کد خبر: ۶۷۸۸۳۴
تاریخ انتشار: ۰۱ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۵۵
تعداد بازدید: ۱۰۰۷
کی گفته محسن چاوشی محبوب است؟
به گزارش خبرداغ ،هنوز تصمیمی برای کنسرت گذاشتن ندارد. کم مصاحبه می کند. عکس تبلیغاتی و استودیویی ندارد. اکثرا با موبایل و یهویی گرفته شده. در مصاحبه های اندکش، رک و صریح و کوتاه جواب می دهد. محفلی و باندباز نیست. صدایش عصیان زده و تکراری نیست در بین صداهای مشابه و زیر. همین از او افسانه ساخته در بین خواننده های پاپ.


 تا به حال پدیده موسیقایی این طور موافق و مخالف نداشته که محسن چاوشی دارد. جوان خوزستانی که اتاق کوچکش را در خیابان سلسبیل به استودیو تبدیل کرده بود و با پتو پنجره هایش را پوشانده بود تا صدا بیرون نرود، حالا برای خودش استودیو مجهز و شخصی دارد. نمونه یک مهاجر که در تهران سخت کار کرد و به موفقیت رسید، اولین عکس هایی که از او به بیرون درز پیدا کرد، چیزی شبیه به امروزش هست. تغییری نکرده است. شاید فربه تر شده باشد فقط.



از طرفی هستند کسانی که می گویند فالش می خواند و برای همین زنده نمی خواند. نقطه ضعف دارد، برای همین کم مصاحبه می کند. می گویند فرقی با پاشایی و امثالهم ندارد و یک اباذری می خواهد تا پته اش را بریزد روی آب، صدایش گوش خراش و موسیقایی نیست.

حالا ما به چند بهانه به او پرداخته ایم؛ انتشار آلبوم جدیدش، برگزاری مسابقه شعر کلاسیک خوانی و انتشار خبر برگزاری قریب الوقوع کنسرتش در صفحه اینستاگرام یکی از تنظیم کننده کارهایش. سعی کردیم در این مطلب وسط ماجرا بایستیم و طرفدار و مخالف نباشیم.

اگر بخواهیم علت محبوبیت چاوشی را بررسی کنیم، به نظرتان این موضوع بیشتر بر چه اصولی متکی است؟

 

درباره موفقیت و محبوبیت محسن چاوشی دو اصل وجود دارد. اصل اول، مردم هستند که همیشه دنبال صدای نو با رنگ متفاوت بوده اند که محسن چاوشی هم جزو این دسته از خواننده هاست.

 

اصل دوم، نگاه آقای چاوشی به شعر و علاقه مندی اش به انجام کارهایی با ادبیات متفاوت و خاص است که در این بخش ترانه سراهای کارهایش هم نقطه عطف خاصی را در کارهای او ایجاد کردند. اما نکته مهمی که درباره چاوشی مطرح است، تنظیم و ملودی های روان اوست که خودش و تنظیم کننده هایی مثل بهروز صفاریان با استفاده از ابزارهای نو و تلفیق موسیقی الکترونیک یا موسیقی های دیگر، فضاهای متفاوتی را در این زمینه به گوش مخاطب رسانده اند.

 

از طرفی چاوشی خواننده ای است که خیلی راحت در دسترس نیست. کنسرت نمی گذارد و در کمتر جایی می توان او را پیدا کرد. شاید همین موضوع، عطش دیدار و شنیدن صدای او را برای مخاطب بیشتر می کند. او سیاست کاری اش را طوری برنامه ریزی کرده که هیچ وقت، به سمت کارهای سفارشی نرود و خودش را دم دستی نکند.

 

چاوشی در تمام این سال ها، این مسائل را در استراتژی کاری و هنری خود رعایت کرده و به آن ها پای بند بوده و استایل خودش را هم چنان حفظ کرده و این جای تشویق دارد. به نظرم او آینده روشنی خواهد داشت.

 
شایعاتی وجود دارد مبنی بر این که چاوشی بیشتر به نظر خودش در کار اهمیت می دهد و همیشه اول و آخر، حرف، حرف خودش است. آیا این موضوع صحت دارد؟

 

با توجه به شناختی که من از او دارم، به نظرم چاوشی هنرمندی است که ظرفیت جامعه را می سنجند و درست برعکس خواننده هایی عمل می کند که در لاک خودشان فرو می روند و کنج خلوت اختیار می کنند و فقط با نگاه و جهان بینی خودشان، کاری را تولید می کنند.

 

چاوشی فرزند زمانه خودش و آینه تمام نمای اتفاقات جامعه است. مسلما آن چیزی هم که از خروجی کارهایش بیرون می آید، منجر به اتفاق به روز و جدیدی می شود و نتیجه کار گروهی اوست. به نظرم کار تیمی چاوشی خیلی قوی است و همه اعضای گروهش، نظرها و پیشنهادهایی را که مطرح می کنند، سر آن بحث می کنند تا به نقطه نظر مشترکی برسند.

با توجه به این که چاوشی ابتدای راه به تقلید از صدای خواننده مطرح لس آنجلسی (سیاوش قمیشی) شناخته شد، چطور مخاطب توانست صدای او را قبول کند؟

 

من خیلی اعتقادی به این موضوع ندارم. شاید به لحاظ فرم، اجرا و کلام در یک دوره ای این شباهتی که شما می گویید، دیده می شد. اما تفاوت های فاحشی بین تنالیته صدای چاوشی با آن خواننده لس آنجلسی مطرح است. چون محسن چاوشی خیلی زود در اثر «سنتوری» و بعد از آن، به یک نقطه قوام رسید و دریچه جدیدی را در فضای موسیقی ایجاد کرد. همان طور که من و دوستانم در موسیقی آلبوم «ماه و ماهی» این دریچه را به لحاظ شعر باز کردیم.

شما آلبوم آخر او را گوش دادید؟

 چند قطعه اش را.

نظرتان درباره کلیت کار و فضای کلی آلبوم چه بود؟

 

حرکت اولیه آن حرکت مناسبی بود و من با یکی دو قطعه اش ارتباط برقرار کردم و از آن ها لذت بردم. گرچه باید در زمان طولانی تر به آن پرداخت، اما قطعا شنونده با قطعات بیشتری از این آلبوم ارتباط برقرار می کند. به نظرم آلبوم موفقی شده و فرم های مختلف آن می تواند نظر هر نوع مخاطبی را جلب کند. این آلبوم تمام تلاشش را کرده بود که به یک نقطه برسد. نگاه چاوشی به شعر کلاسیک در کنار ترانه ها، او را کامل تر کرده بود و این جای تبریک دارد.

به موضوع خوبی اشاره کردید؛ استفاده از شعر کلاسیک در موسیقی پاپ، موضوعی است که بعد از انتشار آلبوم با واکنش های متفاوتی از مخاطبان و منتقدان چاوشی مواجه شد، چون عده ای معتقدند که نباید در موسیقی پاپ از شعر کلاسیک استفاده شود...

 

این موضوع سلیقه محسن چاوشی و تیمش را نشان می دهد که همیشه به طیف گسترده ای از مخاطبانش توجه دارد. به هر حال ما باید به سلیقه دیگران احترام بگذاریم و قبول کنیم که هر سلیقه ای هم به لحاظ طرفداری از شعر کلاسیک و هم ادبیات امروزی، محترم است و آقای چاوشی بسیار موفق است که به هر دو این سلایق توجه کرده است.

 

محسن چاوشی


با توجه به اتفاقی که سر همکاری اولتان با چاوشی و در آلبوم «من خود آن سیزده ام» به وجود آمد، اگر دوباره به شما پیشنهاد دهد، قبول می کنید؟

 

من برای هر کار خوبی آماده ام. دنیای ما هنرمندها، دنیای کینه نیست. دنیای ما دنیای رفاقت هاست و جالب است بدانید که این پالس ها و انرژی مثبت بین ما همواره برقرار است. مسلما هنرمندی با جایگاه ایشان و کسی به اندازه من که بیست و اندی سال شاگردی کرده تا به این نقطه برسد، بهتر از هر کسی می دانیم که جامعه ما نیاز به همدلی و کنار هم بودن هنرمندانش دارد، نه جنگیدن و بدخواهی و کینه ورزی مخاطبان.

 

این هنرمندان هم باید حق انتخاب به سلایق مختلف بدهند و به هنرمندانشان احترام بگذارند و از او بخواهند لباسی را بپوشد که آن ها می پسندند و چیزی را بسازد که آن ها فقط دوست دارند. این بازی یک طرفه، اشتباه است. چون مخاطب باید هنرمندش را به سمتی سوق دهد ه او خودش دوست دارد بسازد. مخاطب باید کمک کند تا هنرمند به مسیرهای تازه ای از خلاقیت و هیجان های جدید وارد شود و به آن نقطه ای برسد که برای مردم لذت بخش تر است؛ نه این که از او بخواهد از کارهای متعدد کپی کند.


رابطه بازی؟! نقطه ضعف؟!

 

چاوشی به همان اندازه که دوست و دشمن دارد، به همان اندازه هم منتقد دل سوز دارد. منتقدهایی که برخی از آن ها سینمایی و برخی از اهالی خود موسیقی هستند. ما از بین تمام منتقدهایی که کارهای چاوشی را دنبال می کنند، به سراغ یکی از آن ها که اتفاقا خود چاوشی هم قبولش دارد، رفتیم.

شما از چه زمانی با محسن چاوشی و کارهایش آشنا شدید؟

 

این آشنایی به اولین نمایش فیلم «سنتوری» در جشنواره فجر بر می گردد؛ در سالن اصلی سینما فلسطین که در آن سال سینمای منتقدان بود و خاطرم هست که حاضران در آن سینما، از یکی دو ساعت قبل از شروع «سنتوری»، ظرفیت سالن را کاملا پر کرده بودند و به قول معروف جا برای سوزن انداختن نبود. فیلم هم در مجموع با استقبال خیلی خوبی رو به رو شد و یکی از دلایل این استقبال و محبوبیت فیلم، صدای خواننده ای بود که تا پیش از آن، من فقط اسم او را شنیده بودم.

 

در ضمن بگویم که من چون موسیقی پاپ ایرانی را به طور جدی دنبال نمی کردم و الان هم نمی کنم، شناخت چندانی از فعالان این عرصه ندارم. این را از آن جهت می گویم که بعدا فهمیدم چاوشی پیش از «سنتوری» هم با این که خواننده ای زیرزمینی بود، اما محبوبیت فراگیری داشت.

چقدر کارهایش را نقد می کنید و خودش را در جریان این نظرات قرار می دهید؟

 

حرفه من نقد فیلم است و نه نقد موسیقی. ضمنا چاوشی خودش منتقد کار خودش است و بیشتر و بهتر از هر کسی می داند چه می کند و چه کرده و چه باید بکند.

خیلی ها معتقدند آلبوم «سنتوری» نقطه اوج کاری محسن چاوشی است، آیا شما با این موضوع موافق هستید؟

 

به عنوان یک شنونده یا مخاطب، به نظرم «سنتوری» در زمان خودش یک اتفاق بود و بعدتر که کارهای قدیمی تر او را شنیدم، احساس کردم دو سه تا آهنگی که برای این فیلم ساخته شد، جزو بهترین کارهای چاوشی بود و نه الزاما بهترین آن ها.

 

اما چون این قطعه ها روی فیلم نشسته بود و فیلم هم قصه احساسی و برگشتی داشت، به محبوبیت دوگانه اثر و خواننده کمک متقابل کرد. محبوبیت این آهنگ ها دلایل دیگری هم داشت؛ مثل این که این اولین کاری رسمی و قانونی خواننده بود که عرضه می شد و مقبولیت فیلم «سنتوری» میان سایر اقشار هم به گسترش محبوبیت چاوشی کمک کرد.

 

چرا اغلب کارگردان ها دوست دارند با چاوشی همکاری کنند؟

 

دلایل زیادی می تواند داشته باشد، اما دلیل عمده، موفقیت تجاری آثاری است که چاوشی در آن ها همکاری کرده و طرفداران زیاد اوست که می توانند موفقیت تجاری یک فیلم را رقم بزنند. در سینمای حال حاضر ایران که بازیگرانش جز یکی دو کمدین، جایگاه ستاره ندارند، حضور ستارگان دیگر عرصه ها کمک حال فیلم هاست.

 

خیلی ها بدون علاقه به فیلم ها و حتی بدون شناخت از این آثار، فقط به صرف حضور یا همکاری چاوشی در آن ها، برای دیدنشان بلیت می خرند و این چیزی نیست که کارگردانان سینما که به فکر فروش بالای فیلمشان هم هستند، از آن غافل باشند.

 

خلاصه کنم، چاوشی در حال حاضر مهم ترین ستاره موسیقی و یکی از محبوب ترین فعالان حوزه رسانه و هنر پاپ است و این جایگاهی است که می تواند به لحاظ اقتصادی، موفقیت یک فیلم یا سریال را تضمین کند.


چه ارتباطی میان صدای او با سینما دیده می شود؟

 

درباره ارتباط صدای او با سینما، چیز زیادی نمی توانم بگویم که مثلا چرا صدای او روی آثار نمایشی می نشیند و چرا صدای دیگران این تاثیر را ندارد. فقط فکر می کنم بعد از فرهاد مهراد که نوع خواندنش و متفاوت بودنش در انتخاب اشعار و آشنایی اش با موسیقی، باعث محبوبیتش در عرصه موسیقی و هم چنین سینما شد، محسن چاوشی هم به دلیل وسواسی که روی کارش دارد و سخت گیری های فراوانش، توانسته مسیری متفاوت از همکارانش را طی کند. یعنی نه تنها محبوبیتش باعث بازاری شدنش نشده، بلکه حساسیتش را روی کارش بیشتر کرده.


نقطه ضعف، بگذارید فکر کنم! شاید تنها نقطه ضعفش این باشد که زیادی آدم متواضعی است!

محسن چاوشی الان در چه جایگاه و مرحله ای از موسیقی قرار دارد؟

 

گفتم. جایگاه او در این سال ها، جایگاه یک ستاره است. هم محبوبیت فوق العاده ای دارد و هم سطح کیفی کارش فراتر از عرف و استاندارد ایران است. این یک موقعیت ویژه و استثنایی است که هنرمندی بدون غلتیدن به سطح سلیقه نازل و جاری در میان عوام، با هر کار جدیدش حرفی تازه ارائه کند و این روحیه جسورانه محبوبیت او را کم که نمی کند هیچ، روز به روز نیز به تعداد هوادارانش در داخل و خارج کشور افزوده می شود. نظر من را بخواهید، او در کارش بهترین است.

موسیقی چاوشی را در چه سبک و ژانری قرار می دهید؟

 

اگر پلی زده شود میان داشته های فرهنگی مان، مثل شعر ناب و ارائه نوین آن به زبان موسیقی، طبعا نتیجه کار قابل احترام خواهدبود. بسیاری از خوانندگان بزرگ تاریخ موسیقی ایران، از داریوش رفیعی و دلکش و کورس سرهنگ زاده تا فرهاد مهراد و سایرینی که امکان نام بردن از آن ها نیست، تقریبا همین روش را در پیش گرفتند.آن ها خواسته یا ناخواسته فراتر از زمان خود زندگی می کردند و با مخاطبانی از نسل های بعد سر و کار داشتند.

 

بنابراین افق دید آن ها محدود به طرفداران و هواخواهانشان در زمانه ای که زندگی می کردند، نبود. آن ها آثاری خلق کردند که هم چنان شنیدنی و گوش نواز است.

 

داریوش رفیعی در عمر کوتاهش، همان تاثیری را بر موسیقی پاپ تازه جان گرفته ایران گذاشت که فرهاد مهراد. ویژگی مشترک این بزرگان، علاوه بر برخورداری از ظرفیت های ادبیات و شعر ایران، شناختشان از قابلیت های موسیقی ایران و جهان بود. ممکن است شباهتی میان جنس صدا و موسیقی کورس سرهنگ زاده با خوانندگان بزرگ پس از خودش نباشد، اما آن چه این بزرگان را کنار هم می نشاند، تلاششان برای دوری از ابتذال و نفس کشیدن در فضایی هنری است.


بخشی از خواننده ها معتقدند که محسن چاوشی با رابطه بازی خواننده «شهرزاد» شد! این را تا به حال شنیده اید؟

 

رابطه بازی؟ اول باید بپرسیم که میان «شهرزاد» و چاوشی، کدام یک باعث محبوبیت دیگری شد؟ ارزش سریال «شهرزاد» و به طور کلی اهمیت کار حسن فتحی برای من فراتر از خبرساز شدن و فروش و مقبولیت آن هاست. هم چنان که اگر سریال ارزشمند «مدار صفر درجه» آن چنان که باید و شاید دیده نشد، یا فیلم «کیفر» که در اکران عمومی اش فروش قابل قبولی نداشت، با این حال جایگاه شان برای بسیاری از منتقدان و کارشناسان محفوظ است.

 

پس اهمیت سریال «شهرزاد» فقط به تیراژ نسخه های آن نیست. من تا این لحظه اظهارنظری در خصوص نکته ای که گفتید، از هیچ خواننده ای نشنیده ام و با احترام به همه فعالان عرصه موسیقی، این حرف را نمی پذیرم و به نظرم حرف خنده داری است.


ما این سوال را از بازیگران سریال «شهرزاد» هم پرسیدیم؛ شما نشق موسیقی و ترانه هایی را که محسن چاوشی برای این سریال خوانده بود، در فراگیری «شهرزاد» تا چه حد موثر می دانید؟

 

چیزی که می توانم به حرف های قبلی ام اضافه کنم، این است که علاوه بر نفس حضور یک ستاره موسیقی در یک سریال، کیفیت این همکاری هم عامل تعیین کننده ای است. حسن فتحی با ملودرام تاریخی اش بستری فراهم کرد که صدای چاوشی ساختار کارش را به هم نزند و به آن کمک کند.

 

متقابلا چاوشی هم با شناخت از اوج و فرود احساسی اثر، آثاری متناسب و هماهنگ با لحن قصه و سیر پیشرفت حوادث عرضه کرد و خیلی واضح است که حضور چاوشی به استقبال مردم از سریال «شهرزاد» بسیار کمک کرد؛ همان طور که حضور بازیگران برجسته ای مثل شهاب حسینی یا ترانه علیدوستی و البته علی نصیریان. اما این ها قابلیت های حسن فتحی را به عنوان یک کارگردان بزرگ، مطلقا تحت الشعاع قرار نمی دهد. او کار خودش را خیلی خوب بلد است و «شهرزاد» اثر ارزشمندی است در کنار سایر آثار ارزشمند ایشان.


چرا اغلب ترانه سراها و تنظیم کننده ها در آلبوم های چاوشی کارهاشان بیشتر دیده می شود تا آلبوم های دیگر؟

 

حق با شماست و چرایی اش هم کاملا مشخص است. اما فقط درباره حسین صفا، شاعر برجسته روزگارمان باید بگویم که او به دلیل رفاقت و صمیمیت دیرینه اش با چاوشی در این عرصه با او همکاری می کند و هیچ علاقه ای به گسترش قلمرو حرفه ای خود به عنوان ترانه سرا ندارد. دغدغه او شعر است و بس، و هر ترانه ای که من تا امروز از او شنیده ام، هم تراز اشعارش بوده است.

چرا چاوشی در برابر موضوع کنسرت گذاشتن مقاومت می کند؟

 

تا به حال ده ها بار به این نکته اشاره شده و درخصوص آن کلی افسانه سرایی شده، اما چرا کل این ماجرا را از زاویه ای دیگر نبینیم؟ کدام سالن را در ایران می توانید نام ببرید که به شکلی استاندارد، ظرفیت برگزاری یک کنسرت را داشته باشد؟ زمانی ورزشگاه های ما چندمنظوره بود و حالا سالن ها و تالارهایمان چندمنظوره است.

 

زمانی به نمایش فیلم اختصاص دارد، زمانی به اجرای تئاتر، زمانی به میتینگ های انتخاباتی، زمانی به سخنرانی های مناسبتی و اگر در این میان مجوزی هم صادر بشود، به اجرای موسیقی. من از تجربه خودم می گویم؛ زمانی که ژیوان گاسپاریان به ایران آمده بود و اجرای مشترکی با حسین علیزاده داشت، صدای خاک برداری از زمین کناری، نمی گذاشت صدای ساز آن ها به گوش برسد. از این گذشته، ممکن است هنرمندی به هر دلیلی نخواهد در عصه های عمومی حضور داشته باشد. چرا به جای احترام به خواسته او، به سخیف ترین شکل ممکن برایش شایعه سازی می کنیم...


نظرتان درباره آلبوم اخیر او «امیر بی گزند» چیست؟

 تعداد قطعه های محبوب من در آلبوم، بیشتر از قبلی هاست. همین را می توانم بگویم.

گفت و گو با حجت اشرف زاده

هفته نامه چلچراغ
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: