به گزارش
خبرداغ به نقل از خبرآنلاین، نتایج همانطور شد که پیش بینی ها نشان می داد. در صندلی نایب رئیسی شورای شهر، مرتضی طلایی، کاندیدای اصفهانی اصولگرایان برای چهارمین سال پیاپی تثبیت شد و کسوت منشی های شورای شهر هم به تن ابوالفضل قناعی و محسن پیرهادی جا گرفت. سخنگوی شورای شهر هم تقی پور باقی ماند تا در واپسین سال فعالیت شورای چهارم تغییری در هیات رئیسه شورای شهر راه پیدا نکند. ولی نکته اینجاست چرا اصلاح طلبانی مانند احمد مسجد جامعی، حکیمی پور و حتی دوستی توفیقی برای گرفتن یک صندلی، حتی در حد منشی و سخنگوی شورای شهر نداشتند؟ طلسم شکست های 3 سال اخیر اصلاح طلبان چرا نمی شکند؟
رقابت بین اصولگرا و اصلاح طلب نیست
واقعیت این است که باید پذیرفت در انتخابات هیات رئیسه شورای شهر، هیچ رقابتی بین دو جناح سیاسی به نام اصلاح طلب و اصولگرا برقرار نیست. از طرفی کسانی که رسانه ها آنان را به نام اصولگرا در شورای شهر می شناسند، از طیف های مختلفی تشکیل شده اند که نمی توان به همه آنان اصولگرا گفت. نزدیکی بی چون و چرای برخی از این اشخاص به محمود احمدی نژاد که داعیه دار جریان سوم و جدای از اصولگرایان شده، غیرقابل کتمان است. کسانی مانند تقی پور، چمران و حتی حافظی به عنوان اشخاص نزدیک به جریان سوم که از گروه هایی مانند آبادگران و جبهه پایداری برخاسته اند را همانقدر می توان اصولگرا دانست که بتوان احمدی نژاد را در این طیف جای داد.
این معادله وقتی پیچیده می شود که برخی از چهره های ورزشکار و غیرسیاسی در معادلات کسب آرای هیات رئیسه بازی داده می شوند که هر چه باشند، سیاسی نیستند. عضوی مانند عباس جدیدی که اخیرا هم با به سر گذاشتن کلاه مخملی در شورای شهر حاضر می شود و با ادبیات خاصش، قصد اثبات "کف کوچه ای بودن" خود را دارد، هر چه باشد اصولگرا نیست.
علیرضا دبیر، قهرمان سابق کشتی جهان و المپیک هم نمی شود اصولگرا نامید، چون علاوه بر اینکه خاستگاه او، جماعت سیاسی اصولگرا نیست و از گود کشتی به شورا رسیده، زاویه قوی او با محمدباقر قالیباف شهردار تهران در مباحث مالی و بودجه ای، نزدیکی او به اصولگرایان را با دست انداز شدیدی مواجه کرده. در این بین، تکلیف اشخاصی مانند حسین رضازاده که در 3 سال اخیر، کوچکترین صدایی از او شنیده نشده یا هادی ساعی که نشان داده هر روز، به جریانی یا گروهی همراهی می کند هم مشخص است، آنها همانقدر از معادلات سیاسی سردرمی آورند که کاشف لبنیات پرچرب از زیر و بم اپرای جاویدان بینوایان.
در سوی دیگر رقابتها، گروهی قرار دارند که گفته می شود اصلاح طلبند، ولی به جز چند چهره آزمون پس داده، دیگرانی در این وادی نشسته اند که صنمی با اصلاح طلبی ندارند. اشخاصی مانند فاطمه دانشور و علی صابری از دنیای تجارت و وکالت، به دلیل شرایط خاص سال 92 به ناگهان تابلوی اصلاح طلبی به دست گرفته و البته عملکرد کسانی مانند اسماعیل دوستی و محمدسالاری با وجود سابقه طولانی اصلاح طلبی، باعث شده تا برخی اصلاح طلبان، آنها را به چشم "تا مغز استخوان اصولگرا" محاسبه کنند.
در این طیف هم اشخاصی مانند الهه راستگو، به عینه از حزب اصلاح طلب متبوع خود به دلیل آنچه پشت کردن به آرمانهای حزب عنوان شده، اخراج شد تا دیگر تابلوی رسمی اصلاح طلبی هم سردر اردوگاه این گونه اعضا، قرار نگیرد.
این چنین است که رقابت های درونی شورای شهر تهران در دوره چهارم برای کسب صندلی هیات رئیسه را نمی توان رقابت اصولگرا-اصلاح طلب نامید، هر چند کشتی گیری مانند عباس جدیدی پس از انتخابات اخیر هیات رئیسه گفته اصولگراها و اصلاح طلبان مانند تیم های استقلال و پرسپولیس رقابت کردند و کسی که عملکرد بهتری داشت، برنده انتخابات بود، دقت کنید: عملکرد بهتر!
چرا هیات رئیسه شورای شهر مهم است؟
پس از این مقدمه طولانی، باید این پرسش را پاسخ گفت که چرا اصلا هیات رئیسه شورای شهر تهران اینقدر مهم شده؟ پاسخ در یک کلمه است: نظارت بر مدیریت شهری. در سالهای اخیر، مدیریت شهری تهران، خاستگاه دو نامزد ریاست جمهوری و پشتیبان همیشگی نامزدهای پابه رکاب ریاست جمهوری در انتخابات گذشته بوده. همانقدر که شخصی مانند کرباسچی در زمان تصدی شهرداری، چوب به ریاست رسیدن محمد خاتمی را خورد که شهردار دیگری مانند محمود احمدی نژاد، توانست امکانات شهرداری را برای رفتن به کاخ پاستور، بسیج کند و البته موفق هم شود. از محمدباقر قالیباف نمی توان چیزی گفت چون او همیشه یک پای فینال انتخابات ریاست جمهوری بوده و همیشه گفته اقبال مردم باعث و بانی حضورش بوده و رقابتش در قامت یک نامزد انتخاباتی، ربطی به امکانات مدیریت شهری ندارد.
در این بازار بلبشو که مشخص نیست متحدین و متفقدین طیف های سیاسی و اشخاص صاحب نام، چه کسانی هستند، نظارت بر عملکرد شهرداری تهران، به خصوص در ابعاد مالی و عمرانی بدل به سخت ترین کار دنیا شده. آش سختی نظارت بر شهرداری تهران به قدری شور شده که هنوز هر یک از اعضای شورای شهر درباره منابع صرف شده برای دوطبقه کردن تونل توحید یک سخن می گوید و جالب اینجاست که مدیران شهرداری هم به مقتضای روز، هر یک، رقمی را برای این ماجرا عنوان می کنند. پس خیلی دور از انتظار نیست اگر در بین معادلات خرج و دخل بودجه 18هزار میلیاردی شهرداری در هر سال، نکات ریز و درشت زیادی از مقابل چشمان ناظران قانونی یعنی اعضای شورای شهر مخفی یا مسکوت بماند.
اینجاست طیف معروف به اصلاحطلب شورای شهر برای مهار بی قانونی در مدیریت شهری و انجام وظیفه نظارتی خود، قصد دارد با مهره چینی در هیات رئیسه شورای شهر، گلوگاه های مالی شهرداری را کنترل کند و از آن سو، طیف معروف به اصولگرا، نشان داده تمایل جدی برای کنترل مالی و اداری بر فرآیندهای پیچیده، وسیع، لایه لایه و چندبعدی در شهرداری تهران را ندارد. نمونه بارز آن را می توان در عدم امضای طرح کاهش اختیارات شهردار تهران یا طرح تحقیق و تفحص درباره واگذاری املاک از سوی شهرداری به اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت.
اینجاست که با مطالعه نتایج انتخابات سال آخر هیات رئیسه می توان انتظار داشت همچنان مدیران شهری با خیال راحت به عملیات مالی و عمرانی مد نظر خود بدون کوچکترین دغدغه نظارتی از سوی این هیات رئیسه خواهند پرداخت، یعنی تداوم کاری که در 12 سال اخیر کرده اند.
زمینه های روز انتخابات هیات رئیسه
بد نیست نگاهی هم به زمینه های مختلف سیاسی، رسانه ای و بعضا قضایی در روزهای منتهی به انتخابات سال آخر شورای شهر، بیندازیم تا دلایل رکود در وضعیت موجود و عدم تغییرات را از زاویه دیگر مطالعه کنیم. یک هفته مانده به این انتخابات، یکی از کانالهای منسوب به یک سایت دارای مجوز و شناسنامه، اطلاعاتی را منتشر کرد که در آن، عنوان شده بود برخی اعضای شورای شهر، مدیران ارشد، مدیران میانی شهری و حتی برخی اشخاص حقوقی از جمله تعاونی های مرتبط و بی ارتباط با شهرداری، املاکی به وسعت 1میلیون و 100 هزار متر مربع را از شهرداری با تخفیفاتی تا سقف 50 درصد و اقساط 60 ماهه دریافت کرده اند.
انتشار این لیست که گفته شد مبتنی بر گزارش سازمان بازرسی کل کشور است، تکانه های عصبی زیادی به دو طرف بازیگر در انتخابات هیات رئیسه شورای شهر تهران وارد کرد. طیف معروف به اصولگرا، نگران شد که آیا توطئه ای برای زدن آرای همسو با آنها کلید خورده و طیف معروف به اصلاح طلب هم بارقه امیدی در دلش تابید که می شود تغییر در وضعیت ایجاد کرد. نتایج انتخابات هیات رئیسه نشان داد به جز تک روی برخی افراد مانند رحمت الله حافظی که با داشتن پایگاه یک رای، اقلیت محض محسوب می شوند، در به همان پاشنه سالیان گذشته چرخیده و رای اشخاص چندان تغییری نکرده. اظهارات کسانی مانند تندگویان از طیف معروف به اصلاح طلب در تحلیل نتایج انتخابات از جمله اخذ تک رای سفید و حتی کاهش آرای چمران از 18 رای در سال گذشته به 16 رای امسال هم به نظر، تنها یک مانور رسانه ای برای خالی نماندن عریضه است.
ولی در پشت این شرایط به ظاهر ساکن، دغدغه بسیار مهمی در جریان است. طیفی که برخی اعضای آن متهم به دریافت زمین ها و املاک به صورت نامنصفانه و با تخفیفات و شرایط مشکوک به ویژه خواری، هستند، شدیدا نگران این موضوع شده بودند که در صورت از دست دادن هیات رئیسه، چطور می توان جلوی نظارت دقیقتر بر عملکرد مدیریت شهری، از مدیران ارشد شهرداری تا اعضای شورای شهر را گرفت.
اعضای معروف به اصلاح طلب هم با عطش آشکاری، سعی در برملا کردن ماجرای واگذاری املاک داشتند. هر چند، این اشخاص چون به اصل غیرقانونی بودن واگذاریها مطمئن نبودند، با حاشیه ابهام در اطراف این موضوع ، مانور دادند ولی بلافاصله با امضای طرح تحقیق و تفحص از این واگذاریها، پنجه به پنجه هیات رئیسه جدید افکندند. اشخاصی مانند پیرهادی و قناعتی که اسمشان در لیست واگذاریها می درخشد و حتی اعضایی مانند معصومه آباد که در سالهای اخیر تلاش زیادی شد تا چهره قدسی از این آزاده در اذهان ترسیم شود، نگران این شدند که آیا تندباد واگذاریهای اثبات نشده، طومار حضور آنها در شورای شهر دوره پنجم را درمی نوردد؟ این چنین شد که تلاش گروه موسوم به اصولگرا در روزهای باقیمانده به انتخابات شدت گرفت تا دست کم آرای ورزشکاران و مستقل هایی -که این روزها، خوب توانسته اند از پس درک بازی "هزینه و بهای هر رای" برآیند- را از دست ندهند. شاید حضور برخی افراد که به "لابی من" در شورای شهر معروف شده اند را بتوان در روز رای گیری اینطور تفسیر کرد. روزی که یکی از اعضای هیات رئیسه هنگام اخذ رای، بدون اینکه توجهی به روشن بودن میکروفن خود داشته باشد، خطاب به مهدی چمران گفت چرا فلان عضو کنار هادی ساعی نشست؟ مگر قرار نبود دیگری، برود آنجا بنشیند؟