- یادم هست زمانی که در استقلال بودم، در چنین مقطعی ما نفت مسجدسلیمان را بردیم و صدرنشین شدیم. به مسئولان باشگاه گفتیم نفری 3 میلیون تومان پاداش به بازیکنان بدهید تا دو بازی حساس آینده را با روحیه بالا انجام دهیم اما این اتفاق نیفتاد. جالب اینکه پیش پرداخت خوبی هم نداده بودند. البته آنها نمیخواستند پولی بدهند. حتی در نیم فصل ما 3 بازیکن خواستیم که آقایان نگرفتند. به یاد دارم 15 میلیون تومان برای ترمیم چمن زمین تمرین هزینه نکردند تا زمین خشک شود. خاوری مسئول وقت کمپ استقلال شاهد زنده این موضوع است. با این حال در تراکتورسازی از این مسائل وجود ندارد و صداقت کاری مشخص است.
- دغدغه اصلی تیم ما در حال حاضر تعطیلی مسابقات لیگ برتر است. تیمهایی که روبه جلو فوتبال بازی میکنند، با این تعطیلیها واقعا اذیت میشوند. تیمهایی که در بخش دفاعی ضعف دارند، در تعطیلات شرایط برایشان خوب میشود. برای تیمی مثل تراکتورسازی هر چه از شرایط مسابقه دور باشیم، به ضررمان است. البته همه تیمها اذیت میشوند اما به خاطر منافع ملی کمتر صحبت میکنند.
- با سروش رفیعی مذاکراتی شده است اما من اهل این مسائل نیستم که با بازیکن بنشینم و مذاکره کنم. علاقه قلبی بازیکن بسیار مهم است؛ چرا که قرارداد باید دوطرفه باشد. باید منافع دوطرف لحاظ شود. ما از ماندن سروش رفیعی استقبال میکنیم، خیلی هم او را دوست دارم. اتفاقا یکسری مسائل فنی را به او تذکر دادم که اگر مشکلاتش را حل کند، میتواند به اروپا برود. با این حال همه چیز درباره آینده رفیعی در اختیار باشگاه است.
- شنیدم محسن بنگر گفته از روی من بابت مصدومیتهای متوالیاش خجالت میکشد. به نظر من آنهایی باید خجالت بکشند که دو سال در زمین کارهای دیگری انجام میدادند. چندی قبل برخی مسائل را فرزاد مجیدی گفت و تقریبا برای مردم همه چیز مشخص است.دو سال آخری که من در استقلال بودم، اتفاقاتی افتاد که عاملان آن باید خجالت بکشند. بنگر که مصدوم شده و برمی گردد، این موضوع خجالت ندارد. بنگر با تمام وجود در زمین کار میکند.
- می خواهم خاطرهای از حضورم در لورکوزن بگویم. روزی من به آلمان سفر کردم تا میهمان لورکوزن باشم. آن سال لورکوزن تیم قدرتمندتری بود و بازیکنان بزرگی داشت. در تمرینات این تیم دیدم بازیکنان در جنگل دنبال چیزی میگردند. پرس و جو کردم و فهمیدم یک توپ فوتبال گم شده است. گفتم واقعا یک توپ صد مارکی اینقدر مهم است؟ گفتند توپ برای اینها مانند ناموس میماند. ذهنیت آنها این بود اما ببینید دو سال پیش برخی چه کارهایی کردند. البته ببینید آنهایی که آن کارها را انجام دادند، چه اتفاقاتی در آینده برایشان افتاد. خداوند از همه چیز آگاه است. دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. اتفاقات آن دو سال را هیچ وقت از یاد نمیبرم. بنگر هم باید سرش را بالا بگیرد و به فکر سلامتیاش باشد که زود برگردد.