به مناسبت آغاز سال نو پای صحبت های احمد کامدار بنشینید:
* سال 95 از نظر شخصی و ورزشی
سال 95 از نظر شخصی برایم سال بسیار خوبی بود. به لطف خدا اتفاقات به گونه ای رقم خوردند که زندگی آرام و به دور از نگرانی را در کنار عزیزانم داشته باشم. این شانس را در این سال به دست آوردم که در شهر خودم بازی کرده و در کنار خانواده ام باشم.
از نظر ورزشی سال 95 برای من چندان سال خوبی نبود و تنها اتفاق خوبی که در این سال برایم رقم خورد، قهرمانی در جام حذفی به همراه تیم ذوب آهن اصفهان بود.
* سال، سال خوبی نبود!
در سال 95 متاسفانه به اهدافی که برایم خودم طراحی کرده بودم دست پیدا نکردم. از این نظر سال خوبی نبود و آن چیزی که در ذهن داشتم در این سال رقم نخورد و اتفاقاتی که منتظر رقم خوردن شان بودم رخ ندادند تا روی هم رفته سالی را پشت سر بگذارم که زیاد خوب نبود!
برای مثال در آغاز لیگ شانزدهم همگی با هم قصد داشتیم ماشین سازی را بعد از مدت ها بار دیگر در فوتبال ایران مطرح کنیم ولی شرایط به گونه ای شد که فقط شرمنده هواداران شدیم و اینک برای بقا در لیگ می جنگیم.
* شادی پس از گلی که حرف های زیادی پشتش بود!
گلزنی در آخرین بازی تیم ماشین سازی در سال 95 که با رقم خوردن اولین پیروزی خانگی مان در لیگ برتر همراه بود یکی از بهترین اتفاقات سال 95 بود که بعد از آن نیز شادی گلی را انجام دادم که برایم تداعی کننده خاطرات بسیاری بود.
همان گونه که قبلا نیز در این مورد صحبت کرده بودم، پس از گلزنی مقابل صنعت نفت، پیراهنی را به نمایش گذاشتم که دو سال پیش برای جشن قهرمانی تیم تراکتورسازی در لیگ برتر آماده کرده بودم. اما در نهایت اتفاقاتی رقم خورد که موفق به استفاده از آن نشدم و از این بابت همیشه ناراحت بوده و از آن بازی و حوادثش برای همیشه به عنوان تلخ ترین خاطرات ورزشی ام یاد می کنم.
* بزرگترین حسرت سال 95!
در آغاز لیگ شانزدهم با انگیزه ای بسیار بالا به تیم ماشین سازی پیوستم و در اردوهای پیش از فصل نیز با انگیزه بسیار تمرین و خودم را به خوبی آماده آغاز فصل کردم. یک مصدومیت بدموقع همه معادلات را به هم زد و چند هفته ای از بازی ها دور ماندم که می توانم از این اتفاق به عنوان بزرگترین حسرت خودم در سال 95 یاد کنم.
* مهمترین اهداف سال 96
مهم ترین اهدافی که در سال 96 دارم، یکی حضور در یک تیم خوب لیگ برتری در فصل آینده و دیگری که بسیار برای آن تلاش کرده و می کنم، دعوت شدن به تیم ملی است.
* عیدی که همیشه حس تازگی دارد
عید که می شود همیشه حس و حال مردم به سمت تازگی سوق پیدا می کند و زندگی شان رنگ و بویی دیگر پیدا می کند. سال که نو می شود گویی همه چیز از نو شروع می شود و این یک فرصت خوب برای هر کسی است که تمامی اتفاقات تلخ گذشته را فراموش کرده و برای تحقق آرزوهای خود در سال جدید تلاش کند.
* تفاوت عید با دوران بچگی
زمانی که بچه بودیم تمام ذوق و شوق مان در آستانه عید خریدن لباس های نو بود و با فرا رسیدن عید نیز عیدی گرفتن و دید و بازدید بهترین اتفاقات زندگی مان را رقم می زدند.
حال که خدا را شکر سن مان بالا رفته و به اصطلاح بزرگتر شده ایم، سال که نو می شود به دنبال آرامش و بالا بردن صمیمیت و دوستی هایمان هستیم و پیوسته در تلاشیم تا در کنار عزیزانمان لحظات خوبی را رقم بزنیم.
* یک خاطره از عید...
عید سال قبل که در عضویت تیم ذوب آهن اصفهان بودم، برای تعطیلات به تبریز سفر کرده بودم تا در کنار خانواده سال را تحویل کنم و چند روزی که در مرخصی بودم را با اعضای خانواده ام باشم.
پس از تمام شدن تعطیلات تعیین شده همگی بچه ها تمرینات بازگشتند ولی من یک روز دیرتر به تمرینات اضافه شدم که این اتفاق با جریمه مالی برایم همراه بود!
* آرزوی سال نو
آرزویم در سال نو این است که همه مردم کشورم در صلح و سلامتی باشند و به هر چی که دل شان می خواهد در سال 96 برسند.