قابل توجهی از اراء آقای رییسی را در پی داشت اما گویا درس
آموزی لازم برای حلقه ای از حلقات حامیان رییسی نداشته و بالعکس جماعتی
برانند تا همچنان تتلو را با نمادهای اصولگرایان پیوند زنند.
در
اینکه تتلیتی ها برنده اصلی این پیوند بی پایه هستند تردیدی نیست اما در
اهداف منتسبین به جریان اصولگرایی در اصرار به کانونی کردن تتلو و حاشیه
پردازی از وی ابهامات زیادی وجود دارد.
تجلیل از تتلو در مراسم رسمی
خبرگزاری فارس بی شک به مذاق اصولگرایان ریشه دار و ارزشمدار خوش نیامده و
ارزش افزوده ای هم در پایگاه ارزشی انقلاب ایجاد نمیکند.
حال سئوال اساسی اینست که آیا نسبتی بین این جماعت از اصولگرایان و تتلیتی ها کشف شده که اصرار به یک حرکت اشتباه دارند؟
اگر قرار است جلوی انحراف از آرمانهای انقلاب و بدعت گذاری در حوزه فرهنگی گرفته شود چه کسانی باید دراین میدان مطالبه گر باشند؟
منکر
حقوق شهروندی امیرحسین مقصودلو (تتلو) نیستیم اما زمانیکه از وی در فضای
سیاسی و فرهنگی بهره گیری میشود بزرگان جریان باید با روشنگری لازم اصالت
اصولگرایی را یادآور شوند و دست حلقه انحرافی را از دست اندازی به داشته
های اصولگرایی و هزینه سازی برای این جریان کوتاه نمایند.
شاید در
ارزیابی نازل از رقابتهای سیاسی دو جریان بعضیها از چنین هزینه سازی برای
یک جریان بدست حامیان همان جریان بدشان نیاید و از چنین گزکی کمی هم ذوق
کنند اما جایی که پای ادعای پاسداری از آرمانهای انقلاب در میان است معنای
سکوت، همراهی با این انحراف است.
خطر حلقه های انحرافی برای به
محاق بردن جریانهای اصیل انقلاب و تحمیل کارنامه منفی به این جریانها کمتر
از معرفی داعش بعنوان یک فرقه اسلامی در افکار عمومی نیست.
تجلیل
از تتلو در مراسم خبرگزاری فارس هشداری برای جریانهای ریشه دار است که با
نو شدن زمان ابزارهای انحراف نیز رنگهای نو بخود میگیرند و مبادا زمانی
بیدار شویم که فرصتی برای اصلاح نمانده باشد.
فراموش نکنیم چه بسا مادران و پدران شهدایی که چند فرزندشان را تقدیم انقلاب کردند و بی تجلیل از میان مارفتند.
چه جانبازانی که عمرشان را با زجرها و زخم های بی امان سپری کردند و گمنامانه رخت بر بستند.
چه ازادگانی که غربت و اسارت و زخم روزگار را کشیدند و مظلومانه رفتند و هرگز تجلیلی از آنان نشد.
داستان
مسابقه تبری جستن از حلقه انحرافی پس از دهن کجی چند باره آنها به رهبری
را نیک به یاد داریم و البته سنگینی و گرانیش همچنان باقی است.
بهوش باشیم در امواج غفلت، نکند عبرت تاریخ شویم