با سلام و ادب، کلامی از آیتالله مصباحیزدی در موضوع باورمندی سیاسیون کشور به ولایتفقیه که اخیرا گفتهاند: «در بین سیاسیون فرد کاملا باورمند به ولایتفقیه سراغ ندارم و برخی برای ساکت کردن مردم سخنانی در باره ولایتفقیه بر زبان میآورند اما در دل چندان اعتقادی ندارند.» ابهاماتی را موجب گردیده، که ضروری است بدان پاسخ داده شود.
۱. چون ادعای خود را بدون تخصیص و استثناء بیان کردهاید و دوره زمانی هم برای آن قائل نشدهاید و تمام سیاستمداران سی و هشت ساله پس از انقلاب را نشانه رفته و همه سیاستمدارن اعم از روحانی و غیرروحانی را شامل گردیده است، لطفاً بفرمایید نظر جدید، حاصل یک تحقیق میدانی و علمی است یا گمان شخص جنابعالی است.
۲. آیا ادعای مزبور از نوع تعریفهای رئیس دولت نهم و دهم و افراد مشابه وی است یا اینکه واقعا ً حاصل مطالعه و تحقیق جامع واستوار.
۳. اگر چنین است که گفتهاید، آیا به چرایی موضوع هم اندیشیدهاید و میتوانید برای افکار عمومی توضیح دهید: باتوجه به اینکه موضوع ولایتفقیه سالهاست در رسانه ملی و حوزههای علمیه و دانشگاهها و رسانههای مکتوب و دیجیتالی و... مورد بحث و حمایت قرارمیگیرد چرا نتوانسته است سیاستمداران کشورا را باورمند سازد؟
۴. اینکه گفته اید: برخی برای ساکت کردن مردم سخنی در باره ولایتفقیه بر زبان میآورند اما در دل چندان اعتقادی ندارند، حکایت از این دارد که مردم از سیاستمداران جلوتر و آگاهتر هستند! آیا واقعا انتظار دارید تاریخ این سرزمین، چنین ادعایی را از شما بپذیرد؟ یا اینکه مصیبت جای دیگر است.
۵. بنابر این ادعا، چگونه میتوانیم سیاستمداران وعالمان جوامع دیگر رابه تبعیت از اصل ولایتفقیه دعوت کنیم در صورتی که سیاستمدارن داخلی که سالهاست از نعمت ولایتفقیه متنعم میشوند به آن بیباورند و آیا این از مصادیق نفاق نیست؟
۶. سالهاست مردم این مرزوبوم را به بهانه ولایتدوستی و ولایتمداری مسئولان و سیاستمداران، تشویق به تبعیت و اطاعت از ایشان کردید و حتی همین سیاستمداران، هشت سال دفاع مقدس را مدیریت کردند و الان محکوم به بیباوری به ولایتفقیه میشوند! آیا تبعات اجتماعی و دینی اینگونه بیانات را مورد ارزیابی قراردادهاید ؟
۷. آیا مدیرانی با این افکار میخواستهاند زمینه کمال اخلاقی و دینی مردم ایران را فراهم سازند و جامعه جهانی را مدیریت کنند؟
یا شاید اشتباه از شماست!
حضرت آیتالله
با توجه به جایگاه آن جناب در تئوریزه کردن مسائل اصولی و اشراف بر سرمایههای فراوان مادی و معنوی کشور، آیا فرصت این نرسیده است که برای یکبار هم که شده است اجازه داده شود:
الف: بازنگری عالمانه و دلسوزانه به چارچوبهای اصولی جمهوری اسلامی شود تا بتوان نقاط آسیب راشناسایی و اصلاح کرد.
ب: تاملی موشکافانه در مورد تراز رابطه شخصی و عملی و انقیاد سیاستمدارن در سیوهشت سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی با منویات دینی و انقلابی صورت گیرد تا معلوم شود بیباوریها منحصر در ولایتفقیه نیست بلکه شامل خیلی از رفتارها و اعتقادات دیگر نیز میشود.
«در این زمینه جمله عمیقی از فقیه سفر کرده حضرت آیتالله مهدویکنی را به یاد دارم که چون فقط خودم ناظر و شنونده آن بودهام و درمقام پاسخگویی، مستندی برای اثبات آن ندارم از بیانش خود داری میکنم.»
ج: هالههای نور از اطراف صاحبان قدرت گرفته شود و بهدور از سایههای کاریزماتیک و خط قرمزهای جعلی، کرسیهای نقد و بررسی توسط صاحبنطران و علاقهمندان سربلندی ایران عزیز در هر لباس و موقعیت و انگیزه و... صورت گیرد تا قبل از رسیدن به سونامیهای ویرانکننده به نوسازی حکومت پرداخته شود.
به امید بیداری و ظهور زیباییها
دکتر مرتضی بهشتی حقوقدان و پژوهشگر