
به گزارش
خبرداغ به نقل از ایران
ورزشی: در فاصله کمتر از یک سال و نیم تا بازیهای آسیایی جاکارتا و در
شرایطی که فعالیتهای تیم ملی امید فوتبال ایران باید از چند ماه دیگر از
نو آغاز شود، هنوز کادر فنی این تیم شناسایی نشده و اگر هم مسوولان امر به
نتیجهای در این خصوص رسیده باشند، هنوز اعلام نشده است و این تیم بیشتر
حالت یک گمشده را دارد که برای یافتنش باید در روزنامهها آگهی کرد، این در
شرایطی است که مسابقات فوتبال بازیهای آسیایی از 2002 به بعد مختص
تیمهای ملی زیر 23 سال یعنی رده سنی امیدها بوده است و فوتبال بازیهای
المپیک نیز که دوره بعدیاش در سال 2020 در توکیو شکل میگیرد،از 1992 به
بعد فقط پذیرای نفرات همین رده سنی است زیرا فیفا و «کمیته بینالمللی
المپیک» به این نتیجه رسیدهاند که باید بین جام جهانی و فوتبال المپیک
تفاوتهایی اساسی وجود داشته باشد و حاضران هر دو میدان، یکسان نباشند.
با
این حال طبق یک رسم سخت غیرقابل فهم مدیران فوتبال ایران و البته مسوولان
کمیته المپیک که نحوه شرکت ایران در مسابقات المپیک و بازیهای آسیایی در
حوزه تصمیمگیری آنها است، همیشه بسیار دیر اقدام به انتخاب و معرفی سرمربی
تیم ملی امید و کادر همراهیکننده وی میکنند و همین مساله بیشترین لطمات
را طی ادوار مختلف به «امیدها» وارد کرده است.میزان این تاخیر و طول مدت
این قصور به حدی است که ابراهیم قاسمپور هافبک چپ 40 سال پیش تیم ملی و
سرمربی سابق پاس میگوید اگر این تاخیر در حال حاضر برای تشکیل تیم ملی
امید ایران اعمال نمیشد اسباب حیرت او میگشت و وی از کشدار شدن مجدد
قضایا هیچ تعجبی نکرده است. وی میافزاید: «تیم ملی امید در سنوات اخیر
آنقدر دیر شکل گرفته که هیچگاه تار و پود آن کامل نشده و اینگونه تاخیرهای
طولانی سبب شده یا سرمربیان منتخب فاقد صلاحیت باشند یا از منظر فنی نمره
قبولی بگیرند اما به سبب شروع دیرهنگام کارشان فقط به نتیجه مردودی
برسند.»وی همچنین میگوید: «جالبتر این است که وقتی از برخی سران درجه اول
فدراسیون درباره فعالیتهای تیم ملی امید و هویت مربیان آن پرس و جو
میشود، میگویند خبری ندارند. وقتی تیمی شکل نگرفته و هدایتگران آن
نامشخصاند، بدیهی است که نه میتواند کار و تلاش و برای رسیدن به اهدافش
دورخیز و اقدام کند و نه مسابقات تدارکاتی و چیزهایی از این دست را انجام
بدهد.
مسائل فوق سبب شده از 1976 به بعد
فوتبال ما با تمامی شایستگیهایش در المپیکها غایب باشد و اگر تعارف را
کنار بگذاریم، دور ماندن 40 ساله از این مسابقات مهم نه بر اثر ایراداتی که
همیشه به دیگران میگیریم و نه به سبب نکاتی همچون ناداوری بلکه به علت کم
کاری خودمان و تاخیرهای کلان در امر شکلدهی تیم صورت پذیرفته است.
مربیانی
در اندازههای حسن حبیبی، بیژن ذوالفقارنسب، محمد مایلیکهن، غلامحسین
پیروانی، محمد خاکپور و علیرضا منصوریان از بین داخلیها و ایگون کوردس
آلمانی در جمع خارجیها طی این مدت طولانی (قریب به 30 سال) هدایت امیدها
را در دست داشتهاند و در یک دوره نیز یک کروات تقریبا ایرانی شده همچون
وینکو بگوویچ کروات تیم ملی امید را در معابر انتخابی المپیک هدایت کرده و
وجه تشابه کار تمامی آنها این بوده است که چون دیر آمدهاند، وقت کافی برای
تجزیه و تحلیل امور نداشته و به تبع آن ناکام ماندهاند. در دوره آخر نیز
که این رسم برای یکی از معدود دفعات تغییر یافت و محمد خاکپور از یک سال
قبل از پیکارهای زیر 23 سال قهرمانی آسیا (و انتخابی المپیک) گزینش شد،
شرایط احاطهکننده وی به شکل و اندازهای بود که بالهای پرواز او را چید و
باعث ناکامیاش در مرحله نهایی انتخابی المپیک 2016 و طی مسابقهای شد که
ایران 3 بر صفر به ژاپن واگذار کرد و از ادامه راه خود در رقابتهایی که در
قطر برگزار میشد، بازماند.
گاهی هم قصورهایی
تاسفآور مانند استفاده از بازیکن محروم (کمال کامیابینیا) در ترکیب
امیدها در پیکارهای انتخابی المپیک سبب ناکامی آنها شده است که این در دوره
سرمربیگری علیرضا منصوریان و در مسیر نافرجام حرکت به سوی «لندن 2012» روی
داد. همه اینها را میتوان به مساله کمبود وقت و بهتر بگوییم تاخیر فراوان
در تشکیل تیم ملی امید و تعیین ناقص پایهها و مربیان و ترسیم پرایراد خط
مشی آن ارتباط داد و به اینکه در فضای شتاب بعد از تاخیر و عدم اطمینان،
حتی کانالهای ارتباطی و اطلاعرسانی تیم امید نیز ضعیف عمل میکنند. آیا
همه اینها که برشمردیم، مقدمات شکلگیری واقعهای مشابه برای تیم ملی امید
در آینده پیشرو نیست و آیا با برخوردی بسیار کند و توأم با صبر ایوب و
تاخیر به شدت طولانی در تعیین ساختار امیدها آیا سنگ بنای ناکامی مجدد آنها
در «جاکارتا 2018» و «توکیو 2020» گذاشته نشده است؟بعید است که چنین نشده
باشد