به گزارش
خبرداغ به نقل از انتخاب،جمعه
آخر رمضان 96، روزقدس، با حاشیه سنگینی همراه بود که طبق دلایلی که قبلا
بدان پرداخته شد، فقط موجب تضعیف گروههایی گردید که به هیچ عنوان تصور
نمیکردند دست به کاری بزنند که خودیهایشان هم از آن اعلام برائت کنند،
گرچه این اعلام برائت، اعلام برائتی باشد که عملا هراه با تأیید ضمنی این
کار و مشوشگوییهایی باشد که بیشتر نشان دهد که اگر ترس از افکار عمومی
نباشد، جامعه ما چه صدماتی را باید متحمل گردد.
انقدر
این تجمع اثر منفیای در میان ناظران بجای گذاشت که تعداد زیادی از
دلواپسان مدعی شدند که این کار تیم عملیاتی خود دولت است، تا بتواند پس از
آن مظلومنمایی نموده و بر رقیب بتازند و ناکارآمدی خویش را پنهان سازند.
مدعیان این ادعا همانهایی بودند که به صرف گمان، نصب بنر جنجالی علیه ورود
محدود زنان به ورزشگاه را منتسب به دولت کرده و حکم خباثت دولت را نیز
صادر نمودند و بعد نتیجهگیری کردند که دولت با همین سبک و ثیاق در
انتخابات هم پیروز شد! همینطور خودشان میساختند و بعد ساختنهایشان به
باورشان تبدیل شده بود و طبق همین باور به تهمتهای خود ادامه میدادند که
عکسی از همان بنر جنجالی به همراه حسین اللهکرم بزرگ گروه انصارحزب الله
کشور منتشر گردید، میزان تقوای دوستان مشخص شد، چراکه هیچکس به مانند گذشته
از تهمتهای خود عذرخواهی نکرد و باز هم الگوی بدچهرهای از اخلاق
غیراسلامی مدعیان ارزشها به نمایش در آمد.
اما
اینبار این ادعاها درحالی مطرح شد که اولا چهره افراد و لیدرهای این
جریان کاملا مشخص بوده و دوما ایراد کار اینجاست که انگار این قبیل اقدامات
برای کسی مسبوق به سابقه نیست و زمینههایش کاملا مهیا نشده بود که کسی
بگوید از اینها بعید است و کار خودشان است؟!
اما یکی از کیهاننشینان با بعید نداستن ادعای فوق به مانند بسیاری از دلواپسان در یادداشتی ادعایی نموده است که:
"چگونه
است که وقتی آقای روحانی باد به دماغ میاندازد، رگبار اهانت و اتهامات
خلاف واقع را به سمت به منتقدان دانشگاهی و حوزوی و علمای برجسته و....
میگیرد و با افتخار لبخند میزند، سیاسیون و رسانههای همسو با دولت نه
تنها ترش نمیکنند، بلکه حتی برای او کف هم میزنند و هورا میکشند، اما
برای یک حاشیه چند نفره در راهپیمایی عظیم روز قدس (با فرض اینکه مهندسی
تیم عملیات روانی نزدیک به دولت نباشد) کف بر لب میآورند و فریاد وامصیبتا
سر میدهند؟ یک بام و دو هوا چرا؟! مگر اهانت بد و اهانت خوب داریم؟ یعنی
اگر کسی عنوان ریاستجمهوری را یدک بکشد و به منتقدان فرهیخته القابی مانند
«مزدور، بیشناسنامه، ترسو، افراطی، جیببر، مستضعف فکری، متوهم، بزدل،
کاسب تحریم، فاسد، عقب مانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری و...» نثار
کند، شایسته است اما اگر چند نفر او را منافق بخوانند و با بنیصدر مقایسه
کنند، کار ناشایستی کردهاند؟ اگر پای مشاوران امنیتی و عملیات روانی آقای
روحانی در کار نباشد، باید گفت او مشتی از خروار را میدرود که خود کِشته و
آب داده است".
خلاصه
ادعا این است که اگر کار خودتان نیست، این مشتی بود در برابر خروار
اهانتهای شخص رئیسجمهور که طرفدارانش از آنها ناراحت نمیشدند!
بارها
بیان شده است که دلواپسان معمولا از این شگرد استفاده میکنند که «خودشان
مسالهای را خلق میکنند و سپس خود به آن مساله پاسخ میدهند!»
چند نکته راجع به این استدلال قابل توجه است:
اول اینکه
دلواپسان
یکبار و فقط یکبار نمیتوانند شاهدی بیاورند که روحانی بگوید منتقدان من
مزدور، بیشناسنامه، ترسو، افراطی، جیببر، مستضعف فکری، متوهم، بزدل، کاسب
تحریم، فاسد، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری و... هستند.
معمولا سخنان روحانی را کامل نقد نمیکنند چراکه میدانند اگر بصورت کامل و
جامع دلایل روحانی بیان شود دستشان خالی میگردد و موضوع برعکس میشود.
مثلا یکی از معروفترین اعتراضات به اهانتهای دکترروحانی همین خطاب
منتقدان به "بیشناسنامه" است. حسن روحانی در 9 اردیبهشت 93، عینا بیان
نمود که:
"اما
آنچه پسندیده نیست آنکه با پول مردم و با بیتالمال مردم از دولتی که
منتخب مردم است و با رأی اکثریت مردم فعالیت خود را آغاز کرده است، کسی
بخواهد به جای نقد، تخریب را پیشه گیرد، این امری است که دولت نمیپسندد،
«ما از همه میخواهیم با شناسنامه سخن بگویند، بگویند از کجا هستند، بگویند
وابسته به کدام جناح هستند، با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت
ایران»، ملت ایران راهش روشن است، ملت ایران در عصر حاضر به دنبال آرامش
است، ملت ایران به دنبال اعتدال است. ملت ایران به دنبال پیشرفت است".(9
اردیبهشت93)
در
کجای مطلب فوق روحانی میگوید منتقدان من بیشناسنامه هستند؟! روحانی
میگوید شناسنامه خود را معلوم کنید که از کجا و کدام جناح و گروه و ...
هستید بعد به دولت حمله کنید! نگویید مردمی! خودجوش! دانشجویی! فهم این
جملات انقدر سخت است؟! نخیر سخت نیست غیرممکن است! وقتی نخواهیم بپذیریم. و
جالب اینجاست که عدهای در تجمع علیه روحانی شناسنامه ثبت احوال را بدست
گرفتهاند که ما بیشناسنامه نیستیم! واقعا به این افراد بگویند بیسواد یا
مستضعف فکری توهینی شده است؟ بقیه موارد هم مرتبا پاسخ داده شده است که
موردی بوده و حتی اگر ایرادی به آن وارد باشد که در برخی موارد هست، این
نیست که روحانی منتقدان خویش را(بماند که بسیاری تخریبگر، کذاب و هتاک
هستند نه منتقد) یکپارچه به عبارت فلان و فلان بخواند.
نکته
بعدی اینکه مگر روحانی آغازگر حملات بوده است؟ دوستان طوری جلوه میدهند
که گویی از ابتدای روی کار آمدن این دولت، مظلومانی همراه و همدل با
انتقادات منطقی و محترمانه بودهاند که پس از عصبانیت ناشی از حملات تند و
ظالمانه رئیسجمهور محترم بخشی از آنان به قول این دوست کیهان نشین چندنفر!
او را منافق خوانده اند.
یادشان رفته که تندترین اهانتها هر روز تیتر یک رسانههایشان، سخنرانیهاشان و تجمعاتشان بود؟
یادشان
رفته رئیس جمهور را در مجلس متهم به درز «اطلاعات محرمانه فقهی» در انگلیس
کردند؟ یادشان رفته از ترکمنچای و ظریفالممالک و خیانت به خون شهدا و
هولوکاست هستهای و جام زهر برجام گفتند؟ یادشان رفته انقدر از همان روزهای
نخست حمله کردند که رهبر معظم انقلاب به آنها تذکر دادند و فرموندند:
"دولت، چند ماهی بیش نیست كه مسئولیت را به عهده گرفته است، باید به
مسئولان فرصت داده شود كه كارها را با قدرت به پیش ببرند، ضمن آنكه منتقدین
باید در قبال دولت، با شرح صدر برخورد كنند".(19بهمن92)
دوم
بر
فرض که روحانی در مقام پاسخ به کسانی که او و اطرافیانش را مرتب به
تندترین حملات و تخریبها به اسم نقد هتک حیثیت میکنند، و وی را خائن،
جاسوس، عامل اسرائیل، بیکارنامه و ... میخوانند، بیسواد و تازه به دوران
رسیده و ... خطاب کند، آیا این مجوز میگردد که عدهای در حضور رئیسجمهور
کشور او را با شعار مرگ بر آخوند انگلیسی و مرگ بر منافق و بنیصدر بدرقه
کنند؟ آیا این دو مطلب با هم قابل قیاس هستند؟
سوم
آیا
علی لاریجانی هم منتقدانش را مزدور خوانده بود؟ علی مطهری چطور؟ آیا وی
منافق است؟ علی مطهری صاف در چشم همه زل میزند و به صراحت میگوید این خط
قرمز را قبول ندارم، چه بحث حجاب باشد در میان یک طیف چه هر بحث دیگری در
طیف دیگر! اگر افکار وی غلط هم باشد تنها چیزی که نیست نفاق است. جهانگیری
چه زمانی به منتقدانش ناسزا گفته بود؟ بحث بحث جواب اهانت نبود چراکه منافق
کسی است که با شعاری روی کار میآید که بعد ضد آن عمل میکند. خط روحانی و
کسانی که در راهپیمایی مورد هتک قرار گرفتند که از قبل از انتخابات مشخص
بود و با همان خط و خطوط رأی آوردند.
آقایان
معتقدند فحاشیهای مکرر آنها نقد است و پاسخ و نهیب روحانی توهین و اهانت.
و اگر رئیسجمهوری یا هر مقام دیگری در سخنان خود کسی را بیسواد خطاب کرد
یا مستضعف فکری و ...، عدهای حق دارند و یا طبیعی است که جلوی او جمع
شوند و فریاد بزنند مرگ بر آخوند انگلیسی و مرگ بر منافق و بنیصدر!