به گزارش خبرداغ،روزنامه «جمهوری اسلامی» آورده است:
انقلاب اسلامی ایران سالهای پایانی چهارمین دهه خود را سپری میکند. طی
تمام این سالها انقلاب، فراز و فرودهای بسیاری داشته است و مردم و
مسئولان، حوادث تلخ و شیرین فراوانی را تجربه کردهاند. مرور این تجربهها
میتواند در هر حوزهای، درسهای ارزشمندی برای سالهای پیش رو و تحکیم
گامهای لازم در مسیر ارتقای هرچه بیشتر منافع ملی ایران داشته باشد. یکی
از بخشهایی که طی حدود چهار دهه سپری شده از پیروزی انقلاب اسلامی بیشترین
پستی و بلندیها را داشته، حوزه اقتصاد است.
تردیدی
نیست که مسئولان جمهوری اسلامی در اکثریت قریب به اتفاق ادوار، تمام تلاش
خود را برای پیشرفت و آبادانی، ارتقای سطح معیشت و رفاه مردم و بهبود
جایگاه کشور در عرصه اقتصادی صرف کردهاند و واقعیت هم این است که غیر از
بعضی مقاطع، این تلاشها مثمرثمر بوده و نتایج آن را میتوان در بهبود
زیرساختهای عمرانی، بهداشتی و اقتصادی کشور به وضوح مشاهده کرد. ساخت
سدهای متعدد با استفاده از توان متخصصان داخلی، افزایش چشمگیر تولید برق،
رشد کمی خطوط ریلی و جادهای و... از جمله این دستاوردها است که نباید و
نمیتوان از کنارشان گذشت.
گذشته از این
موفقیتها و دستاوردها، واقعیتهای تأملبرانگیزی هم وجود دارند که برای
داشتن تصویری جامع از اقتصاد ایران پس از انقلاب اسلامی باید به این
واقعیتها هم توجه کرد.
ادامه حضور پررنگ و
دخالتگر نهاد دولت در اقتصاد یکی از همان واقعیتهای تأملبرانگیز است.
تقریباً تمام دولتهای پس از جنگ تحمیلی، شعار واگذاری امور به بخش خصوصی و
مردم را سر دادهاند و همواره بر کاهش حضور دولت در اقتصاد تأکید کردهاند
ولی متأسفانه دولت سهم بزرگی در اقتصاد ایران دارد و همچنان تصور اقتصادی
بدون دولت برای مردم و فعالان اقتصادی تقریباً محال و آرزویی دستنیافتنی
است.
یکی دیگر از مشکلات ساختاری اقتصاد ایران طی
سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نبود وحدت رویه و چشمانداز واحد
برای اقتصاد کشور است. مرور چهار دهه گذشته نشان میدهد هر کدام از
دولتهایی که تاکنون زمام امور اجرایی را در دست داشتهاند، رویکرد و
جهتگیریهای خاص خود را در بخش اقتصاد دنبال کردهاند؛ رویکردهایی که
تقریباً در همه دولتها با دولتهای قبلی نهتنها متفاوت، بلکه مخالف بوده
است. این تشتت و تناقض، منابع و فرصتهای فراوانی را طی چند دهه گذشته هدر
داده که جبران آنها تقریباً ناممکن است.
عدم
شفافیت و پاسخگو نبودن، یکی دیگر از مشکلات همیشگی دولتها در حوزه اقتصادی
طی چهار دهه گذشته است. واقعیت تلخ این است که عدم انتشار آمار و شاخصهای
اقتصادی به صورت منظم و شفاف همچنان پس از حدود ۴۰ سال یکی از مشکلات بزرگ
اقتصاد ایران به حساب میآید که گاهی اعتماد و اطمینان جامعه را به نهاد
دولت به شدت سست کرده است.
ترجیح منافع سیاسی بر
تصمیمات صحیح اقتصادی از دیگر معضلات رویکردی دولتهای پس از انقلاب بوده و
هست. نمونههای فراوانی را میتوان مثال زد که دولتها اجرای تصمیمات صحیح
را در حوزه اقتصاد معطل گذاشته یا به تأخیر انداختهاند، چراکه هزینههای
سیاسی و اجتماعی برای مقبولیت و محبوبیت آنها داشته است و در عوض سیاستهای
نادرستی را اجرا کردهاند که به پایگاه اجتماعی آنها کمک کند فارغ از
اینکه چقدر برای اقتصاد و منافع ملی کلان کشور در آینده زیانبار است.
تردیدی
نیست که اکنون در آستانه آغاز سی و نهمین سال از عمر انقلاب اسلامی در
ایران باید بیش از هر زمان دیگری برای حل این مشکلات ریشهای تلاش کرد تا
در سالهای آینده امید به پیشرفت و ارتقاء ایران عزیز بیش از پیش باشد.