تهیهکننده فیلم «من سالوادور نیستم» میگوید همه تلاشش را کرده
تا فیلمی آپارتمانی با لوکیشنهای محدود برای مخاطب نسازد.
در
شرایطی که اکثر فیلمهای سینمای ایران در همه ژانرها، کمتر سراغ ریسک و
تجربههای جدید و کار در لوکشینهایی غیر از آپارتمان میروند، این روزها
امیر پروینحسینی فیلم «من سالوادور نیستم» را با پروداکشن خاصی که دارد بر
پرده سینماها آورده است. او که همراه با منصور سهرابپور تهیهکنندگی این
فیلم را برعهده داشته، به نوعی سعی کرده از فضای تکراریشده فیلمها فرار
کند و ساخت فیلمی کمدی با داستانی ایرانی را در کشوری دیگر تجربه کند، آن
هم با حضور رضا عطاران، تنها بازیگر تضمینکننده گیشهی این روزهای سینما.
هرچند
که او در کارنامهاش تهیه فیلمهایی در خارج از ایران را داشته که اکران
آرامی را هم پشت سر گذاشتهاند، ولی «من سالوادور نیستم» چه در زمان پیش از
اکران و چه در زمان اکران عمومیاش، برای پروینحسینی چندان با فضای آرامی
پیش نرفت و حواشی آن، همزمان با استقبال مردم از آن ادامه داشتند.
زمانی که ساخت «من سالوادور نیستم» را آغاز کردید، پیش بینی میکردید که به فروش میلیاردی دست پیدا کند؟
ما
از زمان ساخت فیلم، معتقد بودیم که این فیلم در گیشه با فروش بالایی مواجه
میشود. به هر حال نباید فراموش کرد که بخش خصوصی بیش از هر چیز به فروش
مناسب فیلم خود فکر میکند. «من سالوادور نیستم» برای فروش بالا و شکستن
رکورد گیشه ساخته شده است و تلاش کردیم تا در جذب مخاطب موفق عمل کنیم. این
فیلم نسبت به فیلمهایی که در سال گذشته در سینمای ایران اکران شدند،
تفاوتهای بسیاری دارد که میتواند در جذب مخاطب موفق باشد.
نگران نبودید که فیلم در فصل نامناسبی اکران شود و تلاشهایتان در جذب مخاطب بینتیجه بماند؟
این
اثر سینمایی آنقدر پتانسیل بالایی دارد که بتواند مخاطبان انبوهی را به
سالنهای سینما بکشاند و کف فروش خود را حفظ کند و ما هیچگونه نگرانی بابت
اینکه فیلممان در ایام نوروز میتواند روی پرده بماند نداریم، چرا که ما
معتقدیم که «من سالوادور نیستم» احتمالا پرفروشترین فیلم سینمایی سال ۹۵
لقب خواهد گرفت.
آنطور که در
خبرها آمده بود برای ساخت فیلم سینمایی «من سالوادور نیستم» بودجهای
میلیاردی صرف کردید، صرف این هزینه آن هم در بخش خصوصی ریسک بزرگی به شمار
میرود. چطور شد که تن به این ریسک دادید؟
همانطور که
خودتان هم اشاره کردید ساخت فیلمی با ویژگی «من سالوادور نیستم» آن هم در
بخش خصوصی ریسک بزرگی به شمار میرود، چراکه معمولا در ایران کمتر
تهیهکنندهای حاضر میشود بدون اتکا به بودجه دولتی چنین هزینهای را برای
ساخت یک فیلم متقبل شود. اکثر تهیهکنندهها ترجیح میدهند بودجه فیلمهای
پرهزینه را از طریق بخش دولتی دریافت کنند و با صرفهجویی در زمان تولید
فیلم سهمی برای خودشان بردارند؛ اما من و منصور سهرابپور، دیگر تهیهکننده
فیلم از همان ابتدا تکلیفمان با خودمان روشن بود و سعی داشتیم تا «من
سالوادور نیستم» را منطبق بر استانداردهای فیلمسازی بسازیم و از هیچ
هزینهای برای ارتقای سطح فیلم دریغ نکنیم. چرا که فکر میکردیم حق مخاطب
ایرانی است که بعد از مدتها تماشای فیلمهای آپارتمانی، فیلمی را ببیند که
به خاطر صرفهجویی، از ضبط لوکیشنهای بکر و خوب خارجی در آن صرف نظر نشده
است.
چه چیزی در فیلمنامه وجود داشت که از همان شروع کار شما را برای تهیهکنندگی این کار ترغیب کرد؟
حسی
که بعد از خواندن فیلمنامه به من منتقل شد حس امید بود، امیدی که با نوعی
خوشبینی و شادی همراه بود. در آن مقطع فکر کردم مردم ما به خاطر گرههای
اقتصادی و درگیریهای ذهنی که بر اساس مشکلات مالی برایشان به وجود آمده به
هیچ چیزی به اندازه امید و شادی احتیاج ندارند؛ به همین خاطر تصمیم به
تولید این اثر گرفتیم.
از همان ابتدا قرار بود که این فیلم در برزیل فیلمبرداری شود؟
بله،
به همین خاطر وقتی صحبتهای مربوط به ساخت فیلم جدیتر شد، ما مراحل
ابتدایی مربوط به فیلمسازی در کشور برزیل را پشت سر گذاشتیم و تلاشمان را
به کار بستیم تا فیلم را منطبق بر استانداردهای آن کشور تولید کنیم.
بازاری را برای پخش فیلم در سینماهای برزیل در نظر گرفتید؟
بله،
زمانی که فیلمنامه را برای مجوز در این کشور ارائه دادیم سعی کردیم نوع
شوخی و موقعیتهایی را که ایجاد میکنیم به گونهای باشد که ضمن احترام به
فرهنگ مردم این کشور، برای آنها باورپذیر و قابل لمس هم باشد. با توجه به
در نظر گرفتن این پارامترها امید داریم تا این فیلم بتواند در برزیل مخاطب
خودش را پیدا کند.
شما در فیلمتان
با زبان طنز سعی کردید مشکلاتی را که قشر مذهبی جامعه ایرانی در سفر به
خارج از کشور با آن مواجه میشوند در قالب طنز به تصویر بکشید. این شوخیها
به همان میزان که میتوانست باورپذیر و خندهدار باشد به همان نسبت هم
میتوانست کلیشهای و اغراقشده از کار دربیاید.
بله و این
نکتهای بود که تیم سازنده روی آن دقت زیادی داشتند. ما دلمان میخواست که
همه چیز واقعی به نظر برسد، به همین خاطر به سراغ تجربههای شخصی خودمان و
بسیاری از دوستانمان در سفرهای خارج از کشور رفتیم و دغدغههایی را نشان
دادیم که ملموس است و با به دست آوردن اطلاعات کافی از مراکز اسلامی در آن
کشور، به شکلگیری بهتر این موقعیت نزدیک شدیم.
حاشیه
به بخش جداناپذیری از فیلم «من سالوادور نیستم» بدل شده و از زمان ساخت و
اکران، لحظهای آن را رها نکرده؛ پررنگترین حاشیهای هم که در مورد فیلم
طی مدت اخیر وجود داشت موضوع پاره کردن و در نهایت پایین آوردن بیلبوردهای
فیلم بود.
بله، این موضوع برای خود ما هم کمی عجیب بود که
چطور وقتی پوستر فیلمی مجوزهای لازم را میگیرد با چنین اتفاقی مواجه
میشود، در حالی که اگر نوع انتخاب عکس و طراحی آن را با پوسترهای دیگر
فیلمها مقایسه کنید میبینید که نسبت به بسیاری از آنها سادهتر است. به
هر حال این اتفاق رخ داد و ما مجبور شدیم پوستر دیگری را جایگزین آن کنیم.
شما در دو فیلم اولتان اتفاقات مربوط به جنگ نشان داده شد، اما در آخرین فیلمتان به سراغ فضای کمدی رفتید.
این
تغییرات بنابر اقتضا شرایط است. در مقطعی من بنابر اقتضا جامعه تصمیم
گرفتم در مورد تاثیرات جنگ صحبت کنم و آن را از زوایای مختلف به تصویر بکشم
تا از آن طریق روی فرهنگ مردم جامعهام تاثیر بگذارم، اما همانطور که
پیشتر هم به این موضوع اشاره کردم الان حس میکنم مردم ما پیش از هر چیزی
نیاز به امید و میل به شادی دارند و ما وظیفه داریم این نیاز مردم را به
تصویر بکشیم. ولی شاید برایتان جالب باشد، اما من وقتی کار جدی انجام
میدادم آثارم با کمترین ممیزی مواجه میشد و با احترام فیلمهایم روی پرده
سینما جای میگرفت و در نهایت هم جایزه تهیهکنندگی را برای فیلم «خاک و
مرجان» دریافت کردم، اما در ساخت فیلم کمدی فشارها از هر جهت روی من بیشتر
بود.
خبرآنلاین