به گزارش
خبرداغ ، راهپیماییهای باشکوه روز جهانی قدس،
هر ساله، در همه جای جهان اسلام و به ویژه در ایران اسلامی، نماد وحدت و
هماهنگی یکپارچه مردم غیور و فهیم ایران و سایر بلاد اسلامی، برای مقابله
با ظلم و ستم تاریخی رژیم اشغالگر و نامشروع قدس به عنوان یک دمل چرکین است
که با امپراطوری رسانهای، هوچیگری و هیاهوسازیهای اقلیت صهیونیسم را
فریاد میزنند و شگفتا که این عربدهجوییهای حقطلبانه را حدود نیم قرن
پیش «اکرم زعیتر» در «القضیه الفلسطینیه» و «آیتالله هاشمی» در «سرگذشت
فلسطین» هشدار داده بودند که مبادا تفکرات مسموم صهیونیسم دامان پاک
ملتهای اسلامی را آلوده نماید.
همیشه
این نگرانی برای دلسوزان جهان اسلام مطرح بود که مبادا نعلهای وارونه،
مردم و جوانان کشورهای اسلامی را گرفتار اندیشههای خوارجی نماید. شاید
برای تاکید بر این هشدار بود که امام عزیز و معمار انقلاب اسلامی، روزهای
تاریخی را به عنوان «یومالله» در تقویم جمهوری اسلامی تعبیه کردند که یکی
از مهمترین آنها روز جهانی قدس بود.
ارزش
و تمایز بالای این راهپیمایی که نمایش بینالمللی همدلی مسلمانان و نماد
همدلی ایرانیان بوده و هست، جدای از ماهیت دفاع از مردم مظلوم فلسطین و
محکومیت رژیم صهیونیستی، آنگاه مضاعف میشود که مردم مسلمان پس از یک ماه
روزهداری و با تقوای تمام، در آخرین جمعه رمضان- و امسال در هوای گرم
تابستان - به خیابانها میآیند تا از مظلوم دفاع نمایند و از ظالم تبری
بجویند.
اما
دریغ و صد افسوس آنچه در جمعه دوم تیر ماه در خیابانهای تهران توسط یک
اقلیت کوتهفکر -حتماً خودسر- شاهد بودیم، نه تنها بویی از هوشیاری در
مقابل دسیسههای صهیونیستها را نداشت، بلکه دقیقاً همان بود که استکبار و
استبداد و تروریسم، به عنوان مثلث شوم این روزهای جهان اسلام میخواستند و
میخواهند و چه بسا هزینههای پبدا و پنهان فراوانی هم پرداخت کنند که
نفوذیهایشان بتوانند در صفوف به هم فشرده مردم رخنه ایجاد کنند و
غمانگیزتر اینکه این اقلیت محدود، از مصونیتهای نامحدود نیز برخوردارند.
قلم
شرمگین است که بنویسد متأسفانه امسال در راهپیمایی روز قدس و ایضاً سالهای
قبل، شاهد شعارهای وحدتشکن توسط اقلیتی کمشمار بوده و هستیم که دل هر
انسان منصف و آزادهای را به درد آورده و میآورد.
حتماً
حافظه تاریخی مردم ایران فراموش نکرده است که در سال ۸۸ اقلیتی در
راهپیمایی روز جهانی قدس، شعار وحدتشکنانه «نه غزه نه لبنان جانم فدای
ایران» سر دادند که تقبیح این اقدام، به موجی سراسری در کشور تبدیل شد و
امسال نیز گروهی دیگر که در کنه برنامهها، اهداف مشخص دارند، دست به
اقدامی زشتتر زدند که در صدر اخبار همه رسانههای ضد اسلام و انقلاب و
ایران به ویژه رژیم صهیونیستی نشست.
نکته
ظریف این هیاهوآفرینیها این است که اگرچه جریان اصلاحطلب در همان زمان
بارها و بارها این اقدام اقلیت را محکوم کرد، ولی هنوز که هنوز است در
سالگرد تحلیل این واقعه، رسانهها و محافل خبری و کارشناسی یک جناح خاص، به
ویژه صدا و سیما این اقدام را منسوب به یک جریان سیاسی کشور کرده و با
همین بهانه، آنها را یکطرفه میکوبند و محکوم میکنند و معلوم نیست این بار
برای این اقدام به مراتب دشمن شادکنتر، چه سناریوی تبلیغاتی چیدهاند؟!
که البته به خاطر ماهیت زشت کار، میطلبد همه ایرانیان آزاده یکصدا شوند و
نگذارند عدهای با نقاب اسلامی، پنجه بر چهره مردم عدالتمحور و
قانونمدار ایران اسلامی بکشند.
در
اوج انتشار این خبر ناگوار، آنچه مردم عزیز با آهی مضاعف به خاطر آوردند و
دوباره در حافظه تاریخی کشور زنده شد، حرکات زننده همین جماعت اقلیت و
اذناب آنها با مجاهد نستوه و صاحب کتاب «کارنامه سیاه استعمار یا قضیه
فلسطین»، یعنی مرحوم آیتالله مظلوم رفسنجانی بود. شخصیتی که حتی مخالفان
کینهتوز هم میدانستند که بارها و بارها در زندانهای ستمشاهی به جرم دفاع
از حق آزادی مردم ایران و تبیین جنایت صهیونیستها علیه مردم فلسطین، به
زندان رفت، شکنجهها دید و زجرها کشید. وقتی در در راهپیمایی روز قدس حضور
مییافت، گروهی کوتهفکر و فریبخورده، علیه ایشان شعارهای ساختارشکنانه سر
میدادند و آن مرد بزرگوار با صبر بیمانند مینگریست و لبخندی تلخ میزد.
وقتی در مورد این اتفاق از ایشان سؤال میشد، با خونسردی کامل میگفت:
«برای هدایت این جماعت دعا میکنم و شما هم دعا کنید تا هدایت شوند.»
متأسفانه
نه تنها این اقدام گروهی اقلیت، از سوی افراد و مجامع قضایی و مدعیالعموم
تاکنون محکوم و تقبیح نشده و نمیشود، بلکه رسانههای یک جریان خاص در
بسیاری موارد از آن به عنوان «اعتراض مردمی» نام میبردند!
اگر
یکبار، فقط یکبار، با این اقدامات ساختارشکنانه افراد خودسر گروههای
سازمانیافته که در حاشیه امن به سر میبرند، برخورد قانونی و قضایی صورت
میگرفت و توسط مسئولان ذیربط محکوم و تقبیح میشد، شاید دیگر کسی جرأت
نمیکرد در راهپیمایی روز قدس سال ۹۶ پس از گذشت حدود یک ماه از برگزاری
انتخابات ریاست جمهوری و رأی ۲۴ میلیونی مردم سراسر کشور به دکتر روحانی،
از روی عصبانیت و انتقام از آرای اکثریت، به رئیسجمهور کشور و منتخب مردم و
معاون اول محترم ایشان در آرامش کامل اهانت کنند و یا نائب رئیس مجلس
شورای اسلامی و فرزند برومند علامه بزرگوار شهید دکترمرتضی مطهری را منافق
بخوانند.
آیا
این نوع برخورد تبعیضآمیز زمانی دامنگیر مشوّقان و ساکتین نخواهد شد؟ آیا
سکوت سیاسی و جناحی در قبال توهین به مسئولان اجرایی، منطبق با مصالح و
منافع ملی کشور است؟ آیا توهین به رئیس جمهوری محترم، معاون اول ایشان و
نایب رئیس مجلس شورای اسلامی، اهانت و توهین به ۲۴ میلیون رأیدهنده به
ایشان و یا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مردمی که به آنان رأی دادهاند،
نیست؟ تا کی و کجا این رویه وحدتشکنانه و ضد منافع و مصالح ملی و قانونی
کشور ادامه خواهد یافت؟ و چه کسی و نهادی مسئول جلوگیری از ادامه این نوع
برخورد یک بام دو هوا خواهد بود؟