جنابعالی مسئولیتهای مختلفی را در سالهای گذشته بر عهده داشته و همیشه در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فعال بودهاید. با تجربیاتی که از این سالها مخصوصاً از فضای انتخاباتی سال 84 دارید، چه پیشنهاداتی به اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو دارید؟
با نگاه کوتاهمدت اولویت فعلی، انتخابات ریاست جمهوری و شورای های سال 96 است. ایجاد حداکثر همفکری، اعتمادسازی و تفاهم بین نیروها برای تقسیم نشدن آراء ضروری است. در عین حال از همین فرصت برای آگاهی دادن به مردم استفاده شود. در کل، انتخابات میتواند فرصتی باشد برای توسعه سیاسی، منتها آن چیزی که اهمیت بیشتری دارد نگاه بلندمدت است که در آن، خود اصلاحات و راهبردهای آن موردبحث و تبادلنظر قرار بگیرد و زمینه ایجاد احزاب فراگیر و تأثیرگذار درصحنه سیاسی و اجتماعی کشور فراهم شود.
طبیعی است که در این مقطع اصلاحطلبان و نیروهای اعتدالی باید هر چه سریعتر برنامهریزی کنند که هم باعث شرکت هر چه بیشتر مردم در انتخابات شوند و هم اینکه کاری کنند که آرا تقسیم نشود. بهطور نسبی فردی که در حال حاضر اصلح است آقای روحانی است و اصلاحطلبان همآرای خودشان را به سبد ایشان میریزند.
اجازه رد صلاحیت روحانی به شورای نگهبان داده نخواهد شد
صحبتهایی در میان است که اصلاحطلبان قصد دارند اشخاص دیگری را نیز برای ایجاد حاشیه امن بهعنوان نامزد معرفی کنند که در صورت رد صلاحیت شدن آقای روحانی دستشان خالی نباشد. در درجه اول احتمال رد صلاحیت آقای روحانی را چه قدر میدانید و این تاکتیک را چگونه ارزیابی میکنید؟
من احتمال این امر(رد صلاحیت روحانی) را اصلاً جدی نمیبینم. اگر عقل سلیمی حاکم باشد که نباید سرمایههای کشور را به این صورت بسوزانند و باعث سرخوردگی عمومی و تفرق جامعه شود، فکر میکنم که چنین اجازهای داده نخواهد شد. بنابراین ایجاد حاشیه امن، خیلی منطق جدی پشت سرخود ندارد. فکر نمیکنم که جریان اصلاحات قصد کاندیدا کردن افراد دیگری بهغیراز آقای روحانی را داشته باشد.
البته این حرف ها یک مقداری هم میتواند فضاسازی روانی باشد.
ما تجربه انتخابات 92 را داریم و در این انتخابات با وجود اینکه همه فکر میکردند آیتالله هاشمی تأیید صلاحیت شود اما ایشان رد صلاحیت شد و اگر قبل از این اتفاق آقایان روحانی و عارف کنار کشیده بودند عملاً دست جریان اصلاحات و اعتدالگرا خالی میماند. آیا اصلاح طلبان به فکر این کار هستند که برای امنیت خاطر بیشتر، کاندیدای دیگری را هم داشته باشند؟
وقتی در سال 83 پیشنهاد کاندیداتوری به من شد، این حدس را میزدم که من را تأیید صلاحیت نکنند ولی همان زمان هم گفتم که البته چنین اجازهای به آنها داده نخواهد شد تا چنین تصمیمی بگیرند. من همین حرف را در حال حاضر در مورد آقای روحانی میزنم، فکر نمیکنم چنین اجازهای داده شود تا فردی که در حال حاضر در این شرایط ویژه سیاسی اقتصادی، اجتماعی، منطقهای و جهانی رئیسجمهور است رد صلاحیت و کشور وارد بحران جدیدی شود.
فکر نمیکنید دلایل تأیید صلاحیت شما در آن مقطع یک مقدار متفاوت با این انتخابات و تأیید یا رد آقای روحانی است؟
اینها تحلیلهایی بود که یک عده بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات سال 84 انجام دادند و تائید صلاحیت من را با انگیزه تقسیم شدن رای نامزدان اصلاح طلب و اعتدالی دانستند. اما این تحلیلها معلوم نیست که مبتنی بر واقعیت باشد؛ من با این تحلیل موافق نیستم. فکر میکنم در آن زمان بیشتر برای اینکه صحنه انتخابات صحنه پرشوری باشد و مردم و دانشگاهیان حضور پر شوری در انتخابات داشته باشند، تأیید صلاحیت شدم. چرا که کنار کشیدن دانشگاهها و به تبع آنها نخبگان جامعه از انتخابات، میتوانست به طورجدی فضا را تحت تأثیر قرار دهد.
روحانی مشکل چندانی نخواهد داشت
فضای سیاسی کشور را در آستانه انتخابات 96 چگونه ارزیابی میکنید و احتمال ریاست جمهوری مجدد آقای روحانی را چه قدر میبینید؟
من احتمال رأی آوری آقای روحانی را کمتر از سال 92 نمیبینیم. چون آقای روحانی در دور اول خود در سیاست خارجی عملکرد موفقی داشته وتا حدودی توانسته است فسادهای اقتصادی و اداری گذشته را کنترل و در این زمینه روشنگری انجام دهند. هرچند که برای توده مردم هنوز مسائل اقتصادی و معیشتی وجود دارد اما فکر میکنم روندی که طی شده است یک روند تدریجی و رو به بهبود بوده است. ممکن است ریزش آرایی هم وجود داشته باشد اما از طرف مقابل اینگونه تخریبهای دولت و آقای روحانی و کارشکنیهایی که صورت میگیرد باعث آگاهی بیشتر مردم میشود و چه بسا یک عدهای که در سال 92 رأی نداده باشند به خاطر همین چالشها و بحران سازیها به حقانیت این دولت بیشتر پی ببرند و بهپای صندوق بیایند و به آقای روحانی رأی بدهند؛ یا حداقل به خاطر شرایط کشور و تهدیدهایی که خواه یا ناخواه میتواند در صورت رأی نیاوردن روحانی و رأی آوردن یک فرد غیر متعادل و افراطی متوجه کشور شود و احساس خطری که مردم از این لحاظ میکنند، درصدی به آرای آقای روحانی اضافه شود. اما در کل آقای روحانی مشکل چندانی نخواهد داشت.
گفتید ممکن است که آقای روحانی با تبلیغات منفی که علیه او صورت میگیرد با ریزش آرایی هم مواجه شود. این ریزش به چه صورت خواهد بود؟ آیا کسانی که به آقای روحانی رأی نمیدهند رأیشان را به سبد رقیبان ایشان میریزند؟
نه فکر نمیکنم، این آراء پخش میشود و کسی از آن بهرهای نخواهد برد. ممکن است از مشارکت کلی کاسته و آرای آقای روحانی کم شود اما این آرا به سبد فرد دیگری ریخته نمیشود. کاسته شدن رأی آقای روحانی هم بیشتر به خاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی است که میراث دولت قبل است. ولی چون این قضیه برای مردم ملموس است و به صورت مستقیم با آن درگیر هستند و با تبلیغات منفی که علیه دولت صورت میگیرد ممکن است یک عدهای به این علت ناامید شوند. مانند فراگیری آسیبهای اجتماعی که ریشهها و منشأ اصلی آن از دولت قبل است منتها عواقبش دامنگیر این دولت شده است.
دولت آینده روحانی می تواند در جهت توسعه همه جانبه حرکت کند
در ابتدای صحبتهایتان انتخابات را فرصتی برای توسعه سیاسی دانستید. دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی بر سرکار آمد و در پایان کارنامه موفقی در این زمینه و دیگر جنبههای توسعه از خود بر جای گذاشت؛ آیا فعالیت دولت آقای روحانی تابهحال در راستای این روند بوده است؟
در هرصورت ما در یک دوره گذار تاریخی به سمت فرهنگ دموکراسی و حاکم شدن ملت بر سرنوشت خودشان هستیم. انتخابات مختلف زمینهساز آگاهی هر چه بیشتر مردم برای عبور از این گذار است. هرکدام از این مراحل اگر طی شود و ما در آنها بهصورت نسبی عملکرد موفقی داشته باشیم به دموکراسی نزدیکتر خواهیم شد. به نظر من اگر آقای روحانی در یک انتخابات سالم و آزاد در سال آینده رئیسجمهور شود و بتواند در شرایطی عادلانه کابینه خود را به مجلس معرفی کند ، باید یک کابینه کارآمدتر، منسجمتر و توانمندتری را تشکیل دهد تا بتواند به خیلی از وعدههایی که حتی در دوره اول به مردم داده است جامه عمل بپوشاند. من این را امکانپذیر میدانم چون وضعیت مجلس ما هم نسبت به قبل متعادلتر شده است و انتظارات اجتماعی بالا رفته است. بنابراین فکر میکنم که دولت آینده میتواند قدم مؤثری در این جهت بردارد و در جهت توسعه همهجانبه حرکت کند.
اصولگرایان در نوع نگاه خود به جامعه تجدید نظر کنند
به نظر میرسد فعالین جناح اصولگرا نیز برنامههایی برای این انتخابات داشته باشند و بحثهایی مانند تعدد کاندیداها برای تقسیم رأیهای آقای روحانی را مطرح است. وضعیت اصولگرایان را در این انتخابات چگونه میبینید؟
اصولگرایان هر مقدار کاندیدای بیشتری معرفی کنند آرای خودشان بیشتر تقسیم میشود و این موضوع لطمهای به رأی جریان اصلاحات و آقای روحانی وارد نخواهد کرد. تاکتیک معرفی کاندیداهای متعدد نمیتواند نقطه قوت تلقی شود بلکه بیشتر یک نقطهضعف است. این نشاندهنده آن است که اصولگرایان نمیتوانند بین نیروهایشان همگرایی و وحدت نظر به وجود بیاورند و با یک کاندیدای واحد به میدان بیایند.
چرا جریان اصولگرا نتوانسته است در طول این سالها پایگاه خود را تقویت کند و به گفته برخی بزرگان این جناح، همیشه از این ضعف رنجبرده اند؟
بله، اینیک واقعیت است که برخی در این جناح یا منتسب به این جناح بهجای پایگاه مردمی، بیشتر از رانت قدرت برخوردار و همیشه در شرایط نابرابر مسئولیتها را تصاحب کردهاند. ولی دلیل نداشتن پایگاه مردمیشان این است که آنها بیشتر یک نگاه سنتی به جامعه و دنیای امروز دارند. اساساً خود واژه محافظهکار به همین معنی است، یعنی خواهان حفظ وضع موجود. درحالیکه دنیا به خاطر پیشرفت پرشتاب علم و تکنولوژی در حال تغییر است و ما شاهد تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جدی در سطح جوامع مختلف هستیم. اگر کسی نگاهش به آینده و اصلاح وضع موجود نباشد و تغییرات و اصلاحات متناسب با پیشرفت و تغییرات جامعه را مدنظر نداشته باشد، طبیعی است که فرصتها را از دست میدهد و برای نسل جدید جاذبهای نخواهد داشت و آنوقت است که پایگاهش از دست میرود.
در انتخابات 84 صدای پای فاشیسم را می شنیدم
آقای دکتر! در انتخابات ریاست جمهوری 96 کاندیدا نمیشوید؟!
من برای خودم در این مقطع زمانی چنین وظیفهای نمیبینم. در سال 84 هم که من کاندیدا شدم در ابتدا خودم نظرم این نبود که پیشقدم شوم، منتها وقتی از طرف اصلیترین احزاب اصلاحطلب به من پیشنهاد کاندیداتوری شد نتوانستم پاسخ رد بدهم، به این دلیل که احساس خطر میکردم؛ احساس خطر من به دو دلیل بود. یک اینکه در سالهای پایانی دولت آقای خاتمی به دلیل آن بحرانهای 9 روزه و دوم به دلیل رد آن دو لایحه اختیارات ریاست جمهوری و انتخابات، مردم و بهخصوص دانشگاهیان دچار یک نوع سرخوردگی شدند. من در آن مقطع دو خطر را احساس میکردم یکی اینکه انتخابات بهصورت پرشور برگزار نشود و یکی هم اینکه صدای پای فاشیسم و افراطیگری را میشنیدم. صدایی که نه به قانون اهمیتی میدهد نه به مردم اعتقادی دارد و بیشتر با برخوردهای عوام فریبانه میخواهد کشور را در دست بگیرد و تاوانش را مردم و نسل جوان بپردازند.
حس ششم من به نوعی شرایط آینده را پیشبینی میکرد. ممکن است که شواهد علمی دقیقی نبود، اما کسی که سالهای مدید در مسئولیتهای مختلف سیاسی و فرهنگی و اجتماعی بوده میتواند بر اساس قرائن حتی پیشبینی هم بکند. به دلیل احساس خطری که خودم داشتم، نتوانستم به این دعوت ها جواب منفی بدهم. حس خطری که بعد از انتخابات به حقیقت تبدیل شد. اما در حال حاضر فکر میکنم که در همین عرصه عمومی و عرصههای دانشگاهی و فرهنگی فعالیت داشته باشم، برای آینده کشور جنبه زیرساختی و موثرتری خواهد داشت. درعینحال واقعیت هم این است که فرض بفرمایید من کاندیدا هم بشوم، در این سیستم انتخاب استصوابی مگر من را تأیید صلاحیت میکنند؟ مگرسال قبل من برای مجلس شورای اسلامی از شهر شیراز کاندیدا نشدم؟ شیراز شهری بود که من همه دوران جوانیم را در آنجا بودم، در این شهر مسئولیت داشتهام، در دوره اول مجلس نماینده این شهر در مجلس بودهام و نسبت به آن مردم احساس دین میکنم، بهخصوص که نمایندههای قبلی هم بهنوعی همه از یک جناح بودند. فکر میکردم که اگر کاندیدا شوم میتوانم در این شهر تغییر و موجی به وجود بیاورم که خوشبختانه این اتفاق هم افتاد و نمایندگان اصلاحطلب اکثریت آرا را به دست آوردند.
قدردان میراث هاشمی باشیم
آقای معین! حدود یک ماه قبل آیت الله هاشمی رفسنجانی از دنیا رفتند؛ میراث سیاسی ایشان را چه می دانید و فقدان ایشان در روند اعتدالی و اصلاح طلبی چه تأثیری خواهد داشت؟
میراث گرانقدر جناب آقای هاشمی رفسنجانی، دعوت به اعتدال و نفی افراطی گری، نفی دروغ و فریب، حفظ وحدت ملّی، تنش زدایی با جهان، ارائه چهره ای جذاب و غیر خرافی از اسلام و سرمایه گذاری جدی برای رشد و پیشرفت کشور و رفاه مردم است. امیدوارم که نخبگان و دانشگاهیان، احزاب و گروه های سیاسی و به ویژه جبهه اصلاحات و نیز دولت تدبیر و امید و مجلس، قدردان و ادامه دهنده آن میراث ارزشمند باشند و بتوانند تا حدودی فقدان ایشان را جبران کنند.