«امروز یکی از روزهای خاص مجلس دهم بود.
مجلس مورد حمله تروریستی قرار گرفت.
حال و هوای صحن و نمایندگان جالب بود.
روحیه نمایندگان ملت بسیار بالا بود.
همه خطر را در نزدیکی خود احساس میکردند، اما من در چهره هیچ نمایندهای ترس ندیدم.
اغلب با هم مزاح میکردند، خیلیها از شهادت سخن میگفتند، خبرنگارها آخرین وضعیت را از ما میپرسیدند، ما هم با لبخند و شوخی همراه با تبادل خبر به آنها روحیه میدادیم و از آنها روحیه میگرفتیم.
برنامه مجلس آن قدر عادی پیش میرفت که انگار پشت درب پارلمان هیچ خبری نیست!
دستورها اعلام و مخالف و موافق اعلامنظر میکردند، ناطقان نطق میکردند، تذکرات کتبی و شفاهی اعلام میشد، نوبت به حاجی دلیگانی رسید گفت مرگ بر آمریکا! نمایندگان هم اولین واکنش را به این حادثه بروز دادند و همه فریاد زدند مرگ بر آمریکا! و دکتر پزشکیان که رییس جلسه بود با لبخند گفت مگر چه شده؟ یعنی اتفاق مهمی نیفتاده.
رضا انصاری در گوشهای بغض کرده بود همراه با دکتر عارف رفتیم کنار او و با او همدردی کردیم، نگران همسرش بود که در دفتر نمایندگان در حصر مهاجمان بود، خانم محمودی برای همسرش نگران بود و اشک میریخت.
تماسهای تلفنی از منزل، اقوام، دوستان و احوالپرسی از طریق پیامک برای همه جریان داشت.
دکتر لاریجانی آمد و مدیریت جلسه را برعهده گرفت، من هم رفتم محل هیات رییسه و نامه یکی از فرزندان شهدا را به ایشان دادم، گفت پیگیری میکنم.
سه نماینده جدید سوگند نمایندگی را ادا کردند.
خبرها حاکی از شهادت مراجعین، کارکنان و مجروحیت تعدادی از مردم عادی بود.
چند بار از درب جنوب به خارج از صحن رفتم، پاسداران مسلح با سرعت و قدرت در حال رفت و آمد بودند.
در آستانه اذان ظهر و طبق رویه معمول، ختم جلسه و زمان جلسه بعد توسط رییس مجلس اعلام شد، نمایندگان یک بار دیگر شعار دادند مرگ بر آمریکا.
بعد دو سه دقیقه جلسه غیر علنی بود، دکتر لاریجانی در مورد نحوه خروج و همکاری با ماموران و پرهیز از اقدامات فردی تذکر داد.
نماز ظهر و عصر را به جماعت داخل صحن اقامه کردیم، آقای سالک امام جماعت، من، آقای سلیمی، آقای ذوالنور و... در صف اول و آقای آزادیخواه مکبر، میگفت قد قامت الصلواه....آخرین نمازتان را اقامه کنید و همه خندیدند و...
بهترین لحظات امروز لحظاتی بود که یاد شهیدان تجدید میشد، یاد شهداء هفتم تیر، بهشتی، رجایی، باهنر و ...
و شیرینترین دقایق برای من و همکارانم دقایقی بود که به شهادت میاندیشیدیم.
نسل ما نسل شهادت و ایثار است.
نسل ما از میان دریای خون عبور کرد، نسل ما با غسل شهادت از خانه خارج میشد، ما هشت سال با پدر جد داعش جنگیدیم، ما با جلادهای دهه شصت تن به تن جنگیدیم، آن روزها با هر شهادتی ملت بیدار تر میشد و پیر ما میگفت: "بکشید ما را ملت ما بیدارتر میشود" امروز هم چیزی عوض نشده، دشمن از همین میترسد ما امتحان پس دادهایم، جنگ، ترور، تحریم و... اگر ایران به خطر بیفتد، اگر اسلام و ارزشهای ما مورد تعرض فرار بگیرد، ما همگی در یک صف همانند صف انتخابات پشتسر رهبری خواهیم بود.
ما متحدیم!»