به گزارش خبرداغ به نقل از ایلنا؛ علی جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در آذرماه ۱۳۹۲ ضریب استفاده از ماهواره در بین مردم تهران را ۷۱ درصد اعلام کرده بود. او اخیراً با بیان اینکه استفاده افراد از ماهواره به کل غیرقانونی است، اما اکثریت مردم از آن استفاده و خلاف قانون رفتار میکنند، خواستار اصلاح قانون ممنوعیت ماهواره شد. پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد، بینندگان شبکههای تلویزیون ماهوارهای، تنها از قشر مرفه جامعه نیستند و قشرهای پایینتر را نیز شامل میشوند. کارشناسان پیشبینی میکنند، اگر شرایط به همین منوال پیش برود، اثرات این شبکهها روی جامعه ایران، در سالهای آتی بیشتر آشکار خواهد شد. در این میان، سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی بهعنوان رسانه انحصاری رادیویی و تلویزیونی، نقش بسیار مهمی در رقابت با این شبکهها دارد.
قادر باستانی (نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی) روند گرایش مردم به شبکههای ماهوارهای را سریع و حاد توصیف کرد و اظهار داشت: در بیست سال گذشته، روند رو به تزایدی در گرایش مردم به شبکههای تلویزیونی فارسی زبان قابل مشاهده است که نسبت مشخصی با نحوه عملکرد رسانه ملی دارد. امروز تهدید فرهنگی شبکههای ماهوارهای جدیتر شده است و صداوسیما در رقابت با شبکههای مثل گروه جِمتیوی، کاهلی و سستی میکند و خسارات این سستی، نصیب فرهنگ ایرانی اسلامی خواهد شد.
وی تصریح کرد: ضعف مفرط صداوسیما در تولید سریالها و برنامههای سرگرمکننده و از طرف دیگر بهبود قابل ملاحظه و به دقت برنامهریزی شده در کیفیت برنامه برخی شبکههای ماهوارهای این روند را سریعتر از گذشته کرده است و حتی به شهرهای کوچک و روستاها نیز کشیده شده و تأثیر محسوسی در سبک زندگی جوانان مخصوصا دهه هشتادیها گذاشته است. رسانه ملی در حال حاضر به جز شوهای شبانه خندوانه رامبد جوان و دورهمی مهران مدیری، برنامه جذاب و مفرحی برای مردم ندارد. این برنامهها هم رفته رفته، دچار اُفت کیفی و ریزش مخاطب خواهند شد. درمقابل شبکههای فارسی زبان ماهوارهای، هم به لحاظ کمی و هم کیفی، روز به روز مخاطبان بیشتری را به خود جذب میکنند.
تأثیر مخرب بر سبک زندگی
باستانی خاطرنشان کرد: پژوهشهای دانشگاهی نشان میدهد، میان الگوهای غربی ارائهشده توسط شبکههای ماهوارهای و تغییرات سبک زندگی در مردم ایران به ویژه جوانان، رابطه معناداری دیده میشود. رابطه میان الگوها و تغییرات سبک زندگی، مستقیم بوده و مثلاً در شبکه من و تو، بیشترین تأثیرگذاری در سبک زندگی زنان ایرانی گزارش شده است.
وی با بیان اینکه رقیب اصلی صداوسیما در بخش برنامههای اجتماعی و سرگرمی، «گروه تلویزیونی جِم» است، اظهار داشت: گروه جِم متعلق به سعید کریمیان از سال ۲۰۰۷ پخش خود را از لندن شروع کرده، دفاتری در شهرهای دبی، لندن، آنتالیا، کوالالامپور و لسآنجلس دارد و در حال حاضر ۱۴ شبکه به زبان فارسی و برای اقوام ایرانی، یک شبکه به زبان کردی، یک شبکه به زبان عربی و یک شبکه به زبان آذربایجانی دارد.
وی تلاش برای ایجاد تنوع برنامهای و پوشش سلایق مختلف مخاطبان در جم تیوی را مورد تأکید قرار داد و افزود: هدف همه شبکههای تلویزیونی جِم بهطور مشخص و ملموس، تبلیغ سبک زندگی غربی است. جم لایف، یکی از شبکههای تلویزیونی گروه جم است که برنامههای مستند و جذابی در زمینههای گردشگری، حیات وحش، سلامت و بهداشت، مد و لباس و زیبایی تهیه و پخش میکند. شبکه جم جونیور، به پخش کارتون و برنامههای کودک، ازجمله انیمیشنهای روز دنیا میپردازد. شبکه جم کلاسیک، فیلم و سریالهای قدیمی پخش میکند. شبکه جم اونیکس، فعالیت خود را در پخش سریالهای معروف جهان، به خصوص فیلمهای پُرفروش آمریکایی متمرکز کردهاست. شبکه جم روبیکس، سریالهای معروف غربی با موضوعات اکشن، جنایی و حوادث را پخش میکند. شبکه جم میفا، به پخش موزیک ویدئوهای جدید و اخبار هنرمندان و خوانندگان میپردازد. شبکه جم استی، برنامههایی با موضوع ورزش، سفر و گردشگری پخش میکند. شبکه جم بالیوود، مختص فیلمها، سریالها و موزیک ویدئوهای هندی است و شبکه جم هیستوری، نیز برنامههای تاریخی تولید و پخش میکند.
باستانی افزد: شبکه دیگر در این حوزه، «من و تو» است که به مرجان و کیوان عباسی تعلق دارد و بودجه خود را از انگلستان دریافت میکند. هویت حامیان مالی شبکه من وتو مشخص نشده و این شبکه عامدانه و با ظرافت به تبلیغ سلطنتطلبان و حکومت شاهنشاهی پهلوی میپردازد. من و تو، به پخش زنده و دارای حق پخش رویدادهایی مانند دوشیزه جهان، گلدن گلوب و جایزه گِرِمی میپردازد و روی نسل جوان تمرکز دارد. زنان خانهدار و شاغل، دختران جوان مجرد و جوانان دانشجو از مخاطبان فعال این شبکه در میان خانوادهها هستند.
رقبای صداوسیما
باستانی گفت: گروه تلویزیونی جِم به همراه شبکه من و تو، رقیب اصلی صداوسیما در بخش برنامههای سرگرمکننده است؛ البته شبکههای دیگری هم بهطور مستمر وارد عرصه رقابت میشوند، مثل گروه تلویزیونی اُپرا که اخیراً با سه شبکه از تفلیس در گرجستان، شروع به پخش برنامه فارسی کرده است. اما در بخش اخبار و برنامههای سیاسی، رقیب رسانه ملی، شبکه بیبیسی فارسی است. بعد از تغییر مدیریتی و استقرار آقای دکتر علی عسکری، قدری از تندروی صداوسیما کاسته شده و تعادل کم، اما محسوسی به بخشهای خبری رسیده است. در حادثه کودتای ارتش ترکیه علیه اردوغان، گرچه صداوسیما باز از رقیب انگلیسی خود عقب ماند، اما گزارشهای جسورانه مجید اخوان، خبرنگار شبکه خبر در استانبول، نشان داد ظرفیتهای بسیار خوبی در رسانه ملی برای رقابت با بیبیسی وجود دارد، اما متأسفانه چندان توجهی به بهرهگیری از این ظرفیتها نمیشود.
صداوسیما چه میکند؟
این کارشناس رسانه تصریح کرد: سؤال من این است که صداوسیما با دهها برابر امکانات، تجهیزات و پرسنل، در برابر این تنوع رسانهای، چه چیزی برای مخاطب دارد؟ جِم تیوی و من وتو، فقط دو شبکه هستند و دهها شبکه دیگر تلویزیونی و رادیویی وجود دارد. شاید مسئولین رسانه ملی، آنقدر غرق در مشکلات بوروکراسی اداری و تأمین بودجه و تحمل انواع فشارهای پیچیده درون سازمانی و برون سازمانی شدهاند که کمتر فرصت میکنند، در برابر این هجمه رسانهای گسترده، برنامهریزی درخور داشته باشند. همین ماه رمضانی که گذشت، صداوسیما چه برنامه سرگرمکنندهای برای مخاطب خود داشت؟ دهها شبکه ریز و درشت رسانه ملی با 50 هزار نفر کارمند و دو هزار میلیارد تومان بودجه، در برابر این شبکهها که هر کدام به اندازه انگشتان دست نیرو دارند، چه برنامهای عرضه کرده است؟
این استاد دانشگاه با انتقاد از رویکرد کشور در مصاف با هجمه رسانهای اظهار داشت: ما یک نسخه دویست ساله برای مقابله با پدیدههای نوظهور و فناوریهای جدید داریم و آن ممنوعیت فوری پدیده وارداتی است. این نسخه را از زمان ورود رادیو، تلویزوین، ویدئو، ماهواره و هر وسیله جدید دیگری بهکار گرفته و هیچ وقت هم نتیجهای به دست نیاوردهایم. اگر در قدیم، مقدور بود خانه به خانه بگردیم و با دارندگان رادیوی غیرقانونی برخورد کنیم، دیگر رشد فناوری به حدی رسیده که عملاً چنین امکانی به هیچ وجه وجود ندارد و هر قانون محدودکنندهای صرفاً به وهن قانون خواهد انجامید و نتیجهای نخواهد داشت. در رقابت رسانهای، راهحل آن است که باید در دل مخاطب راه یافت و با تولید و پخش برنامه خوب، او را جلب کرد. این کار کاملاً شدنی است. امکانات و دسترسیهای رسانه ملی، نسبت به شبکههای فارسی زبان ماهوارهای، بسیار گستردهتر و بیشتر و کار برای آن سادهتر است.
تبادل فرهنگی یا تهاجم فرهنگی؟
باستانی گفت: تغییر الگوهای فرهنگی یک جامعه، مستلزم عوامل درونی است و یا عوامل بیرونی، مثل مقهور جامعه دیگر شدن، که تحول در فرهنگ ایجاد میکند، و لذا باید راههای مختلف این تغییرات را به ضابطه درآورد. جوامع انسانی پیوسته در حال تحول هستند و این تحول، ممکن است آهسته و تدریجی باشد، مانند آنچه در دوران قدیم میگذشت، یا ممکن است سریع و حاد باشد، مانند آنچه در جامعه خودمان شاهد هستیم.
وی اضافه کرد: در قلمرو فرهنگ، دو جریان متضاد وجود دارد که یکی تبادل فرهنگی و دیگری تهاجم فرهنگی است. هرگاه دو فرهنگ با یکدیگر بهطور طبیعی و منطقی برخورد کنند، هر یک که دارای منطق و استدلال مطابق با فطرت انسانی باشد، میتواند بر فرهنگ دیگر تأثیر بگذارد و آن را دچار تحول کند، این واقعیت در گذشته و حال حاضر بین فرهنگها وجود داشته و امری پسندیده و مطلوب است. در این باره به برخورد فرهنگ مسیحی با فرهنگ اسلامی در قرون وسطی و در ارتباط با جنگهای صلبی اشاره میشود، که چگونه فرهنگ مسیحی از اسلام متأثر گردید و محصول آن بعدها رفرم مذهبی و پروتستان و رشد سرمایهداری و صنعت شد. اما نوع دیگر از برخورد فرهنگی بین دو یا چند فرهنگ وجود دارد و آن برخورد توطئهآمیز است. فرهنگی که فاقد منطق و استدلال و از پویایی و بالندگی و مطابق فطرت انسانی بودن محروم است، به شیوههای غیر منطقی و عقلایی متوسل میشود و از آن طریق قصد دارد که فرهنگ یا فرهنگها را دچار تحول و دگرگونی کند.
وی تصریح کرد: هر جامعهای یک ایدئولوژی بنیادی دارد که از مجموعهای از باورها و ارزشها تشکیل میشود. ایدئولوژیها میتوانند به حفظ وضع موجود کمک کنند، ولی اگر باورها و ارزشهای آن با نیازهای جامعه دیگر، سازگار نباشند، خود محرک دگرگونی میشوند.
راهکارهای مقابله
باستانی با بیان اینکه قانون منع استفاده از تجهیزات ماهوارهای، کاملاً کارایی خود را از دست داده، تصویب قانونی جدید با رویکردی ثابت را یک نیاز جدی دانست. بین نیازهای رسانهای مردم و استفاده از ماهواره، ارتباط مستقیم وجود دارد. بدیهی است، اگر این نیاز را رسانه ملی بتواند تأمین کند، مردم در مقابل شبکههای ماهوارهای مصون خواهند بود، اما اگر شرایط فعلی ادامه یابد، ناهنجارهای فرهنگی که در جامعه امروز، عیان میبینیم، عمیقتر و خطرناکتر خواهد شد.
باستانی گفت: تا نیمه دهه هشتاد، ببیندگان شبکههای ماهوارهای در ایران در پی تأمین نیاز سرگرمی بودند، اما اکنون با رفع این نیاز از طریق شبکههای داخلی، نیاز به کسب خبر و تحلیل و تأمین فکری انگیزه استفاده از برنامههای ماهوارهای است. وظیفه صداوسیماست که با پوشش مناسب آرا و دیدگاههای مختلف سیاسی و فکری و همچنین استفاده از ظرفیت فضای دیجیتال برای تأمین نیازهای رسانهای مردم اقدام کند. امروز رسانه ملی در یک بزنگاه مهم تاریخی قرار دارد؛ اگر با درک شرایط و مسئولیتشناسی، شیوههای ناصواب گذشته و تنگنظری را کنار بگذارد و همه توان خود را برای جلب مخاطب بهکار گیرد و از توان بخشهای غیردولتی برای برنامهسازی استفاده کند و به افکار و سلایق متنوع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم احترام بگذارد و به نقد دلسوزانه منتقدین ترتیب اثر دهد، انشالله پیروز این عرصه فرهنگی خواهد بود.