در سالهای اولیه انقلاب و در دوران دفاع مقدس، میزان رفاه در زندگی اکثر مسئولان و نیز نمایندگان مجلس، کم و بیش، بر اساس توصیههای امام (ره)، بالاتر از رفاه زندگی قشر متوسط نبود. آیا امروز زندگی مسئولان کشور، از روحانیون و غیر روحانیون و در ردههای مختلف از بالا تا پایین، همانگونه است که زندگی مسئولان در سالهای اولیه بود و یا بهتدریج و بهویژه پس از پایان جنگ، میل به رفاه بیشتر و به تشریفات و تجملات بیشتر شد و مانور تجمل آغاز گردید و به جایی رسید که اکنون میبینید و آینده را خدا میداند.
ممکن است جمعی بر این باور باشند که اصولاً سادهزیستی مسئولان، اگر هم یک فضیلت شخصی باشد، موضوعی نیست که سبب افزایش کیفی و کمّی کارآمدی افراد شود. در این مقال، چون موضوع بحث من این نیست، دربارۀ رد یا قبول این نظر حرفی نمیزنم و اظهار نظر در این زمینه را به فرصتی دیگر وامیگذارم.
موضوع سادهزیستی مسئولان یک نمونه از ارزشهایی است که از آرمانهای انقلاب محسوب میشد و انقلابیون در آرزوی تحقق آن بودند و آن را به مردم وعده میدادند.
آرمان و آرزوی انقلابیون این بود که سازمانهای اداری و وزارتخانهها، دستگاه قضایی و دادگاهها و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، همه و همه، با خلوص و با صمیمیت در خدمت مردم باشند. آرمان و آرزوی انقلابیون این بود که خرید و فروش و کسب و تجارت و مقدم بر اینها، تولید برپایه عدل و انصاف و پرهیز از گرانفروشی و کمفروشی و دور از تقلب در عرضۀ کالاها باشد. آرمان و آرزوی انقلابیون این بود که با ترویج فرهنگ دینی و استفاده عالمان دین از همه ابزارهای تبلیغاتی، زندانها خالی شود و صحنه جامعه از پلیدیها و پلشتیها پاک شود. آرمان و آرزوی انقلابیون اینها و نظیر اینها بود.
سخن این است که آیا آن چیزهایی که آرمانهای انقلاب و انقلابیون بود تحقق یافته و ماندگار شده است؟ بهجز سادهزیستی، که به فراموشی مطلق سپرده شده، آیا ادارات حکومتی، اجرایی، قضایی و غیر آنها از رشوه و فساد پاک شده یا وضع آنها هر روز نگرانکنندهتر شده است؟ محیط کسب و کار و تولید و تجارت به گونهای شده است که نه کارگر و نه کارفرما، نه تاجر و نه تولیدکننده و نه... گویا هیچکس سود خود را در درستکاری، امانتداری، تولید کالای باکیفیت، رعایت حقوق مشتری و خریدار، رعایت حقوق بیمار، رعایت حقوق شهروندان، رعایت قوانین و مقررات و حتی در رعایت اموری که مستقیم و غیرمستقیم به سلامت همه مربوط است جستوجو نمیکند!
آیا تعهد و تقید مردم به آداب و رفتار شرعی بیشتر شده است؟ تعداد نمازخوانها و روزهگیرها افزایش یافته است؟ غیبت، دروغ، تهمت کمتر شده است؟ رأفت و نوعدوستی و در غم دیگران شریک شدن و دستگیری از نیازمندان افزایش یافته است؟
بیاخلاقی در گفتار و رفتار سیاسی غوغا میکند که یک نمونۀ آن در تبلیغات انتخاباتی خود را نشان داد. مدیران جامعه برای اینکه فضای انتخابات پرشور شود و حداکثر رأیدهندگان را به پای صندوقهای رأی بکشانند به تبلیغات افسارگسیخته میدان میدهند، ولی کسی نمیاندیشد که اینگونه تبلیغات با اخلاق مردم چه میکند؛ امروز در کوچه و بازار، در مسجد و مدرسه و دانشگاه، و در هرجا که بروید، مردم به راحتی بدون مدرک و دلیل علیه یکدیگر و علیه مسئولان و علیه هرکسی هرچه میخواهند میگویند و به آنان نسبت میدهند. کسانی که ابزارهای متعدد و گستردۀ تبلیغاتی دارند، با هزار و یک توجیه، علیه کسانی که از کمترین ابزار دفاع از خود محروماند هرچه میخواهند میگویند.
پس سؤال و موضوع بحث این است که چرا آرمانها و آرزوهای انقلاب و انقلابیون یا محقق نشده است و یا وضع فعلی در حدی بسیار پایینتر از اندازۀ آن آرزوها است؟ بسیار ممنون خواهم شد اگر خوانندگان عزیز در پاسخ به این پرسشها هرچه به نظرشان میرسد، پس از دقت و تأمل، برای من ارسال کنند و پاسخ آنان را همراه با نظرم در اختیار خوانندگان محترم قرار میدهم.
مفهوم این سؤال و طرح این موضوع هرگز این نیست که، در زمانی بیش از سه دهه، کارهای بزرگی انجام نشده است و یا تلاش مستمر هزاران نفر مسئولان کشور، بهویژه در دوران دفاع مقدس، پرثمر نبوده است؛ همچنین، وجود ناهنجاریهایی که در عرصههای مختلف به آنها اشاره شد به مفهوم نادیده انگاشتن خدمات و زحمتهای افراد در میان جامعه و در میان کارکنان و کارمندان و کارگزاران حکومت نیست. اما، با وجود همۀ دستاوردهای درخشانی که غیرقابلانکار است، همچنان میتوان آن سؤال و موضوع را طرح کرد.
ممکن است بعضی از خوانندگان بر این باور باشند که آنچه به عنوان آرمان و آرزو در این نوشته مطرح شده است به بهترین شکل یا به طرزی قابل قبول محقق شده است و این روند به تدریج رو به رشد است. این بخش از خوانندگان هم اگر نظر خود را همراه با آمار قابل استناد برای من ارسال کنند، بسیار ممنون میشوم و آن را در اختیار دیگر خوانندگان عزیز قرار میدهم.