سمانه فراهانی:
ژاله صامتی از آن دست افراد بی حاشیه ای است که مسیر مدنظر خود را طی می
کند و کاری به نقدها و جریانات حاشیه ای هر روزه ندارد. با حضور گزینشی در
سینما سالی یک بار به تئاتر بازمی گردد و اجرایی باب میل خود روی صحنه می
برد تا نشان دهد پس از 28 سال همچنان به تئاتر وفادار است. نمایش «یادم تو
را فراموش» حاصل حضور تئاتری ژاله صامتی در سال 95 است که او از اجرای آن
راضی است و تنها از مدت کوتاه اجرا گله دارد. نمایشنامه ای ایرانی که به
بیان تنهایی آدم ها می پردازد و روایت گر زندگی یک بازیگر پیش از انقلابی
است. با این کارگردان تئاتر درباره نمایش اخیرش و برخی حواشی پیرامون حضور
افراد در تئاتر به گفت و گو نشستهایم.
پوریا کاکاوند نمایشنامه «یادم تو را فراموش» را براساس طرحی از داستانی که مدنظر شما بود نوشت اما آنچنان که خود شما پیش از این در مصاحبه ای اشاره کرده اید فرصت برای نگارش نمایشنامه کم بود و در نهایت گویا نمایشنامه متفاوت از داستان شما شد.
کلیت قصه تغییر نکرد تنها روند نگارش کمی تغییر کرد و فرصتی برای بازنویسی وجود نداشت به همین دلیل هر شب به هنگام اجرا روتوش های شبانه ای داشتیم و ریتم را اندکی اصلاح می کردیم.
این سرعت به کار ضربه نزد؟ همان چیزی که میخواستید اتفاق افتاد؟
به هر حال اگر زمان بیشتری پیش از اجرا داشتیم و به جای 11 جلسه حدود 30 جلسه تمرین کرده بودیم اجرا خیلی متفاوت می شد و اتفاق های بهتری رخ می داد. انتهای نمایش به این زودی جمع نمی شد و صحنه آخر بهتر از این تمام می شد.
بیشتر کارگردانان تئاتر نمایشنامه های خارجی را به نمونه های ایرانی ترجیح می دهند اما شما با وجود مشکلات زمانی پیش از اجرا ترجیح دادید نمایشنامه ای ایرانی روی صحنه ببرید. چرا؟
در آن
شرایطی که متن آماده نبود خیلی ها به من گفتند که متن آماده ای را انتخاب
کن و همان را کار کن اما من این قصه را دوست داشتم و به دنبال کاری رئال
بودم که در آن همه چیز از آدم ها گرفته تا قصه واقعی باشند.
از ابتدا
ایرج سنجری برای نقش جهان و پژمان جمشیدی برای نقش عطا انتخاب شده بودند
اما قصد نداشتم خودم نقش نازی را بازی کنم که نشد و طی جریانهایی فاطمه
گودرزی به گروه اضافه شد.
در مصاحبهای گفته بودید بازیگری از قبل از انقلاب را مدنظر داشتید.
می خواستم بازیگر نقش مهرنگار در همان رنج سنی باشد چون دنبال گریم های آن چنانی نبودم و خانم گودرزی کمی برای این نقش جوان بود.
حضور فاطمه گودرزی پس از سالها روی صحنه تئاتر برای شما به عنوان کارگردان قابل قبول بود؟
به هر حال انتخاب اولیه من کسی بود که به مهرنگار نزدیک باشد اما وقتی این اتفاق رخ نداد با توجه به شناختی که از توانایی های فاطمه گودرزی داشتم و می دانستم که بازیگری است که به دنبال نقش های متفاوت است علی رغم این که به لحاظ ظاهری جوان تر از نقش مهرنگار بود، او را انتخاب کردم و به نظرم انتخاب درستی بود. با نگاهی به اجراهای پشت سر گذاشته به نظر می رسد تماشاگر هم او را به خوبی در این نقش باور کرد.
طراحی صحنه کار هم در عین سادگی، گرم و صمیمی بود. این طراحی پیشنهاد خودتان بود؟
من مداخلهای در طراحی صحنه نداشتم و در اولین جلسه نمایشنامه را به جهانگیر میرزاجانی دادم و زمانی که برای دومین بار قرار گذاشتیم طراحی صحنه را با خودش آورد و به قدری به ذهنیت من نزدیک بود که در حد جا به جایی یک چراغ خواب با هم صحبت کردیم.
نمایشنامه ای که شما انتخاب کردید ایرانی است اما در بخش زیادی از نمایش ما موسیقی خارجی می شنویم.
ما هر بار که در خانه مهرنگار هستیم موسیقی ایرانی می شنویم. در کافه از قطعه موسیقی «کالیفرنیا» استفاده کردیم به خاطر نوستالژی که برای این نسل داشت و البته من خیلی به دنبال فضاسازی آن چنانی نبودم، مهم این بود که آدم های دهه 40 که به دیدن نمایش میآیند از آن لذت ببرند. در انتخاب و پخش موسیقی ایرانی متاسفانه دست ما بسیار بسته است و محدودیت های بسیاری وجود دارد.
شما بازیگر کمدی خوبی هستید اما رگه های طنز در تئاتر شما زیاد نیست دوست نداشتید تئاترتان صرفا کمدی باشد؟
اساسا با کمدی صد در صد موافق نیستم چون در شرایطی زندگی نمیکنیم که کمدی صد در صد اتفاق بیفتد. از کمدی دیالوگ هم چندان استقبال نمیکنم بلکه بیشتر به دنبال این هستم که خط اصلی داستان روایت شود و در حین روایت داستان مردم بخندند. کمدی موقعیت به نظرم جذابترین نوع کمدی است.
پژمان جمشیدی یکی از افرادی است که همواره درباره ورودش به تئاتر نقدهایی وجود داشته اما بازی خوبی در نمایش شما دارد و با وجود زمان کمی که برای تمرین وجود داشته است، توانسته نقشی باورپذیر ارائه دهد.
من می دانستم که پژمان جمشیدی بازیگری است که به دنبال کارهای متفاوت است و توانایی هایی دارد و البته با توانایی های خودم هم آشنا بودم در نتیجه او را انتخاب کردم. از ورود پژمان جمشیدی به تئاتر چهار سال می گذرد و با کارگردانان خوبی هم کار کرده است. این که هنوز هم نقدهایی درباره ورود او به این عرصه وجود داشته باشد، خنده دار است. انسانهای صاحب نظر معتقدند که پژمان جمشیدی طی این سال ها چندین گام رو به جلو برداشته و بازیگر خوب و پرتلاشی است.
معمولا چنین نقدهایی از سوی برخی از اهالی تئاتر و به محض ورود یک غیرتئاتری به این عرصه مطرح می شود و این بار هم با ورود امیر مهدی ژوله شاهد چنین نقدهایی بودیم.
با احترام
به پشکسوتان حوزه تئاتر، سال 68 که من وارد عرصه تئاتر شدم خیلی از این
دوستان وجود نداشتند در حالی که من در دانشکده تئاتر درس خواندم و به صورت
حرفه ای از تئاتر وارد سینما شدم اما این همه ادعا را میان افراد تازه کار
نمی فهمم. من هر یک سال یکبار به تئاتر برمی گردم و هیچ گاه از جایگاه خودم
نگران نیستم. برای کسی که در کار خود به اثبات رسیده باشد وحشتی وجود
ندارد هر زمان به این عرصه بازگردد فضا برای کار هست. خیلی احمقانه است که
کسی به خاطر از دست دادن جایگاه خودش به ورود افراد تازه مثل ژوله اعتراض
داشته باشد. جالب است زمانی که من نیاز به بازیگر داشتم هیچ یک از این آدم
ها حاضر به بازی در تئاتر من نشدند چون همه مشغول بازی در تئاتر دیگری
بودند چطور است که با ورود یک آدم همه نگران از دست دادن جایگاهشان می
شوند؟
من
هیچ گاه قاطی این جنجالها نمیشوم و معتقدم هرکسی که استحقاق ورود به این
حرفه را دارد و دوست دارد در تئاتر بماند میتواند به فعالیت خود ادامه
دهد. خیلی ها به این عرصه ورود کردند و دیدند نمی توانند بمانند در نتیجه
بعد از مدتی رفتند. هر کس برای این حرفه ساخته شده باشد می ماند به همین
دلیل من چنین مواضعی را نمی پذیرم که کسی بگوید حق من را خورده اند. من به
اعتبار خودم این مسیر را طی کرده ام و چنین شلوغ بازی هایی را از سوی
افرادی که در هر حرفهای باشند، همیشه معترض هستند، نمیپذیرم.
با توجه به پایان روزهای اجرا، فروش راضی کننده بود؟
همیشه
اجراها به ویژه برای نمایش مهجوری مانند ما که حمایت خاص و تبلیغات آن
چنانی نداشتیم از نیمه دوم ماه با تبلیغات دهان به دهان تماشاگران، مخاطب
جذب می کند در حالی که ما سه هفته فرصت داشتیم و این زمان کمی است. تا به
حال تجربه 27 اجرا را نداشتم و به نظرم این تعداد اجرا واقعا برای جذب
مخاطب کم است. متاسفانه تمامی اجراهای اخیر ایرانشهر به همین شکل است و از
اجراهای ویژه هم خبری نیست. در گذشته چند روز پس از پایان قرارداد سالن
خالی بود که می شد برای نمایش های پرمخاطب امکان اجرای ویژه فراهم کرد اما
متاسفانه حالا زمان بندی اجراها به قدری فشرده است که زمانی برای اجرای
ویژه وجود ندارد فرقی نمی کند مخاطب برای نمایشی وجود داشته باشد یا خیر.