| |
دوشنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۱
بروزرسانی ۲۳ ساعت پیش
به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه هم میهن: تیم‌ملی فوتبال ایران با شکست یک بر صفر مقابل آمریکا نتوانست طلسم حذف در مرحله گروهی جام‌جهانی را بشکند. در روزهایی که بسیاری از مردم معتقدند اولویت این روزهای‌شان فوتبال نیست، نتیجه یک نظرسنجی درخصوص رویکرد مردم درمورد این مسابقه، چالش‌برانگیز بوده است.
مرکز افکارسنجی ایسپا در آخرین نظرسنجی خود درخصوص جام‌جهانی نسبت به احساس مردم ایران درخصوص شکست و پیروزی تیم‌ملی مقابل انگلیس، ولز و آمریکا پرداخته است. طبق این آمار حدود ۷۸درصد از کل پاسخ‌دهندگان، از شکست آمریکا خوشحال می‌شدند و حدود ۲۲درصد نسبت به پیروزی آمریکا مقابل تیم‌ملی ایران یا خوشحال شدند یا بی‌تفاوت بودند.
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی درخصوص این نظرسنجی و آمار منتشر شده گفت: «این نتایج مغایر با آنچه بعد از پیروزی آمریکا مقابل ایران رخ داد، نیست؛ به این دلیل که آمار منتشر شده برای کل کشور است ولی بر حسب اینکه در کدام شهر و کدام محله باشد، ابراز خوشحالی یا ناراحتی می‌تواند بسیار متفاوت باشد. به‌علاوه آمار ۹۰درصد درست نیست. طبق این نظرسنجی 78درصد مردم از شکست آمریکا خوشحال شدند و 22درصد چنین نگفته‌اند. معتقدم این 22درصد هم عدد بسبار بزرگی است. شما فرض کنید فقط ۷۸درصد مردم قتل را جرم بدانند؛ اینکه قتل جرم نباشد ۲۲درصد رقم زیادی است. به همین دلیل می‌گویم که درصد مخالفت با پیروزی فوتبال ایران مقابل آمریکا، بسیار نمود پیدا می‌کند، بنابراین این آمار مشکلی ندارد بلکه مشکل‌اش ناشی از سوءگیری ما نسبت به محلی که بوده‌ایم است.» عباس عبدی درخصوص فضای دوقطبی ایجادشده در جامعه و پیامد آن برای سیاستمداران گفت: «فضای دوقطبی جامعه نیز تبعات خاص خودش را دارد و متاسفانه مسئولان خیلی متوجه این بازی نیست و بعضا در تشدید این فضا هم نقش ایفا می‌کند. دولت به‌جای اینکه ورزش را از سیاست جدا کند، همچنین حوزه‌های دیگر را نیز از سیاست متمایز کند و سیاست را منحصر به محدوده خاصی کند، آن را گسترش می‌دهد تا بلکه بتواند از این طریق مشکلاتش را حل کند، غافل از اینکه چنین اتفاقی اساسا رخ نمی‌دهد و مشکلاتش را به این حوزه‌ها نیز وارد می‌کند.»
تصاویر آخرالزمانی بعد از باخت ایران
اینها مشاهدات عینی خبرنگار روزنامه اعتماد بعد از باخت ایران به امریکاست: «تا بعد از ساعت یک بامداد در تحریریه ماندیم تا خبر برد ایران و صعود تاریخی به دور بعدی جام جهانی را کار کنیم اما ایران باخت و تیتر ما از «بچه‌ها متشکریم» تبدیل شد به «میلیون‌ها آه و افسوس». کار که تمام شد با بی‌حوصلگی سمت خانه روانه شدم با این تصور که به دلیل خلوتی خیابان در آن ساعت در عرض چند دقیقه می‌رسم. وقتی سوار ماشین شدم تعدادی موتورسوار با بوق و شیپور از کنارم گذشتند. جلوتر که رفتیم با تعجب‌آمیزترین صحنه ممکن مواجه شدم. خیابان تقریبا قفل بود. خیابانی که در آن ساعت نباید پرنده در آن پر می‌زد مخصوصا بعد از باخت تیم ملی. خیابان شلوغ بود. واقعا شلوغ بود. صدای بوق می‌آمد. ماموران نظامی و انتظامی در دو سمت و وسط خیابان به چشم می‌خوردند. چند متر به چند متر کف زمین خرده‌شیشه ریخته بود. باورکردنی نبود. این حقیقتا یک تصویر آخرالزمانی بود که در لحظه‌ای ناممکن زیر پوست شهر به تصویر کشیده می‌شد. مسیر ۱۵ دقیقه‌ای رسیدن تا خانه بیشتر از یک ساعت و نیم طول کشید. تلاش برای خوابیدن با وجود خستگی امکان‌ناپذیر بود چرا که مدام این سوال در ذهنم می‌چرخید که چطور ممکن است؟»
رسانه‌های خارجی و مخصوصا امریکایی هم با تعجب این اتفاق را به گزارش‌های خود کشاندند. نیویورک‌تایمز و واشنگتن‌پست و سایرین به شلوغی‌های خیابان‌های برخی شهرهای ایران بعد از شکست تیم ملی اشاره کردند تا این سوال بزرگ و بزرگ‌تر شود: «آخر چرا ما به اینجا رسیدیم؟»
پاسخ ساده به این سوال میشود مزدور بودن، وطن‌فروش بودن و خائن بودن «معدود» نفراتی که در خیابان حضور داشتند یا در شبکه‌های اجتماعی چنین واکنش‌هایی نشان دادند. پاسخی که البته به جز کلاسه‌بندی پرونده و فرستادنش به بایگانی کار دیگری انجام نمی‌دهد.
پاسخ سخت اما از مسیر دیگری می‌گذرد. مسیر نشستن عقلا و بزرگان و اندیشمندان و جامعه‌شناسان برای بررسی کامل موضوع. برای بررسی موضوعی که تاکنون نه در تاریخ ایران که در هیچ کجای جهان سابقه نداشته است.
برای یک طرفدار تیم ملی سخت است دیدن چنین روزهایی. سخت است پذیرفتن وضعیتی که با آن روبرو شده. حتی برای آنهایی که طرفدار تیم ملی هم نیستند یا ملیت دیگری هم دارند وضعیت پیچیده است. فعلا تنها چیزی که می‌توان گفت این است که قرار نبود کار ما به اینجا بکشد. قرار نبود جام جهانی برای ما این شکلی پیش برود. قرار نبود در آستانه صعود و در حالی که فقط یک گل می‌خواستیم چشم‌هامان به قاب تلویزیون خشک شود. قرار نبود چیزهایی را تجربه کنیم که تا دیروز نه تنها در عالم واقعیت که در خیال هم محال بود.
تو فیلم های مستند همه مون دیدیم که یه حیوان تو حیات وحش چقدر به قلمرو و محدوده خود حساسیت نشون میده و تا سرحد مرگ بارقبای خود میجنگه!بعضی موقعها به جفت خود(ناموس)ش هم غیرت نشون میده با اینکه یه حیوان وحشیه!!! ولی هزار افسوس از این بی غیرتی ها بی ناموسیها بی هویتیا؟!! همه اینا نشات گرفته از تفکر وهابیت و عقاید تکفیریه!تابحال با خودتون فکر کردین که اکثر تروریستهای جهان از کدام دین و از کدام مذهب هستن؟دنبال چه عقایدی هستن؟ 
