مسائل اقتصادی، اجتماعی، توسعه شهر نشینی و پیامدهای آن نظیر ترافیک، آپارتمان نشینی، آلودگیهای صوتی و همچنین افزایش ساعات کار روزانه و در اکثر موارد اشتغال هم زمان زوجین یا والدین در سالهای اخیر موجب افزایش تنشهای روانی، عصبی و استرس در شهروندان و خانوادهها شده است. در این رابطه توجه به کیفیت و در دسترس بودن خدمات روانشناسی و مشاوره و همچنین تلاش برای فرهنگ سازی به منظور استفاده از این خدمات در میان شهروندان و خانوادهها بیشتر از گذشته پر اهمیت جلوه میکند.
به گزارش ایلنا؛ در حالی که آخرین آمارها از ابتلای ۳۴ درصد تهرانیها و همچنین ابتلای ۲۱ تا ۲۵ درصدی ایرانیان به بیماریهای روانی و افسردگی و افزایش تنشهای عصبی در شهروندان خبر میدهد؛ در حال حاضر هزینه ارائه خدمات روانشناسی و مشاوره در کشور بسیار بالا است به طوریکه طی تماس کوتاهی با چند مطب، با مبالغ ۵۰ تا ۱۰۰ هزار تومانی برای انجام مشاوره در یک ساعت مواجه میشویم که به هیچ وجه با وضعیت معیشتی مردم به خصوص در مناطقی با سطح درآمد پایین هم خوانی ندارد.
از هزینههای ویزیت روانشناسان که بگذریم، این مساله که مبالغ دریافتی از سوی روانشناسان و مشاوران از الگوی خاصی پیروی نمیکند و بسته به مکان مطب روانپزشک مورد نظر، وضعیت اقتصادی مردم منطقه و مسائلی از این قبیل متغیر است نیز مبحث دیگری است که باید ریشهیابی شود.
در این راستا نظر عدهای از شهروندان را جویا شده و از آنان در باره دفعات مراجعه به روانشناس و همچنین هزینههای آن پرس و جو کردهایم که در زیر میخوانید:
نازنین حدودا ۲۰ ساله میگوید تاکنون پیش روانشناس نرفته است و در رابطه با دلیل آن میگوید: هزینههای مشاوره خیلی بالا است و تا جایی که من شنیدهام؛ نیم ساعت حدود ۵۰ هزار تومان است که معمولا بیشتر از نیم ساعت هم میشود.
او در پاسخ به این سوال که آیا ضروتی نداشته که به روانشناس مراجعه کند، اظهار میکند: به خاطر اینکه هزینههایش بالاست، نرفتهام.
وی ادامه میدهد: البته نیاز به روانشناس هم داشتهام، اما به دلیل اینکه از اطرافیان شنیدهام که هزینههای بالایی دارد به سراغش نرفتهام.
۱۰۰ هزار تومان برای یک ساعت مشاوره از ما گرفتند که مفید هم نبود
اسماء زن جوان حدودا ۳۰ ساله میگوید؛ یک بار پیش روانشناس رفتهام و آن هم نه با میل بلکه با توصیه اطرافیان و اصلا دوست نداشتم و از مشاورهای که رفتم اصلا راضی نبودم.
او ادامه میدهد: من با نامزدم رفتم و نه تنها مشکلی از ما برطرف نکرد، بلکه مشکل را تشدید کرد. ما همیشه بهتر میتوانیم؛ مشکلاتمان را برطرف کنیم. و هر دو به این نتیجه رسیدیم که مشاوره به درد ما نخورد.
اسما در مورد هزینهای که برای یک جلسه مشاوره پرداخته است، میگوید؛ دفتری که ما رفتیم در خیابان دولت بود و ۱۰۰ هزار تومان برای یک ساعت مشاوره از ما گرفتند که مفید هم نبود.
اگرچه در ابتدا هدف از تهیه این گزارش بررسی هزینههای ارائه خدمات روانشناسی و مشاوره و میزان تاثیر آن در مراجعه به مردم برای دریافت این خدمات بود، اما در روند تهیه گزارش و از خلال گفتوگو با مردم، مساله عدم اعتماد مردم به موثر بودن خدمات مشاورهای در حل مسائل و همچنین پایین بودن فرهنگ مراجعه به روانشناسان به روشنی خودنمایی میکرد که این مساله نیز در جای خود تامل برانگیز و قابل بررسی است.
یک راننده تاکسی حدودا ۴۰ ساله با بیحوصلگی میگوید: تا حالا پیش روانشناس نرفتهام، زیرا ضرورتی نداشته است و نیاز هم نداشتهام و چون تا حالا مطب روانشناس نرفتهام از هزینهاش هم خبر ندارم.
نیاز به مشورت دارم ولی به دلیل بالا بودن هزینه به روانشناس مراجعه نمیکنم
زهرا دختر جوانی است و میگوید تاکنون به دلیل هزینههای زیاد پیش روانشناس نرفتهاست علاوه بر آن او بر این عقیده است که موضوعاتی را مشاور مطرح میکند؛ هر کسی به نوعی به آنها واقف است.
وی در باره اینکه آیا ضرورتی نداشته؛ تاکنون به روانشناس مراجعه کند، میگوید: مشکل دارم؛ ولی برای رفتن به مرکز مشاوره قیمتش را در نظر میگیرم و هم اینکه تصور نمیکنم؛ مشکلم را بتوانند حل کنند.
وقتی از او میپرسم مشکلی داشته که بدون مراجعه به مشاوره یا روانشناس حل کرده باشد، پاسخ میدهد: هنوز خودم نیز تاکنون موفق به حل کردن مشکلم نشدهام.
امیر مرد جوان حدودا ۳۰ ساله میگوید: تا حالا پیش مشاور نرفتهام، چون نیازی نبوده است و تا جایی که توانستم؛ مشکلاتم را خودم حل کردم و تا حدودی موفق هم بودهام، ولی شنیدهام که هزینههای روانشناسی و مشاوره خیلی سرسام آور است و در توان و قدرت مردم نیست.
همه اقشار جامعه در ازای هر خدمتی که ارایه میکنند؛ مستحق دریافت دستمزد هستند و روانشناسان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و برای گذارن زندگی ناچار به دریافت هزینه در ازای ارایه خدمات میباشند. در اکثر موارد پاسخ مسئولان سازمان روانشناسی درباره بالا بودن هزینههای روانشناسی این است که وظیفه وزارت بهداشت و بیمهها باید برای کاهش هزینهها چارهای بیاندیشند و با سیاستگذاریهای مناسب و پوشش بیمهای خدمات مشاوره و روانشناسی پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریها و آسیبهای روانشناختی را در جامعه فراهم کنند.
اگرچه نمیتوان نقش انکار ناپذیر وزارت بهداشت و همچنین بیمهها را در این خصوص نادیده گرفت، اما نباید فراموش کرد دریافت هزینههای متغیر و بسیار بالاتر از تعرفه، به بهانه پایین بودن تعرفههای روانشناسی نیز از وجاهت برخوردار نیست و تنها دیوار بیاعتمادی مردم به روانشناسان را بلندتر میکند.
هزینههای مشاوره به دلیل عدم پوشش بیمهها بالا است
در این باره عبدالرحمان رستمیان؛ عضو کمیسیون بهداشت مجلس اظهار کرد: بیماریهای روانی از جمله بیماریهایی است که به جز هزینههای مستقیم، هزینههای غیرمستقیم زیادی دارد و مراقبت و توجه ویژهای از سوی مسئولان را میطلبد.
وی افزود: در حال حاضر هزینههای بستری بیماران روانپزشکی تا حد خوبی کاهش پیدا کرده است اما هزینههای مشاوره و روان درمانی همچنان به دلیل عدم پوشش بیمهها بالا است.
دکتر رستمیان ادامه داد: با توجه به تشدید تنشهای عصبی و استرسی در جامعه یکی از اولویتهای اساسی وزارت بهداشت باید پوشش بیمهای هزینههای مشاوره و روان درمانی و ارائه خدمات دولتی مناسب در این زمینه باشد.
وی با اشاره به اقدامات مجلس در خصوص کاهش هزینههای روانپزشکی گفت: این مساله در حال حاضر در کمیسیون تلفیق بررسی میشود که اگر ممکن باشد بتوانیم در این راستا کمک کنیم.
تنها ۳ درصد از بودجه سلامت کشور به سلامت روان اختصاص مییابد
پورشریفی عضو شورای مرکز سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور نیز در این زمینه اظهار کرد: آنچه تحت عنوان مراکز مشاوره اتفاق میافتد؛ پیشگیری از نوع ثانویه و ثالث است، در حالی که اگر بتوانیم آمار مسائل و مشکلات روانشناختی را کاهش بدهیم؛ صرف پیشگیری ثانویه و ثالث مطرح نیست و لازم است هزینه کافی در پیشگیری اولیه صورت بگیرد که این مساله مستلزم این است که اولا در هزینهها برای سلامت روان بودجهای در خور در نظر گرفته شود و همچنین بودجه پرداخت شده به سلامت روان تنها صرف موارد بیمارینگر نشده و بلکه موارد سلامتنگر ارتقایی و پیشگیرانه را نیز شامل شود.
پورشریفی تصریح کرد: با وجود اینکه بخش قابل توجه از مساله سلامت جنبههای روانشناختی را پوشش میدهد و حتی در بیماریهای جسمانی نیز رد پای جنبههای روانشناختی دیده میشود، اما هزینههای اختصاص یافته به سلامت روان حدود ۳ درصد است که بسیار کم است و بیشتر آن نیز صرف موارد بیماری نگر مثل اختصاص تختهای بیمارستان و مواردی از این قبیل میشود، در حالی که بسیاری از مشکلات در جامعه مثل افزایش طلاق ، آسیبهای روانی و اجتماعی و یا حتی آسیب به خود مواردی است که به شدت از طریق افزایش مهارتهای زندگی میتواند کاهش پیدا کند ولی برای آنها بودجه درخور توجهی اختصاص نیافته است.
وی ادامه داد: سازمان نظام روانشناسی تعرفههایی دارد و امیدورایم با هماهنگیهایی که بین روانشناسی و بهزیستی در حال رخ دادن است میزان نظارت بر مراکز مشاوره افزایش یافته و مراکزی که فراتر از تعرفه پول دریافت میکنند از این کار باز داشته شوند.
عضو شورای مرکز سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور گفت: اما در کل جهان هم مساله روانشناسی امر هزینه بار است وحتی اگر تعرفه پایین هم گرفته شود که البته به ضرر روانشناسان خواهد بود حتی در چنین شرایطی هزینههای زیادی بر دوش خانوادهها و شهروندان قرار میگیرد و با این کار مشکل حل نمیشود مگر با حمایتهایی نظیر بیمه خدمات روانشناختی که مطالبه جدی روانشناسان و مشاوران کشور است؛ امری که همچنان به آن بیتوجهی شده است.
وی ادامه داد: در کنار بحث بیمه خدمات روانشناختی در کشورهای پیشرفته بخشهای دولتی پوشش دهنده بخشی از این خدمات هستند و افراد کم بضاعت در واقع نیازهای خود را از طریق سیستمهای دولتی و حمایتهایی از این قبیل پوشش میدهند. در واقع این انتظار که روانشناسی خدمات ارائه کند ولی هزینهای کمتر دریافت کند انتظاری است که نه موجه است و نه هم راستا با حقوق روانشناسان و مشاوران خواهد بود.
پورشریفی با بیان اینکه آمار نظاممندی از میزان مراجعه مردم به روانشناسان وجود ندارد، گفت: در سالهای اخیر میزان فرهنگ مراجعه به مشاره و روانشناس در کشور افزایش یافته است اما شکی نیست که هزینه اثر گذار است و به همین دلیل بر مساله بیمه تاکید میشود چراکه هزینه بالا میتواند موجب این شود که برخی افراد علی رغم نیاز و به دلیل نبودن این حمایت نتوانند خدمات لازم را دریافت کنند.
در سالهای اخیر، با وجود آمارهایی که هر روزه از افزایش استرسها و تنشهای عصبی و روانی در جامعه خبر میدهند نه تنها در حوزه ایجاد فرهنگ مراجعه به روانشناس و افزایش کیفیت خدمات مشاوره و روانشناسی فعالیت تاثیر گذار و مهمی صورت نگرفته است بلکه افزایش هزینههای مشاوره و خدمات روانشناسی و همچنین پیروی نکردن آن از یک الگو و تعرفه مشخص در این وانفسای افزایش عوامل تنش زای شهری، شغلی و خانوادگی نیز عامل دیگری شده است که شهروندان را بیش از پیش از دریافت این خدمات ناامید کرده است.
شاید خدمات روانشناسی در حال حاضر از اولویتها و دغدغههای مسولان سیستم بهداشتی و درمانی کشور نیست و درمان بیماریها و تهیه داروهای مختلف برای این مسولان از اهمیت بیشتری برخوردار باشد اما از آنجا که به گفته خود این مسولان قسمت اعظمی از بیماریهای جسمی ریشه روانی دارد به نظر میرسد توجه به مسائل روانی مردم و تسهیل دریافت خدمات روان درمانی و مشاوره نه تنها در کاهش آسیبهای اجتماعی نظیر خودکشی، طلاق، خشونت و... میتواند موثر باشد بلکه به کاهش بیماریهایی روان تنی کمک کرده و از بار این بیماریها در جامعه میکاهد که البته ظاهرا به نظر میرسد در حال حاضر مسولان بهداشتی کشور اولویتی برای آن در سیاست گذاریهای سلامت نمیبینند.