صادق زیباکلام گفت: میدانید ناصرالملک به میرزا رضای کرمانی چه چیزی میگوید که او به فکر فرو میرود؟ میگوید وقتی داشتی سایه خدا را میزدی، فکر کردی کدام نادر پشت دروازههای تهران منتظر است که این نباشد و او بیاید و نجات دهد. ما همه سال ۵۷ میرزا رضا بودیم.
کد خبر: ۸۵۵۶۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۰۵