به گزارش
خبرداغ به نقل از شفا آنلاین،عزت نفس نیز همچنین جزئی از خودپنداره فرد محسوب شده و شامل جنبههای شناختی، رفتاری و عاطفی است. به عبارت دقیقتر عزت نفس عبارت است از میزان ارزشی که افراد برای خویشتن قائل هستند.
عزت نفس زاییده زندگی اجتماعی و ارزشهای آن است، در تمامی فعالیتهای روزانه انسان به نوعی جلوهگر است و به این شکل از مهمترین جنبههای شخصیت و تعیینکننده ویژگیهای رفتاری انسان است.در مفهوم جدید سلامتی و بهزیستی روانی، عزت نفس بالا در فرد ایجاد حس اعتماد به خود میکند که این احساس وی را قادر به تطابق با موقعیتهای سخت مینماید.
کودکان در سنین پایینتر در انجام فعالیتها و بازی و ارتباط با همسالان تفکرات خودمحور دارند.
بدین معنا که دنیای خود را به صورت یکجانبه و صرفاً از نگاه خود میبینند. آنها کمتر نظرات و تمایلات دیگران را مدنظر قرار میدهند و به صورت یکتا مورد پذیرش والدین قرار میگیرند و نیازهایشان برآورده میشود.
این فرآیند با رشد شناختی و افزایش ارتباطات اجتماعی کودکان رو به تغییر میرود. کودکان رفته رفته با همسالان بازی میکنند، با تمایلات و نظرات دیگران بیشتر آشنا میشوند، انتظارات والدین از آنها بیشتر میشود و نسبت به گذشته بیشتر با همسالان مقایسه میشوند.
به گزارش آستان برخی تحقیقات در زمینه رشد شناختی نشان می دهد رشد شناختی بر نگاه فرد به خود و خودپنداره و عزت نفس کودک تأثیر میگذارد. کودکان با ورود به مدرسه و مشاهده فعالیتهای دیگر کودکان عملکرد خود را با آنان مقایسه میکنند.
همچنین کودکان دبستانی خصوصیات مثبت و منفی خود را بیشتر با همسالان مقایسه میکنند . هنگامی که کودکان در اواسط کودکی (۴ تا ۹ سال) به محیط های گسترده تری (مهد کودک، پیشدبستانی و مدرسه) در جامعه وارد می شوند، برای کسب اطلاعات در مورد خود به افراد بیشتری توجه دارند.
تغییر در نگرش درباره خود حاصل بازخورد از دیگران است. تصوری که کودک از خود دارد، عامل اصلی شکلگیری عزت نفس است. این مسأله به دلیل رشد توانایی درک کردن نقطه نظرات دیگران به خصوص توانایی پی بردن به اینکه دیگران چه فکری میکنند به وجود میآید.
کودکان دبستانی بهتر میتوانند پیامهای دیگران را درک کرده و این پیام ها را در توصیف کردن خودشان وارد کنند. هنگامی که کودکان انتظارات دیگران را درونی می کنند، خودِ آرمانی (تصور مطلوب و سطح بالایی که کودک برای تعریف خود به آن علاقمند است که در اثر نظرات دیگران شکل میگیرد) را تشکیل می دهند و از آن برای ارزیابی خودِ واقعی (تصور کنونی که کودک از خود دارد) استفاده می کنند.
اختلاف زیاد بین این دو می تواند عزت نفس را تضعیف کند و به غمگینی، ناامیدی و افسردگی منجر شود. به عبارتی دیگر اگر تصور کودک از خود بسیار پایینتر از تصورات و انتظارات تعیین شده بیرونی باشد، سطح عزت نفس وی کاهش پیدا میکند که میتواند مشکلاتی همچون افسردگی را برای کودک به وجود آورد.
عزت نفس عاملی تأثيرگذار در زندگی افراد است. عزت نفس و خودپنداره کودکان با ورود به مدرسه و قرار گرفتن در شرایط مقایسه اجتماعی و همچنین رشد مهارتهای ارزیابی شناختی دستخوش تغییرات زیادی قرار میگیرد. بنابراين برای والدين خيلی مهم است كه به فرزندان خود در افزايش سطوح عزت نفسشان کمک کنند.
والدین بایستی در برابر عملکرد تحصیلی فرزندان معیارهای معقولانهتر و کمتر سختگیرانه در نظر بگیرند. در صورت وجود ضعفهای درسی برخوردهای کمتر مقایسهگرانهای که به عزت نفس آنها لطمه بزند، داشته باشند.
والدین بایستی به کودکانشان نشان دهند که شما فرزندانی لایق، دوستداشتنی و توانا هستید. شكلگيری باور كودكان در مورد خودشان خيلی زود آغاز میشود. بچهها برای درک اين مطلب كه دوستداشتنی، باهوش، توانا و… هستند، به چگونگی رفتار والدين و بزرگسالانی كه برای آنها مهمند، نگاه میكنند. اگر بچهها شواهدی دال بر موارد فوق را مشاهده نكنند، عزت نفس آنها پایین خواهد ماند.
چنانچه مشخص است رفتار و الگوهای تربیتی والدين در تقویت یا تضعیف عزت نفس فرزندان مؤثر است. تحقيقات نشان میدهد كه بچههای دارای عزت نفس بالا عموماً والدینی دارند كه به بچههای خود محبت میكنند و احساس مقبوليت به آنان میدهند. در حالی كه بچههای با عزت نفس پايين والدينی نقاد و بیش از حد دقيق دارند.آستان