به گزارش
خبرداغ به نقل از آفتاب، در
حالی که سردار قاسم سلیمانی سخت در منطقه درگیر است و بیش از شبکه های
رسمی، نام او در شبکه های اجتماعی و موبایلی و توسط مردم دست به دست می
شود، برخی از اطرافیان چهره های مطرح سیاسی با ترس از محبوبیت بالای او، در
تلاش اند که در مقابل این موج مردمی بایستند، مبادا در سال آینده به
توفانی تبدیل شود.
گروهی خودشان نام سردار سلیمانی
را به عنوان کاندیداهای ریاست جمهوری سال 96 مطرح می کنند؛ خودشان شأن او
را دور از وارد شدن در رقابت های سیاسی می دانند و خودشان باز با زبان بی
زبانی به او توصیه می کنند که فکر قبای ریاست جمهوری نباش! این خلاصه بازی
دلواپسان صندلی قدرت با سرداری است که اکنون بازیگری منطقهای و چهره ای
جهانی است.
برخی این روزها بیش از هر مسأله دیگری به رقیب روحانی در
انتخابات 96 می اندیشند؛ آنان هر روز نام یک نفر را برای رقابت با حسن
روحانی از صندوق اصولگرایان بیرون می کشند و درباره او داستان می نویسند؛
به روشنی از احمدی نژاد می هراسند؛ نگران فعالیت های سیاسی قالیباف هستند و
سردار سلیمانی را فعلا اندرز می دهند که نیاید و در انتخابات شرکت نکند؛
که برخورد با این مورد اخیر، البته عجیب تر و مرموزتر از دو نفر قبلی است.
سردار
خود، درباره مسائل سیاست داخلی صحبت نمی کند؛ اما نزدیکان روحانی، اعم از
شخصیت های سیاسی و رسانه ای، در هر مناسبتی اسم او را زمزمه می کنند؛ تا
شاید نشانه ای بیابند از قصدی برای کاندیداتوری سردار سلیمانی! جالب
اینجاست که نه تنها اصولگرایان ورود سلیمانی را به عنوان کاندیدای خود در
انتخابات رد می کنند، بلکه دولتی ها مانند اکبر ترکان و افرادی مانند
عطریانفر نیز خبر از نیامدن سردار به عرصه رقابت ها می کنند.
نکته
جالب اما فاز بندی دلواپسان 96 برای مواجهه با ورود سردار سلیمانی به رقابت
های انتخابات ریاست جمهوری است. فاز اول بیرون کشیدن نام او از صندوق
اسرار انتخابات ریاست جمهوری است؛ به این امید که یا او را از ورود به این
عرصه بازدارند، یا از اعتبار او در چند ماه مانده به انتخابات بکاهند. در
این فاز نام سردار نقل محافل شده و شأنی برای او قائل می شود که بسیار
فراتر از حضور در انتخابات ریاست جمهوری است؛ او را شخصیتی ملی می نامند که
نباید بازی جناحی کند. فاز اول بازی دلواپسانه با حاج قاسم بیشتر به تعارف
و تجزیه و تحلیل می گذرد؛ اما در کنار این تعارفات، اما و اگرهایی هم برای
حضور او مطرح می کنند.
این روزها فاز اول این برنامه دلواپسانه
برای قاسم سلیمانی به شدت و حدت مورد نیاز در حال اجراست تا زمانی که
واکنشی جدی تر یافت شده و فازهای بعدی آغاز شود. به نظر می رسد تا آن زمان،
ترساندن او از شکست و پرهیز دادن وی از شرکت در رقابت های انتخاباتی است.
این اقدامات در حالی صورت می گیرد که او بیش از هر زمان، به حمایت و
پشتبانی نیاز دارد تا در مأموریت سخت و مردافکن خود، مثل گذشته، از عزت
ایرانی و اقتدار جمهوری اسلامی دفاع کند.
گویی، دلواپسی در این
سرزمین، هیچ مرزی نمی شناسد؛ نه اخلاق، نه ارزش ها و نه مصلحت و نه امنیت
ملی. و همۀ جناح ها، بیش از منافع ملی، دلواپس میزهای موقت قدرت خود هستند و
گویی آنان که تعبیر «دلواپسی» را رایج کردند، امروز بیش از هر گروهی،
خودشان «دلواپس» صندلی هایی هستند که مردم به امانت به آنان سپرده اند؛ اما
بهتر است دل نگران نباشند و به جای جنگ روانی و تخریب چهره های ملی به
انجام درست مسئولیت خود در قبال فرهنگ، اقتصاد، سیاست و امنیت بپردازند؛
فردا فرداست!