به گزارش
خبرداغ ، در آخرين پرونده، جوان 28ساله تهراني خود را دکتر مقيم آمريکا معرفي
کرد و با فريب زنان بيوه به بهانه انتقال ارثيه ميلياردي خود از آمريکا و
ازدواج از طعمههايش ميليوني کلاهبرداري کرد. در بيشتر پروندهها زنان
قرباني آنها و نيت شومشان شدند.
همگي فکر ميکردند با مرد آرزوهايشان آشنا شدهاند اما وقتي سر قرار ميرفتند، متوجه ميشدند در دام شيطان گرفتار شدهاند.
آشنايي با پزشک قلابي در نمايشگاه
چندي
قبل سرنشينان خودروهاي عبوري در غرب تهران متوجه حرکات مارپيچ خودروي مدل
بالايي شدند. داخل خودرو بهجز راننده، زن جواني روي صندلي جلو نشسته بود و
مدام در ماشين را باز ميکرد تا خود را به بيرون پرتاب کند. شاهدان با
ديدن اين صحنه احتمال دادند که راننده، زن جوان را ربوده است. در چنين
شرايطي، شاهدان به تعقيب راننده مرموز پرداختند تا اينکه او وارد يک خيابان
فرعي شد. وقتي سرعتش کم شد، زن جوان خود را از خودرو به بيرون پرتاب کرد و
راننده از محل گريخت.
زن جوان پس از نجات
ميگويد: «براي خريد کتاب به نمايشگاه کتاب رفتم و مقابل غرفه کتابهاي
پزشکي ايستاده بودم. همان موقع مرد جوان و شيکپوشي پيشم من آمد و درباره
چند کتاب پزشکي از من سؤال پرسيد. به نظر ميرسيد اطلاعات عمومي بالايي
درباره علم پزشکي دارد، حتي اصطلاحات آن را هم ميدانست. همين شد که به او
اعتماد کردم و فکرش را نميکردم که او پزشک نيست و قصد فريبم را دارد. مرد
جوان مدعي شد متخصص پوست است. او وقتي ديد کتابهاي زيادي خريدهام و وسايل
همراهم است، پيشنهاد داد تا مرا به خانهام برساند. در بين راه تغيير مسير
داد و وارد اتوباني شد تا به غرب تهران برود. به او اعتراض کردم اما او
اهميتي نداد. در ادامه دکتر قلابي دستگير و در بازجوييها منکر اتهامش شد.»
دستگيري خانم دکتر قلابي
10
سال بود با معرفي خود بهعنوان دکتر پوست و مو، بيمارانش را ويزيت ميکرد و
براي آنها مو و ابرو ميکاشت اما مسافرترفتن او و کنجکاوي يکي از
بيمارانش دستش را رو کرد.
بيمار اين دکتر قلابي
به مأموران گفته است: «به پيشنهاد برخي از بستگانم براي کاشت مو و ابرو نزد
يک پزشک زن در شرق تهران رفتم. او چهار ميليون تومان از من گرفت و برايم
مو کاشت. يکبار که براي ويزيت به مطبش رفتم، متوجه شدم به مسافرت رفته
است. بههميندليل نزد پزشک ديگري رفتم تا ببينم کار کاشت مو چطور بوده
است. وقتي محل کاشت مو را بررسي کرد، گفت اين کار توسط يک پزشک انجام نشده
است. به موضوع مشکوک شده و بعد از بررسي پي بردم او داراي نظام پزشکي نيست.
مأموران در ادامه اين زن را دستگير کرده و در بازرسي مطب او با اتاق عمل
مجهزي روبهرو شدند. بررسيها نشان داد، دکتر قلابي از 10 سال قبل در اين
مطب اقدام به کاشت مو ميکرده است.»
اعدام شيطان
سرانجام
کارش، چوبهدار بود و سحرگاه يک روز زمستاني به دار مجازات آويخته شد. در
پارکهاي تهران پرسه ميزد و خود را دکتري داروساز معرفي ميکرد. با
شناسايي طعمه خود از ميان افراد بيکار، به آنها وعده ازدواج ميداد و براي
بررسي وضعيت زندگي طعمهها به خانهشان ميرفت. دکتر قلابي سپس به جاي
داروي تقويتي به آنها قرص خوابآور ميداد. بعد از بيهوششدن اعضاي خانواده
قرباني، به زنان تعرض ميکرد و طلاهاي آنها را ميدزديد.
با
طرح چند شکايت از متهم، او تحت تعقيب پليس قرار گرفت و مشخص شد در يک
مسافرخانه در باب همايون زندگي ميکند. مرد شيطانصفت دستگير شد و در
بازجوييها به آزار سه زن و سرقتهاي متعدد اعتراف کرد. دکتر قلابي پس از
محاکمه در دادگاه کيفري تهران به سه بار اعدام، 12 سال زندان و 74 ضربه
شلاق محکوم شد. با تأييد حکم مجازاتش، بهمن سال 93 در زندان به دار مجازات
آويخته شد.
دام فيزيوتراپ قلابي براي زن ماساژور
در
پروندهاي مردی شيطانصفت با معرفي خود بهعنوان پزشک فيزيوتراپ، زن
ماساژور را مورد آزار و اذيت قرار داد. اين پزشک قلابي خود را فيزيوتراپ
معرفي کرده و مدعي بود مدير يک مرکز تخصصي است. او پس از آشنايي با زنی
جوان که ماساژور است، از او خواست در مرکز مجهز او کار کند. به بهانه
استخدام، با زن جوان قرار گذاشت اما او را قرباني نيت شوم خود کرد.
پس
از شکايت زن جوان مشخص شد، اين فرد پزشک نبوده و به دروغ خود را فيزيوتراپ
معرفي کرده بود تا نيت شيطانياش را عملي کند. اين دکتر قلابي هم پس از
دستگيري منکر اتهامش شد و گفت: «اين زن دروغ ميگويد و من چنين کاري
نکردهام. او با رضايت خودش به خانه من آمد و آنچه درباره تعرض و وعده من
براي کار ميگويد، درست نيست.»
اغفال دختران جوان
جوان
۲۸سالهاي که با معرفي خود بهعنوان دکتر و عضو هيأتعلمي دانشگاه از
زنان و دختران جوان کلاهبرداري ميکرد، شناسايي و دستگير شد. او چندي قبل،
با نقشهاي حيلهگرانه تصميم گرفت دختران و زنان سادهلوح را طعمه خود قرار
دهد. جوان ۲۸ساله با مراجعه به شرکتهاي مختلف درحاليکه سر و وضع شيک و
غلطاندازي داشت، خانمهاي جوان را اغفال و با معرفي خود بهعنوان دکتر و
عضو هيأتعلمي دانشگاه باب دوستي و آشنايي با آنها باز ميکرد.
او
پس از چند روز با طعمههاي خود قرار ملاقات ميگذاشت و هنگامي که رضايت
زنان سادهلوح را براي ازدواج جلب ميکرد، مقداري پول از آنان قرض ميگرفت و
قبل از آنکه ماجرا به خواستگاري رسمي از خانواده و عقد و محضر برسد،
متواري ميشد.
منبع: وقایع اتفاقیه