به گزارش
خبرداغ،احسان
اقبال سعید/ دانشجوی دکتري مسائل ایران
در قانون نوشت: اینروزها در اردوگاه اصولگرایی، تکاپوی انتخابات به شدت
بالا گرفته است.از جمنا و احمدی نژاد تا سعید جلیلی و ابراهیم ريیسی همه
ميكوشند تا به نوعي خود را به رخ ديگري بكشند.اما نقطه مشترک تمام چهرهای
اصولگرایی، حمله همه جانبه به دولت و شخص حسن روحانیاست.اصولگرایان به
گونهای به دولت میتازند که گويي روحانی و دولتش بهشت برینی را که خود
اصولگرایان در پایان دولتداری هشت سالهشان تحویل داده اند به ویرانه
تبدیل کرده است.اما در میان تمام منتقدان اصولگرای روحانی، محمد باقر
قالیباف از همه عجیبتر است.
شهردار تهران در مصاحبهای
بیانیهگونه، از نامزدی در انتخابات اعلام انصراف داد و گفت درخواستی در
اینباره نداشته است ودر ادامه در سخنانی عجیب، اوضاع کشور را به شدت
نابسامان خواند و آنرا نتیجه مدیریت دولت دانست و خواهان کنار گذاشته شدن
دولت در انتخابات آتی ریاست جمهوری شد.
قاليباف به نوعي آمادگی خود
را برای همکاری با کاندیدای نهایی اصولگرایان برای شکست روحانی ابرازکرد.
اما به راستی ریشه این درجه از مخالفت قالیباف با روحانی چیست؟به نظر می
آید قالیباف دلخوری های عمیقی از حسن روحانی دارد.قالیباف بعد از ناکامی در
انتخابات سال 84 و نهی از حضور در سال 88، انتخابات سال 92 را بهترین و
محتملترین فرصت برای تسخیر پاستور میدانست.
او پس از وقایع سال 88
کار اصلاح طلبان را تمام شده میپنداشت و گمان میکرد نظام دیگر به آنان
اعتماد نخواهد کرد و از سوی دیگر با اتفاقات سالهای پایانی دولت احمدی
نژاد، عمر سیاسی اینجریان را نيز تمام شده میپنداشت.
قالیباف گمان
میکرد در یک رقابت آرام درون اصولگرایی، رویایش با هشت سال تاخیر تعبیر
میشود.اما حسن روحانی با حضور غافلگیرکننده در مناظرهها قالیباف را گوشه
رینگ فرستاد و با حمايت روسای دولتهای سازندگی و اصلاحات در روزهای
پایانی، رویای قالیباف به کابوسی ناباورانه تبدیل شد.از سوی دیگر در ماجرای
پلاسکو، دولت و شهرداری مقابل يكديگر قرار گرفتند و آقای شهردار روزهای
سختی را گذراند و به نظر می آید همه اینها، او را در مخالفت با روحانی
راسختر کرده است.
نکته دیگر اینکه اردوگاه اصولگرایی هرروز به
سمت رادیکال شدن و استحاله در پایداری پیش میرود.کافیاست به فهرست 30
نفره نامزدهای اصولگرا در تهران نگاهی بیندازیم و غلظت پایداریها را
ببینیم و خروجیهای جمنا و تمایل شدید به ابراهیم ريیسی، رنگ پایداری درون
جبهه اصولگرایی را پررنگتر از همیشه کرده است.
قالیباف یکبار با
رفتارهای شبه مدرنیستی در سال 84 عزم ریاست جمهوری کرد و در سال 92 سعی کرد
چهره یک اصولگرای مطمئن را به نمایش بگذارد، اما هیچکدام از اینها مراد
را حاصل نکرد. قالیباف با مشاهده حرکت اصولگرایی به سمت پایداری سعی دارد
مطلوبترین مطلوب ناب اصولگرایی باشد تا شاید این خلوص در سال 1400 با
شانزده سال تاخیر، مسیر پاستور را هموار کند.بههمین دلیل در مسير انتقاد
از دولت و ريیسجمهور، حتی جلیلی و پایداری را نيز پشت سر گذاشته است.باید
دید اینبار استراتژی سرهنگ جواب میدهد یا مانند حمله ناشیانه اش در
مناظره 92 با ابزار گازانبری یک حقوقدان، باز نيز نقض غرض برای قالیباف را
شاهد خواهيم بود.