خبر بازگشت شما به عرصه موسیقی رسمی خوشحالکننده و البته کمی هم عجیب
بود. عجیب از این بابت که سالها غیبت باعث شده خیلیها دیگر آن خواننده و
موزیسین موفق و البته باکلاس کاری بالا را به یاد نیاورند. حقیقتا این همه
سال کار نکردید؟
ترجیح میدهم درباره این موضوع صحبت چندانی نکنم؛ چون مطرحشدن برخی از دلایل نبودنم عواقبی دارد که نمیخواهم با آنها مواجه شوم.
شما از سال ٨٤ کمکم عرصه فعالیت رسمی را ترک کردید. به
نظرتان کار سادهای است از این سوال گذشتن که چرا این نبودنها از سال ٨٤
آغاز شد؟
در آن سالها حالم خیلی خوب نبود. این خوبنبودن حالم در همه ابعاد زندگیام رسوخ کرد و مسأله را فقط در حوزه موسیقی محدود نکرد.
اما چرا کسی که رکورد اجرای زنده را همچنان به نام خودش ثبت کرده، ناگهان کارکردن را کنار میگذارد؟
ما
در دی یا بهمن سال ٨٣ کنسرت تهرانمان را برگزار کردیم. شروع سال ٨٤ در
نوروز کنسرت کیش را برگزار کردیم. بعد هم یک کنسرت هم در اصفهان اجرا
کردیم. کمکم زمان انتخابات فرارسید و درنهایت با تغییر و تحولاتی که پیش
آمد، کار را برای من سخت کرد؛ چون من خیلی حوصله آن جریانات را نداشتم،
درنتیجه به سمت کمتر خواندن و به مرور نخواندن پیش رفتم. این دوران با کاری
که من از قبل خیلی دوست داشتم و مایل بودم هر چه زودتر انجام شود، مصادف
شد که درنهایت به پروژه «نهان مکن» منتهی شد که من و استاد عزیزم جناب آقای
روحانی آن را با هم کار کردیم.
برای خودتان بودن در فضایی تا این حد متفاوت از سالهای پرکاری و خبرساز بودن سخت نبود؟
محبت
مردم اگر نبود، تحملکردن مشکلاتی که در حوزه بروکراتیک اداری با آن دست
به گریبان بودم، اصلا کار آسانی نبود. اصلا بخش مهم همه این سختیها مربوط
به وقتی است که شما حس میکنید عدهای هستند که حرف شما را نمیشنوند. خودم
حس چشمهای را داشتم که خشکیده بود و دیگر جوششی نداشت. امروز اما حالم
خوب است.