
به گزارش
خبرداغ ، متن کامل نامه اسفندیار رحیم مشایی به معاون اول قوه قضائیه به شرح زیر است:
بسمه تعالی
حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای محسنی اژه ای
معاون اول محترم قوه قضائیه
با سلام و احترام؛
موضوع
این نامه اعتراض شدید به اظهارات دو روز قبل شما درباره جناب آقای حمید
بقایی است، لکن از آنجا که خود را اخلاقا" از بابت اعلام موضع صریح شما در
مورخ 25 مرداد 94 در رد ادعای کاملا دروغ وزیر دادگستری در نسبت دادن دخالت
مجرمانه به اینجانب در پرونده مرحوم خسروی مدیون میدانم - هر چند شما به
حکم تکلیف قانونی و شرعی به عنوان نماینده رئیس محترم دستگاه قضا در پرونده
مذکور به این ادعا پاسخ دادید و آن را نفی کردید - لکن بر خود لازم
میدانم از این بابت از شما سپاسگزاری نمایم و البته پیگیری قضایی علیه
وزیر محترم دروغپرداز را برای خود محفوظ نگاه داشتهام.
و اما موضوع این نامه؛
جنابعالی
روز یکشنبه مورخ 27 فروردین 96، در مصاحبه با رسانهها، مفتوح بودن پرونده
جناب آقای بقایی را مورد تاکید قرار داده و اعلام کردهاید که ایشان هنوز
معلوم نیست که بیگناه است یا گناهکار! جنابعالی اگر سخنان مورخ 15 اسفند
95 خود را به یاد داشته باشید، لابد میدانید که ایشان برای انتخابات
ریاستجمهوری اعلام نامزدی کردهاند. اگر خدای ناکرده نفسانیت به ما اجازه
دهد که فقد وجاهت قانونی و شرعی این اقدام را توجیه کنیم، با تنافی وجه
اخلاقی و رسم جوانمردی چه میتوان کرد؟!
طرح
مجدد یک موضوع که بارها در طول دوران بازداشت ایشان از سوی شما تکرار شده،
اکنون و پس از یک دوره سکوت یک ساله و در آستانه آغاز فعالیتهای
انتخاباتی، چه معنایی دارد؟ شما در مورخ 15 اسفند 95 همین مطلب را گفتهاید
و دوباره پس از فقط 38 روز آن را تکرار کردهاید. آیا ما باید بپذیریم که
شما دچار فراموشی شده اید و کار شما عمدی نبوده است؟! یا اینکه دارای نظر
سیاسی هستید و به اقتضای گرایش سیاسی شخصی موضعگیری میکنید؟! اگر این طور
باشد که در این صورت شما از مسئولیت خود سوء استفاده سیاسی کردهاید و این
یک رانت سیاسی است که خود و جناح خاصی را در بهرهگیری از آن مُحِق
دانستهاید و اگر این کار نه بر اساس سلیقه شخصی و بلکه به خاطر اجابت
سفارشی از ناحیه فرد یا افراد "خیلی محترمی" انجام پذیرفته است، آنگاه باید
شما را به وجدان بیدار و درک سرشار جامعهای متذکر شوم که "دستکمگرفتن" و
بیاحترامی به آنان موجبات شرمساری بانی، مستمع و صاحب سخن را به دنبال
دارد.
برادر گرامی!
پیشنهاد
بنده به جنابعالی این است که اگر مردم را دستکم میگیرید، لااقل با
جایگاه خود چنین برخوردی نکنید. مسند قضا، به نحوی جانشینی خداست. این حقیر
خودم و شما را از خشم خدا و نیز از خشم خلق انذار میدهم. یقین داشته
باشید که اقدام امروز شما درباره دیگران، سرنوشت فردای خودتان خواهد بود.
جناب آقای اژه ای!
مفتوح
بودن طولانیمدت یک پرونده، نقطه ضعف متهم آن پرونده نیست، اگر قرار باشد
ضعفی بر این مساله عنوان شود، این ضعف به دستگاه قضایی مربوط میشود که به
هر دلیلی نتوانسته مانع از اطاله دادرسی شود.
جناب
آقای بقایی با شکایت دولت یازدهم بازداشت میشود و در حالی که با توجه به
موضوع شکایت هیچ نیازی به بازداشت نبود، 225 روز در بازداشت به سر برده است
و سرانجام بدون کیفرخواست و بدون وثیقه و بر اساس دستور مقام معظم رهبری
آزاد شد و اینکه جنابعالی از دستور معظم له اظهار بیاطلاعی کردید نیز یک
نقطه ضعف برای آن مقام مسئول است.
در
هر حال ایشان پس از یک دوره طولانی 7 و نیم ماهه آزاد شد. 225 روز برای
رسیدگی به شکایت مطروحه دولت یازدهم بسیار بیشتر از یک زمان معقول و منطقی
است، مگر آن که آن شکایت صرفا بهانهای برای بازداشت کردن و ایجاد فرصت
برای پرونده سازی و انتساب اتهامات دیگر باشد که آنچه بر ایشان در طول
دوران بازداشت رفت، گواه صادق و روشنی در تصدیق این واقعیت تلخ است که اگر
جنابعالی از این ماجرا نیز بی اطلاعید، آقای بقایی می توانند جزئیات
اقدامات و منویات بازجوها را برای شما تشریح نمایند.
جناب آقای اژه ای!
چون
ممکن است جنابعالی بی اطلاع بوده یا فراموش کرده باشید!!، یادآوری می کنم
که پس از گذشت بیش از یک سال از آزادی ایشان، باز هم مسئولان ذیربط از
رسیدگی و تعیین تکلیف پرونده اجتناب کردند و بدین ترتیب حدود 397 روز دیگر
گذشت.
به
هر حال پس از 622 روز همچنان پرونده مفتوح ماند تا اینکه جناب بقایی خبر
از نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری داد. از این پس بود که مدعیان
پیدا شدند و داشتن پرونده مفتوح را مطرح کردند. در این میان جنابعالی یک
بار در آستانه ثبتنام و یک بار پس از ثبتنام، همین موضوع را اعلام عمومی
می کنید. اکنون آیا انتظار دارید مردم این ماجرا را معمولی و طبیعی قلمداد
کرده و بپذیرند که هیچ هدفی در مفتوح نگهداشتن پرونده، دنبال نشده است؟!
جناب آقای محسنی اژهای!
از
بحث حقوقی و خطای فاحش و ناامید کننده جنابعالی که بی گناهی را محتاج
اثبات دانسته اید می گذرم و ماجرای بهار سال 90 را یادآوری می کنم که برخی
در صدد برآمدند تا برای دستیابی به قدرت و ثروت، دولت خدوم جناب دکتر
احمدینژاد را از ادامه خدمت بازدارند و برای این کار سیل اتهامات بیاساس و
فراوان را متوجه شخص ایشان و یاران نزدیکشان و از جمله آقای بقایی کردند و
آنگاه کوشیدند تا با هجمه رسانهای زمینه ساز بازداشت جناب ایشان شوند.
اما مقاومت و ایستادگی شخص آقای احمدی نژاد مانع از تحقق اهداف پلید آنان
گردید.
در
آن زمان جناب دکتر احمدی نژاد با درک دقیق ابعاد توطئه، آن را افشا و با
خط قرمز خواندن تعرض نسبت به اعضای دولت، توطئهگران را ناامید کردند. در
آن زمان برخی نسبت به اعلام خط قرمز انتقاد داشتند، اما پس از پایان دوره
دولت، زمانی که "نه آقای احمدی نژاد رئیس جمهور بودند" و "نه آقای بقایی
معاون رئیس جمهور" - در نتیجه از حمایتهای قانونی معمول بیبهره بودند-
گروه قدرتطلب مهاجم با استفاده از فرصت پدید آمده، به آرزوی خود رسیده و
جناب بقایی را دستگیر و منزل و دفتر کارشان را به طور ویژه مورد تفتیش قرار
دادند و آنگاه بیرحمانه وی را تحت شرایطی دور از انتظار از دستگاه قضای
حکومت اسلامی، مدت مدیدی تنها و بیپناه در بازداشت نگهداشتند و البته دیگر
کاری از دست احمدینژاد مظلوم هم ساخته نبود.
اما
خداوند به وعدهاش در دفاع از انسان های با ایمان عمل کرد و سرانجام برادر
عزیزم جناب آقای بقایی در برابر خواسته های غیرقانونی و خلاف مروت و
جوانمردی -به مدد الهی- مقاومت کرده و به سرانگشت اشاره رهبری عزیز از دست
گمراهانِ زیاده خواه، پیروزمندانه خلاصی یافت. در این زمان که دستِ خالی
مدعیان رو شد و دل مردم عزیزمان با بالا آمدن پرچم پاکیِ دولتِ خدمتگزار
شاد گردید، بر همگان روشن شد که خط قرمزِ اعلامی دکتر احمدینژاد تا چه
اندازه هوشمندانه، منطقی و ضروری بوده است.
در
اینجا لازم است به این حقیقت اشاره و اکتفا کنم که این حوادث ریشه در
ماجراجویی فردی به شدت حسود و کینهتوز (خارج از دستگاه قضایی) داشته است
که در آتش حقد و حسادت ناشی از شکست در انتخابات سال 84 سوخته و همچنان
میسوزد. فردی که با توهمات و القائات شیطانی و در هماهنگی با اشراف
اقتصادی و سیاسی و به قصد تصاحب قدرت و دولت باعث شد تا جریان خدمتگزار،
ولایی، زلال، انقلابی و ارزشی احمدینژادی در دو سال پایانی با مشکلات
عدیده مواجه و نیز از صحنه رقابت در انتخابات 92 کنار گذاشته شود و بدین
ترتیب مسیر عزت، رشد، رفاه و عدالت کشور متوقف و شرایط سخت زندگی امروز بر
مردم تحمیل گردید. فردی که اقدامات و دیدگاههای او موجب مخدوششدن چهره
فداکار و انقلابی همکارانش و سبب ورود خسارت غیرقابل جبران به مجموعه
متبوعش گردید و از این رو انتقادات آشکار و پنهان از او به طور فزایندهای
توسعه یافته است و بنده یقین دارم که در آینده نزدیک پاسخگوی نقش مخربی که
ایفا کرده، خواهد بود.
و اما جان کلام؛
جناب محسنی عزیز!
قصد
بنده مکدر کردن خاطر مبارک نیست و نیز از طولانیشدن نامه پوزش میخواهم،
اما نمیشود از حق، چشم پوشید و به ظلم رضایت داد که این هر دو مستوجب
عقوبت سنگین است. الحذر الحذر از کار سیاسی و حزبی مقامات قضایی که حتی صرف
شائبهاش برای تخریب وجهه نظام و خدشه در اعتماد عمومی بس گران و سنگین
است و اکنون که هیچ چیز از نگاه تیزبین مردم دور نمیماند، اِعمال منویات
سیاسی با استفاده از موقعیتها و مناصب قضایی، از نقطهنظر تبلیغی به ضد
خود تبدیل میشود.
و
آخرین نکته اینکه تلاش برای حذف چهرهای معصوم و پاک، انقلابی و ارزشی مثل
جناب بقایی کمک به دو قطبیکردن انتخابات و ورود مسئولان ویژه و نهادهای
خاص در عرصه فعالیتهای انتخاباتی، تسهیل در فرآیند تحقق دو قطبی خطرناک
است.
من آنچه شرط بلاغست با تو میگویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال
اسفندیار رحیم مشایی
29 فروردین 1396
منبع: دولت بهار