
به گزارش
خبرداغ به نقل از ایران
ورزشی: تعداد دروازهبانهای ایرانی که در تیمهای خارجی و به ویژه
اروپایی بازی کردهاند نه اندک است و نه زیاد اما اگر موارد علیرضا حقیقی و
سوشا مکانی را نادیده بگیریم اغلب آنها غیر ملیپوش و غیربرجسته بودهاند.
بهتر است دنیل داوری را وارد این بحث نکنیم زیرا او یک بازیکن چند رگه و
با ریشههایی از آلمان، لهستان و اندکی هم ایران است و در خارج بزرگ شده و
فرهنگ اروپا و به ویژه آلمان را دارد و کارلوس کیروش هم که او را برای ما
کشف کرد فقط در دو دیدار رسمی از وی سود جست و او رفت که رفت و ابتدا در
ظلمات لیگ سوییس و سپس دسته دوم آلمان محو شد و هنوز در همان عوالم به سر
میبرد و از سنگربان رو به رشد سالهای 2013 و 2014 به یک دروازهبان
فراموش شده در تابستان سال 2017 تبدیل گشته است.
از امیر عابدزاده تا عزیز اصلی
در
میان دروازهبانان ایرانی که در سالهای اخیر در خارج از کشور بازی
کردهاند، نام امیر عابدزاده پسر احمد عابدزاده مشهور هم به ذهن میآید اما
او یک فصل در «لسآنجلس بلوزی» توپ زد که اگر مالک آن ایرانی نبود امکان
نداشت یک دروازهبان ایرانی و آن هم در سطح و تجربه اندک امیر عابدزاده را
جذب کند.
سایر موارد مربوط به جذب
دروازهبانهای ایرانی آنقدر اندک است (و به واقع وجود خارجی ندارد) که
چندان در ذهنتان به دنبال آن نگردید، مگر اینکه مدعی باشیم وقتی عزیز اصلی
45 سال پیش به آمریکا کوچ کرد و در برخی مسابقات باشگاهی و دانشگاهی آنجا
شرکت کرد، آن دیدارها باید به حساب مسابقات رسمی خارجی یک سنگربان ایرانی
گذاشته شود و این قضایا را به چند مسافر مشابه بسط بدهیم.
حتی
سوشا مکانی با سابقه قریب به 10 بازی ملی فقط سر از لیگ دسته دوم نروژ
(تیم میون دالن) درآورد و آنجا گلهای بد و زیادی هم خورد و امروز معدود
باشگاههای ایرانی با توجه به سابقه بسیار بد حضور او در پرسپولیس وی را
میخواهند.
فاکتور سخت
انتقال
احتمالی علیرضا بیرانوند از پرسپولیس به فنرباغچه که البته خود او دیروز
در مصاحبهای آن را تکذیب کرد (و از عزم خود برای ماندن در جمع سرخها سخن
گفت) از همین منظر است که بسیار مهم جلوه میکند و ثمرات یا ضررهای آن
میتواند بر کل فوتبال ایران تاثیر بگذارد و یک فتح باب تازه یا
ترسیمکننده جدیدترین سرخوردگی ایرانیها در واپسین نقطه و پست در گستره
زمین فوتبال باشد.
یک فاکتور سخت که راه
ایرانیها را لااقل درون دروازههای خارجی مسدود کرده، مساله تکلم و به
واقع لزوم صحبت دایمی دروازهبانها با مدافعان و اطرافیان آنها است.
دروازهبان ایرانی تا زمانی که در لیگ کشور خودمان بازی میکند، مشکلی از
این بابت ندارد و در جریان مسابقه به کرات و با وسعت با بازیکنان دور و بر
خود و بخصوص مدافعان حرف میزند و برای آنها تعیین تکلیف و شرایط و محل
استقرار خود را مشخص میکند و منظور وقتهایی است که توپی در حال ارسال به
روی دروازه خودی است و یا کرنر و ضربه ایستگاهی در حال شلیک است و
دروازهبان میتواند با حرف زدن سریع و صحیح با مدافعان بهترین آرایش را
برای دفع آن توپها اتخاذ و دفع خطر کند و یا خودش توپ را بزند و دور کند و
یا فرمان لازم برای این مهم را صادر کند و از مدافعان بخواهد که توپ را
دور کند.
در خارج و لاقل در ابتدای استقرار یک
دروازهبان در لیگهای سایر کشورها این وضع برقرار نیست و سنگربان تا
بیاموزد که چطور با اشراف بر زبان آن کشور به خط دفاع تیمش در مواجهه با
خطرات سامان و نظم ببخشد، مشکلات متعددی را برای تیم خود ایجاد خواهد کرد و
همان مساله میتواند وی را در نهایت از محاسبات آن باشگاه خارج و او را
رفتنی کند. به واقع روالی که برشمردیم بزرگترین عامل محدودکننده سفر
دروازهبانهای ایرانی به خارج و تیمهای سایر کشورها بوده است.
«حقیقی» نشو!
در
روزهای مطرح شدن کوچ احتمالی علیرضا بیرانوند به ترکیه و عضویت او در
فنرباغچه یا هر تیم خارجی دیگری اضافه بر تمام مشکلاتی که برشمردیم و برخی
از آنها کابوسهایی تاریخی را برای او شکل دادهاند، باید آرزو کرد سرنوشتی
مثل علیرضا حقیقی در انتظار وی نباشد.
حقیقی
هم سنگربان پرسپولیس بود و وقتی چهار سال و اندی پیش جذب لیگ روسیه شد،
برخی گفتند این نه یک انتقال ورزشی بلکه بخشی از یک تفاهمنامه صنعتی بین
سرخهای تهرانی و روبین کازان و به واقع واحدهای بالای دست هر دو باشگاه
بوده است.
هر چه بود، حقیقی قریبی به دو سال
پشت خط نشست و به جای مشارکت در بازیهای روبین فقط آنها را تماشا کرد. او
سنگربان سوم تیمی محسوب میشد که دو دروازهبان نخستش بسیار به ندرت مصدوم
یا سه اخطاره میشدند و هر موقع نفر اول نبود، دومی به میدان میرفت و یک
بار هم که هر دو نبودند باز نفر چهارم (!) به میدان گام نهاد و نه حقیقی.
این سنگربان ایرانی را به عنوان بازیکن قرضی به لیگ پرتغال هم فرستادند و
آن هم در ایامی که به تصمیم کارلوس کیروش دروازهبان فیکس تیم ملی بود اما
در پرتغال هم آبی برای او گرم نشد و گلهای متعددی در تیمی خورد که هدایتش
با نلو وینگادای معروف بود و حقیقی امروز مثل داوری چنان از یاد رفته است
که کسی حتی نمیداند کجا زندگی میکند و موقتا در کدام کشور مستقر است.