با توزیع قسمت بیست و هفتم سریال «شهرزاد»، این مجموعه دیدنی به
پایان فصل اول نزدیک میشود و آنگونه که به صورت غیر رسمی اعلام شده، خانم
نغمه ثمینی در حال نگارش فیلمنامه فصل دوم است.
عشق
1-
«شهرزاد» برخلاف آنچه ابتدا تصور میشد، یک مجموعه تاریخی نیست؛ یک درام
عاشقانه است. اما عاشقانه سیاسی و در آن عشق بر هر موضوع دیگری میچربد.
شعار نوشتهشده بر بستهبندیهای سریال نیز این است: «در تند باد حوادث،
عشق اولین قربانی است.»
شهرزاد، روایت جدایی دو دلداده و محکوم بودن
آنها به تحمل است. اما به عشق این دو محدود نمیماند و حکایت جدایی ملت و
دولت ملی پس از کودتای 28 مرداد 1332 نیز هست.
به یاد آوریم
صحنههایی را که فرهاد دماوندی چگونه عاشقانه از دکتر مصدق و دکتر فاطمی
یاد میکند و در قسمت بیست و ششم میبینیم آنقدر که از خبر اعدام دکتر
فاطمی تکان میخورد از مرگ دوست صمیمی خود - بابک یگانه - شوکه نشده است.
پس
راز نخست محبوبیت شهرزاد را باید در عاشقانه بودن آن جست و دانست: یک قصه
بیش نیست غم عشق و این عجب / کز هر زبان که میشنوم نامکرر است...
هنر
کارگردان و فیلمنامهنویس این است که قصه عشق را با سیاست گره زده و
رابطه عاطفی با قربانیان کودتای سیاه را نیز بازمیگوید. به یاد آوریم که
در نگاه بابک، جُرم سرهنگ تیموری فقط این نیست که به نامزد او نظر دارد.
گناه اصلی او این است که «کودتاچی» بوده است.
کارگردانی
2-
راز دیگر در کارگردانی حسن فتحی است. او پیشتر توانایی خود را در کارهای
متعدد به اثبات رسانده است: «مدار صفر درجه، شب دهم، پهلوانان نمیمیرند و
میوه ممنوعه» در این زمرهاند و طبعاً تماشاگر با چنین پیشینهای سراغ این
اثر رفته و پشتوانه قبلی در مقبولیت کار مؤثر بوده است.
حسن فتحی
بیش از هر کارگردان دیگری یادآور علی حاتمی است. نزدیک به 20 سال از خاموشی
«سعدی سینمای ایران» میگذرد و در این مدت هیچ کارگردانی در حال و هوای او
سیر نکرده و تنها حسن فتحی است که بیادعا و بدون آنکه بخواهد ادای او را
دربیاورد تا اندازهای یادآور کارگردان محبوب و فقید بوده است.
اگر
تا قبل از قسمت 25 تنها فضاهای تاریخی یاد علی حاتمی را زنده میکرد، از
آن پس برخی دیالوگها خاصه آنچه از زبان «شربت» با بازی « پانتهآ
پناهیها» میشنویم بیشتر در آن حال و هواست.
اگر از سوتهدلان
تعبیر «بلا روزگاریه عاشقیت» ماندگار شد، بعید نیست که «چروک عشقش بودم» هم
در یادها بماند. البته در این کار افراط نکردهاند و دیگران مطنطن و مسجع
به کار نمیبرند و تنها «شربت» گاهی اینگونه صحبت میکند. در تکیهکلامها
هم البته افراط نشد و تنها از زبان جشمید میشنیدیم: «حرفهای خارجی
میزنیها!»
بازیها
3-
یکی از دلایل دیگر موفقیت و محبوبیت شهرزاد بیگمان به خاطر بازیهاست. در
صدر همه علی نصیریان که در حافظه هر که فیلم و سینمای ایران را دنبال
میکند ثبت شده و حالا «بزرگ آقا»ی «شهرزاد» در ادامه نقشهای او در آقای
هالو، قاضی شارح در سربداران، ابوالفتح هزاردستان، بوی پیراهن یوسف،
کفشهای میرزا نوروز و میوه ممنوعه قرار میگیرد.
به جز علی
نصیریان، ترانه علیدوستی و پریناز ایزدیار و شهاب حسینی هم درخشیدهاند و
از مصطفی زمانی هم نباید بیشتر توقع داشت. شاید اگر نقش فرهاد را به پارسا
پیروزفر سپرده بودند یا خود شهاب حسینی را برای این نقش در نظر میگرفتند
نتیجه بهتری بهدست میآمد. اما دستکم در خوانش اشعار از عهده کار برآمده
است.
کارگردان به جز این بازیگران سورپرایزهایی هم دارد. مشاهده
دوباره ابوالفضل پورعرب که در حال بیماری در «وضعیت سفید» ظاهر شده و
شباهتی به بازیگر سوپراستار «عروس» و «نرگس» و «چهره» نداشت یا جمشید
هاشمپور که بعد از 100 فیلم سینمایی برای اولینبار حاضر شده در سریالی
بازی کند نیز برای مردم جذاب است.
مقایسه با معمای شاه
4-
از بختیاری «شهرزاد» بود شاید که پخش آن با «معمای شاه» همزمان شد تا
امکان مقایسه دو سریال با پیشزمینه تاریخی فراهم آید. هرچند که معمای شاه
با تاریخ محک زده میشود و کسی داستان عاشقانه شهرزاد را با تاریخ محک
نمیزند.
با این حال، این که خروجی 20 میلیارد تومان سرمایهگذاری
به معمای شاه انجامیده که کارگردان به جای پیش بردن داستان خود شاه،
داستانهای متعدد را در کنار هم قرار داده تا ثابت کند کار دست بهاییها
بوده و انگلیسیها نفوذ داشتهاند و فساد از در و دیوار بالا میرفته و
بیننده احساس میکند سریال در خدمت داستان نیست و اهداف سیاسی ارجح است ولی
شهرزاد آن دوران را با هزینه بسیار کمتر به تصویر کشیده نزد بیننده امتیاز
سریال به حساب میآید. مضافاً اینکه چشم شهرزاد نه به بودجه صداوسیما که
به مشتری است و مردم باید بخرند تا سر پا بمانند بنابراین و به اقتضای
مشتریمداری باید نظر مردم را جلب کند.
خاطرهسازی
5-
سینما را «هنر فضاسازی و شخصیتپردازی» میدانند. شهرزاد با شخصیتها و
فضاها خاطرهسازی میکند. با 28 مرداد شروع میشود، فرهاد خبرنگار روزنامه
«باختر امروز» است و کافه نادری هم از دیروز به امروز رسیده است. مرغ آمین
نیز یادآور نیماست و میتوان زمزمه کرد:
«مرغ آمین، درد آلودی است کآواره بمانده / رفته تا آن سوی این بیداد خانه / بازگشته رغبتش دیگر ز رنجوری نه سوی آب و دانه...»
یا
میتوان به خیابان لالهزار اشاره کرد. همه اینها چه برای کسانی که خاطره
دارند و چه دربارهاش خواندهاند جاذبه دارد و طبعاً اتومبیلهای آن دوران
نیز جالب است.
صدای محسن چاووشی
6-
سریال شهرزاد تنها فیلم و سریال نیست. با صدای محسن چاووشی یک هویت
موسیقایی هم پیدا کرده و نقش این خواننده را در اقبال مردم نمیتوان و
نباید نادیده انگاشت. کما اینکه از قسمت چهارم به بعد با «عزیزم کجایی»
متفاوت شد. هرچند سطح انتظارات چنان بالا رفت که برخی از ترانههای بعدی در
قیاس با اولی موج بهپا نکرد.
تفاوت با روایت رسمی
7-
شهرزاد، سریال تاریخی نیست اما نگاه آن به سیاست و تاریخ با روایت رسمی
صدا و سیما تفاوت دارد و همین نزد مردم مقبولیت آورده است. در تلویزیون اگر
نامی از مصدق آورده میشود کنار آن بلافاصله از آیتالله کاشانی هم
میگویند. درباره دکتر فاطمی نیز رودربایستی دارند چون از یک طرف مورد سوء
قصد فداییان اسلام قرار گرفته و از جانب دیگر بعد از کودتا اعدام شد.
در
شهرزاد اما مصدق و فاطمی، عاطفیترند و کودتا هم کودتاست نه آنکه مانند
اظهارات فرزند آیتالله کاشانی در برخی برنامههای تلویزیونی در کودتا بودن
تشکیک شود.
رقابت عشقی
8-
یکی از جاذبههای داستانی در سریالها که پرداختن به آن مهارتی فوقالعاده
و ظرافتی خاص میخواهد تا رواج «خیانت» تلقی نشود، ترسیم مثلثهای عشقی
است. منتها گاه مانند سریالهای شبکه «فارسیوان» در روزگاری که پُربیننده
بود ملاحظات اخلاقی را کنار میگذاردند و گاه همچون سریالهای ترکیه برای
مثلث عشقی توجیهاتی میآورند مثلا یکی را تصور میکردند مرده یا بالاجبار
ازدواج کرده و مانند اینها.
در سریالهای ایرانی مثلث عشقی ممنوع
بود و این تابو با سریال «در پناه تو» شکست. البته «در پناه تو» هم ملاحظات
را رعایت کرد و مادام که دو نقشی که زوج لعیا زنگنه و رامین پرچمی ایفا
میکردند با هم زندگی میکردند نشانی از حسن جوهرچی نبود.
در
«شهرزاد» هم بیآنکه ذرهای به مناسبات اخلاقی خدشه وارد شود بر سر شهرزاد
رقابتی بین قباد و فرهاد در جریان است و چون از انگ خیانت کاملا مُبراست
علاقهمندان با علاقه دنبال میکنند.
امروز به زبان دیروز
9-
ویژگی دیگر شهرزاد پرداختن به پارهای امور امروز اما از زبان دیروز است
بی آنکه حساسیتزا باشد و این هنری است که حسن فتحی و فیلمنامهنویس به
خرج دادهاند.
لمپنها
10-
دست آخر اینکه در کمتر سریالی به موضوع لمپنها پرداخته شده بود. لاتها و
لوطیها با هم تفاوت دارند. فتحی قبلا در «پهلوانان نمیمیرند» و «شب دهم»
درباره لوطیگری گفته بود ولی لاتها و لمپنها کمتر اینگونه تصویر شده
بودند.
راز محبوبیت شهرزاد را در 10 نکته گفتیم؛ اما اصل مطلب همان
است که در بند اول آمد: یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب / کز هر زبان که
میشنوم نا مکرر است...
عصر
ایران