چيچچ در كشوري بزرگ شده است كه با پديدههاي مختلفي از جمله جنگ و تجزيه خاك كشورش روبهرو شده. پديدههايي كه ممكن است هويت يك فرد را به خطر بياندازند. با اين حال مايدا از همه اين تجربيات در جهت مثبتش استفاده کرده و ميخواهد تجربه همه سختيهايي كه كشيده است را در اختيار بانوان واليبال ايران قرار بدهد.
او در ابتدا ميگويد: «من مايدا هستم، 41 ساله. اول از همه بگويم كسي نيستم كه در زندگيام دوستانم را جا بگذارم. اول اين را بگويم تا تكليف خودم را روشن كنم. 13 سالم بود كه به تيم ملي جوانان يوگوسلاوي پيوستم. در 15 سالگي نخستين بازيام براي تيم ملي بزرگسالان را انجام دادم و در 16 سالگي نخستين قرارداد رسميام را با تيم ستاره سرخ بلگراد به امضا رساندم. اينها خاطرات خوب من است؛ اما خاطرات بد من مربوط به جنگ ميشود. جايي كه يوگوسلاوي فرو ريخت و تجزيه شد. از جنگ بيزارم و از همين جا به صلح سلام ميكنم. درباره جنگ كه حرف ميزنم اعصابم بهم ميريزد. دوست ندارم زياد در اين مورد حرفي بزنم اما در ابتدا بايد يك چيزهايي ميگفتم.»
او اين را گفت و ادامه داد: «در همه آن سالها دست از تلاش بر نداشتم. واليبال براي من در اولويت بود. بهخاطر اين عشق حالا از خيلي چيزها دور افتادهام. به خصوص دخترم كه الان در اسلووني است. قبلاً در ايتاليا بودهام اما حالا كه در ايران هستم خيلي از او دور شدهام. من يك مادر هستم و اميدوارم اين را درك كنيد.»
مايدا سپس از ايران گفت و از چيزهايي كه در اينجا تجربه كرده است: «رك هستم و حرفهايم را بدون پرده ميزنم. ايران را دوست دارم و حافظ را ميشناسم. حتي به شيراز رفتم و براي او فاتحه فرستادم! ايران مردمانی دارد كه احترام زيادي براي من قائلند. مهماننواز و داراي فرهنگ بسيار غني هستند. ايران كشور رنگهاي زيبا است. در اين مدت كلمات زيادي ياد گرفتهام، مثل سلام آقا، خوبي. خداحافظ. من خيلي فارسي بلدم.»
اما سرمربي تيم ملي غير از واليبال چه كارهايي انجام ميدهد: «زياد اهل خريد نيستم. غير از واليبال بسكتبال، شنا و هندبال هم كار ميكنم اما هيچوقت واليبال را كنار نگذاشتهام. فوتبال هم هر از گاهي نگاه میكنم چون تماشا كردن فوتبال را دوست دارم. در ايران طرفدار پرسپوليس هستم آن هم به خاطر برانكو كه هموطنم است. من يك چيز بگويم؟ غذاهاي شما را خيلي دوست دارم. سعي ميكنم به بهترين رستورانهايي كه داريد بروم. البته در فدراسيون آشپزهاي خوبي حضور دارند كه من عاشق دستپختشان هستم. چلو گردن و ديزي شما حرف ندارد. اين را به دليل اين گفتم كه از علايق من سؤال كرديد.»
مايدا درباره دختران واليبال ايران هم حرف ميزند و ميگويد: «پيشروي با گامهاي آهسته و مطمئن. آنها با استعداد، باهوش و با اشتياق به يادگيري و پيشرفت مشغول هستند. مدل بازي تيم ملي ايران به اروپاييها نزديكتر است تا شرق آسيا يا آمريكا، اما ما يك مشكل بزرگ داريم كه آن هم نداشتن بازيهاي دوستانه در سطح بينالمللي است. ضمن اينكه بايد استعداديابي دايره گستردهاي پيدا كند و فقط به چند شهر محدود نباشد. اگر تلاش زيادي صورت بگيرد و بازيكنان، فداكاري كنند كارهاي بزرگي انجام ميشود و موفقيتهاي بزرگ بهدست ميآيد. از تيم بانوان واليبال ايران در اندازه خودش انتظار داشته باشند، زيرا حس ميكنم خيليها كار مرا با نتيجهگيري تيم مردان ارزيابي ميكنند و اين درست نيست. من يك آرزو دارم و و آن اين است كه بازيهاي واليبال در ايران با حضور تماشاگران برگزار شود و مردم تيم ملي را بيشتر حمايت كنند.»
او در پايان ميگويد: «اگر دو طرف راضي باشيم به كارم در ايران ادامه ميدهم. من تمام تلاشم را كردهام تا در ايران با همه خوب باشم. دست ياريام را به سوي مربيان ايراني دراز كردهام. آنها بايد بيايند و به كمك هم واليبال دختران را پيش ببريم. تاكنون همه كارها خوب پيش رفته و من هيچ كارشكنياي نديدهام. من در ايران غير از احترام چيزي نديدهام. به اعتقاد آنها هم احترام گذاشتهام و هيچ مشكلي با حجاب ندارم. بارها شده با تيم ايران مقابل تيمهاي مختلف بازي كردهايم و حريفان ميدانند رعایت حجاب از اعتقادات ديني و حفظ ارزشها و وطنپرستي ايرانيها نشأت ميگيرد؛ بنابراين به اعتقادات بازيكنان احترام ميگذارند. من كار كردن در چند كشور را تجربه كردهام اما ايران براي من متفاوت است. وقتي از ايران به من پيشنهاد شد با خانوادهام حرف زدم و آنها مرا درك كردند. بسيار خوشحالم كه در ايران كار ميكنم. ايران با جمعيت زيادش بايد واليباليست خانم بيشتر داشته باشد. سفارشم به خانوادهها اين است که دخترانشان را به یادگیری واليبال بفرستند.»
تماشاگران امروز