اینک روحانی با اعتبار حمایت قاطع ملت ایران در شرایطی قرار گرفته است که بسیاری با توجه به پرونده درخشان او در عرصه سیاست خارجی به ویژه در چهار سال گذشته و همچنین شعاریش در ایام مبارزات انتخابات انتظار دارند تا او بار دیگر همانند دستیابی به توافق هستهای و پایان بخشیدن به یک بحران غیرضرور 14 ساله، بتواند گشایشهای بیشتری را هم در این عرصه به دست آورد. در این رابطه با رضا نصری، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی گفتوگویی داشتهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایران از یک کشور منزوی به یک بازیگر موثر تبدیل شده است
انتخاب مجدد حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران چه تاثیری را در جایگاه و نقشآفرینی بینالمللی ایران میتواند به همراه داشته باشد؟
در چهار سال گذشته، ایران از یک کشور منزوی، تنها و تحت تحریم به یک بازیگر موثر و مهم تبدیل شده است، به نحوی که - دستکم در سطح منطقه - هیچ مذاکرهای بدون حضور ایران وجاهت و اعتبار ندارد. این وضعیت محصول عملکرد سنجیده و درست دولت روحانی است و طبیعتاً تداوم همین منش و روال جایگاه و قدرتِ تاثیرگذاری ایران را در سالهای آینده به شدت ارتقاء خواهد بخشید.
روحانی نماد اعتدال و عقلانیت در منطقه آشوبزده غرب آسیا است
اما مهمتر از آن، نکتهای است که کمتر به آن پرداخته شده و آن هم جایگاه و اعتبار شخص حسن روحانی است. حقیقت این است که دکتر روحانی تدریجاً در حال تبدیل شدن به نماد اعتدال و عقلانیت در این منطقه آشوبزده است و گفتمانی که او در بابِ «جهان علیه خشونت و افراطیگری» به راه انداخته، این قابلیت را دارد تا بسیاری از روشنفکران و جوانان منطقه را به خود جلب کند. در واقع، اگر سراسر آسیای غربی و مجموع کشورهای اسلامی را بگردیم، شاید هیچ رییس دولتی پیدا نکنیم که به اندازه حسن روحانی قادر به ایجاد این قبیل تحولات بنیادی باشد و این یک نکته بسیار مثبت برای جایگاه و ظرفیت نقشآفرینی ایران است.
فضای عمومی غرب به تدریج به نفع ایران تغییر شکل میدهد
فکر میکنید انتخاب مجددا حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران چه پیامی را به جامعه بینالمللی میدهد؟
انتخاب مجدد حسن روحانی این پیام را به جهان میدهد که در منطقه خشن و طوفانزده خاورمیانه، «ایران از جنس دیگری است». در واقع، جامعه جهانی به وضوح شاهد است که هم مردم ایران از درایت و اعتدال ویژهای برخوردارند و هم نظام سیاسی ایران از تمام نظامهای منطقه - از جمله ترکیه - نظام دموکراتیکتر و پیشرفتهتری است. همین مشاهده هم تدریجاً باعث خواهد شد که فضای عمومی به نفع ایران تغییر شکل دهد و جریانهای متخاصم در کشورهای غربی در اتخاذ سیاستها و تصویب قوانین ضد ایرانی با مقاومتهای «درونی» مواجه شوند.
تلاشهای بیوفقه عادل الجبیر به دیوار سنگیِ ظریف برخورد میکند
با ریاست جمهوری دونالد ترامپ، شاهد هستیم که برخی از متحدان سنتی امریکا در منطقه حملات لفظیشان را به ایران شدت بخشیدهاند و برخی از آنها درصدد ائتلافسازیهای منطقهای علیه ایران هستند. تا چه اندازه پیروزی روحانی و تداوم دولت تدبیر و امید میتواند موجب ناکام شدن آنها در ایجاد ائتلافهای منطقهای علیه ایران شود؟
نکته اول اینکه حملات لفظی و اقدامات تنشآفرین این کشورها علیه ایران سابقه طولانی دارد. اما تفاوت جناح حسن روحانی با سایر جریانهای سیاسی در ایران در این است که جناح روحانی هم از نظر «فنی» و هم از نظر «اعتباری» این توانایی را دارد که تنشها را مدیریت کند و اجازه ندهد تلاشهای کشورهای متخاصم در نهایت به یک رویارویی مستقیم میان ایران و آمریکا منتهی شود. ماههاست که شاهدیم تلاشهای بیوفقه آقای عادل الجبیر برای تشدید تنش با ایران به دیوار سنگیِ خونسردی و طمآنینه آقای ظریف برخورد میکند و این خود نشاندهنده این است که دستگاه دیپلماسی کشور تحلیل درست و واقعبینانهای از وضعیت منطقه دارد.
تلاش ریاض و شرکا برای ایجاد ائتلاف علیه ایران را باید جدی گرفت
نکته دوم اینکه، با وجود همه امتیازهایی که ایران نسبت به عربستان سعودی دارد، تلاش ریاض و شرکا برای ایجاد ائتلاف علیه ایران را باید جدی گرفت؛ هرچند ائتلاف آنها ائتلافی نیست که از حمایت پایدار و پشتیبانی جامعه بینالمللی و سایر کشورهای غربی برخوردار باشد.
برای مهار دسیسه عربستان همه جناحها دولت را یاری کنند
در واقع، کشورهایی که در نشست اخیر ریاض گرد هم آمدند، جملگی نظامهای استبدادی و سلطنتهای طایفهای هستند که میکوشند - صرفاً با اتکاء به پول عربستان سعودی - در مقابل دولت معتدل و منتخب روحانی (که تنها دولت دموکراتیک خاورمیانه است) صفآرایی کنند و این قبیل صفآراییها در دنیای امروز خریدار چندانی ندارد. اما در هر حال، برای مهار این دسیسهها لازم است همه جناحهای سیاسی در ایران در جهت تقویت وحدت ملی، تقویت دولت روحانی و یاری به آن برای پیشبرد یک سیاست خارجه علمی و سنجیده همکاری کنند.
یکی از نتایج انتخاب روحانی باید ارتقای ظرفیتهای درونی ایران باشد
پیروزی روحانی در انتخابات تا چه اندازه میتواند بر تحولات منطقهای و به صورت مشخص حل و فصل بحرانهایی نظیر یمن و سوریه اثرگذار باشد؟
پیروز روحانی به انحاء مختلف میتواند بر تحولات منطقه تاثیرگذار باشد. اما یکی از نتایج انتخاب روحانی باید ارتقای ظرفیتهای درونی ایران به منظور نقشآفرینی موثرتر آن در صحنه بینالمللی باشد. به عبارت دیگر، برای اینکه ایران بتواند به بهترین شکل در نزاعهای منطقهای میانجیگری و نقشآفرینی کند، لازم است ایران به بهترین شکل از ظرفیتهای درونی خود استفاده کند. به عنوان مثال، از خود بپرسیم چرا باید یک دیپلمات سوئدی - ایتالیایی به اسم «استفان دیمیستورا» برای حل بحران سوریه از طرف سازمان ملل مامور و به منطقه اعزام شود، حال اینکه در ایران اندیشمندان بومی و سیاستمداران مسلمان معتبری داریم که مبتکر «گفتوگوی تمدنها» بودهاند و قطعاً میتوانند برای حل بحرانهای چند لایه و پیچیده بومی بهتر از هر دیپلمات خارجی ایفای نقش کنند؟
هیچ فردی به اندازه روحانی قابلیت تحکیم و اجرای برجام را ندارد
برجام از مهمترین موضوعات سیاست خارجی ایران است که از حدود یکسال و نیم گذشته به مرحله اجرا درآمده است. پیروزی روحانی تا چه اندازه میتواند برجام را تحکیم کرده و به اجرای همه جانبه آن شدت و سرعت ببخشد؟
اول اینکه از آنجا که دولت اول روحانی خود در تنظیم و تدوین برجام نقش داشته و از آنجا که کارگزاران این دولت با همه ظرافتها و سازوکارهای پیرامونی این سند به خوبی آشنا هستند، قطعاً هیچیک از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری به اندازه حسن روحانی قابلیت تحکیم و اجرای این توافق را نداشت. در نتیجه، انتخاب روحانی یک نکته بسیار مثبت در این راستاست.
همه جناحها از مباحث فرسایشی در مورد «برجام» عبور کنند
دوم اینکه، در پی تجدید اعتماد مردم به حسن روحانی، لازم است همه جناحهای سیاسی پیام این انتخابات را دریافت کنند و به این حقیقت پی ببرند که بهرهبرداری حداکثری از ظرفیتهای برجام مستلزم همکاری و همسویی همه آنها با دولت است. به عبارت دیگر، لازم است همه جناحها از مباحث فرسایشی و تکراری در مورد «برجام» عبور کنند و برای مستعد کردن فضای کسب و کار و القاء ثبات و همدلی داخلی و به تبع، جذب سرمایه خارجی تلاش کنند.
اگر این همسویی و همکاری داخلی میسر شود، قطعاً دولت دوم روحانی موفق خواهد شد به موثرترین شکل از ظرفیتهای برجام به نفع اقتصاد کشور بهرهبرداری کند.
انتخاب روحانی نگرانی سرمایهگذاران خارجی را برطرف کرد
بسیاری معتقد بودند که بسیاری از سرمایهگذاران اروپایی برای اجرایی کردن توافقاتشان با ایران منتظر نتایج انتخابات هستند. با توجه به نتایج انتخابات ریاست جمهوری تا چه اندازه میتوان امیدوار به اجرایی شدن بیشتر تواقفات اروپا به ایران و نزدیکی هرچه ایران و اتحادیه اروپا بود؟
با توجه به مواضع بسیار تند جناحهای منتقد دولت علیه برجام در دو سال اخیر، بسیاری از سرمایهگذاران اروپایی نسبت به کار با ایران، در صورت پیروزی احتمالی رقبای روحانی، بسیار مردد بودند. در هر حال، وقتی افراد با نفوذ یک جناح خاص از تریبون مجلس شورای اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران را به خاطر نقشی که در برجام داشته تهدید به «دفن در سیمان» میکنند یا وقتی بیلبوردهای پایتخت و تیتر روزنامههایشان را مملو از پیامهای منفی علیه کارگزاران برجام میکنند، طبیعی است که سرمایهگذار خارجی اندکی احتیاط به خرج دهد تا تصویر جامعتری نسبت به فضا و وضعیت کشور بدست بیاورد. طبیعتاً، انتخاب مجدد حسن روحانی این احتیاطها و نگرانیها را تا حدود زیادی برطرف کرده است و قطعاً از این پس شاهد رونق بیشتری در حوزههای مختلف خواهیم بود.
در این راستا، پیامهای تبریک برخی سیاستمداران اروپایی به دکتر روحانی نیز امیدوار کننده است. بسیاری از آنها در همان پیامها از تداوم برجام استقبال کردهاند و بر تحکیم روابط دوجانبه با ایران تاکید کردهاند.
مذاکره برای رفع تحریمهای غیرهستهای مواضع منطقی ایران را مطرح میکند
آقای روحانی در مناظرهها گفتند که در صورت پیروزی در انتخابات آماده است که برای رفع تحریمهای غیرهستهای با کشورهای بزرگ وارد مذاکره شود. چقدر انجام این کار را محتمل میدانید؟ دولت دوازدهم برای انجام این کار با چه چالشها و مشکلاتی روبهرو است؟
برخلاف نظر برخی از منتقدان دولت روحانی که همواره نگاهی محتاطانه و منفی به مقوله «مذاکره» دارند و بعضاً صرفِ نشستن پشت میز مذاکره با طرف مقابل را نشانه ضعف میدانند، متعقدم که اتفاقاً مذاکرات در مورد تحریمهای غیرهستهای میتواند فرصت بسیار خوبی باشد تا ایران مواضع منطقی و بهحقِ خود را در سطح بینالمللی مطرح کند و از این طریق هم افکار عمومی را به سمت خود جلب کند و هم منافع راهبردی را پیگیری کند. به عنوان مثال، مذاکره بر سر تحریمهای حقوق بشری فرصت بسیار مناسبی است تا مذاکرهکنندگان ایرانی و شخص دکتر ظریف - با استعداد و کاریزمایی که دارد - توجه افکار عمومی جهان را به «استانداردهای دوگانه کشورهای غربی» در این حوزه جلب کند و مثلاً کارنامه حقوق بشری عربستان سعودی را به مرکز توجهات بکشاند. همگی دیدهایم که چند دقیقه کلیپ ویدئویی از پاسخ دکتر ظریف به نمایندگان پارلمان اروپا در همین مورد چگونه در شبکههای اجتماعی دست به دست شد و چگونه دهها میلیون انسان را با مواضع ایران آشنا کرد. حال تصور کنید چه تاثیری میشود بر افکارعمومی جهان بگذاریم اگر همین موضوع در سطح بسیار وسیعتر و مهمتر مطرح شود.
مذاکره برای تحریمهای غیرهستهای تحریمهای ثانویه را زیرسوال میبرد
ایضاً، مذاکره در مورد تحریمهای غیرهستهای که کنگره آمریکا تصویب کرده فرصتی است تا مذاکرهکنندگان ایرانی مقوله «تحریمهای ثانویه» را به کُل زیرسوال ببرد و مشروعیت آن را نزد افکارعمومی اروپا به چالش بکشد. به عنوان مثال، تیم مذاکرهکننده ایرانی میتواند از بستر مذاکرات استفاده کند تا به مردم فرانسه تفهیم کند که تحریمهای ثانویه کنگره آمریکا عملاً باعث شده تا بانکها و شرکتهای خصوصی آنها به قوانین مجلسی تمکین کنند که حتی یک فرانسوی به نمایندگان آن رای نداده است!
مردم به رویکرد و شیوه مذاکراتی دولت روحانی اعتماد دارد
در هر حال، اگر با نگاه مثبت و اعتماد به نفس به مقوله مذاکرات بنگریم قطعاً میشود ظرفیتهای آن را نیز تشخیص داد و از آن برای پیشبرد منافع ملی استفاده کرد. مهمترین چالش بر سر راه آغاز مذاکرات نیز همسو کردنِ سایر جریانهای سیاسی با این نوع نگاه است. البته، فراموش نکنیم که انتخابات اخیر نشان داد که مردم به رویکرد و شیوه مذاکراتی دولت روحانی اعتماد دارد؛ و لازم است سایر نیروهای سیاسی نیز به رای مردم احترام بگذارند و اجازه دهند دکتر روحانی وعدههای انتخاباتی خود را در این راستا عملی کند.
دوران اجماعسازی علیه ایران با انتخاب روحانی گذشته است
تا چه اندازه انتخاب مجدد روحانی میتواند هزینههای ترامپ علیه ایران و ایجاد اجماعسازی علیه تهران را کاهش دهد؟
وقتی از «اجماعسازی» صحبت میکنیم، این پرسش نیز مطرح میشود که «اجماع میان چه کسانی»؟ اگر منظور «اجماع میان ریاض و چند پایتخت کوچک عربی» است، شاید این اجماع شکننده و غیرضروری به مدد پول و باجهای عربستان سعودی صورت بگیرد. اما اگر منظور اجماع میان قدرتهای جهانی و کشورهای غربی علیه ایران است، قطعاً آن دوران گذشته و انتخاب مجدد روحانی مانع بزرگی بر سر روند این «اجماعسازی» خواهد بود. در واقع، مادام که تصویر ایران تصویر یک کشور معتدل و دموکراتیک است - با یک بازار ۸۰ میلیون نفری - که علیرغم تهدیدات مکرر کشورهای متخاصم منطقه، همواره آنها را به مذاکره و گفتوگو دعوت میکند، قطعاً ایجاد اجماع و یک ائتلاف قابل ملاحظه علیه چنین کشوری بسیار دشوار خواهد بود. خاصه اینکه مبتکر این اجماع فردی مانند آقای ترامپ باشد که خود از اعتبار و مقبولیت بسیار پایینی برخوردار است.
گفتوگو از: محمدابراهیم ترقینژاد