همسر قربانی جنایت در بازجوییها گفت: دقایقی قبل با شنیدن صدای شلیک
گلولهای وارد اتاق خواب شدم و دیدم شوهرم غرق در خون در رختخواب جان سپرده
است.
او در حالی که گریه میکرد به مأموران گفت: شوهرم بالاخره خودکشی کرد!این
در حالی بود که صحنه جنایت نشان میداد قربانی، دست به خودکشی نزده و پزشک
قانونی هم پس از معاینه جسد اعلام کرد او با شلیک گلولهای در خواب کشته
شده است. در ادامه بازجوییها کارآگاهان از زن جوان پرسیدند آیا با همسرش
اختلاف داشته یا نه که او در جواب گفت: «مشکل عمدهای با هم نداشتیم اما
گاهی با هم جروبحث میکردیم.»با وجود این بازجویی از همسر مقتول در اداره
آگاهی ادامه یافت تا اینکه او سرانجام به گریه افتاد و پرده از راز جنایت
برداشت.«شوهرم شغل آزاد داشت و مرتب با هم درگیر میشدیم اما هر بار با
وساطت اطرافیان مشاجراتمان به پایان میرسید.
مرتب بر سر مسائل مختلف اذیتم میکرد. به همین خاطر از دستش خسته شده و تصمیم گرفته بودم از او جدا شوم ولی هر چه خواستم طلاقم دهد حاضر به جدایی نبود تا اینکه تنها راه نجاتم را در کشتن او دیدم. بنابراین به فکر فرصتی بودم تا هر طور شده شوهرم را از بین ببرم به خاطر همین اسلحهای را که در خانه نگهداری میکردیم برداشتم و منتظر فرصت مناسبی ماندم تا اینکه روز حادثه وقتی مطمئن شدم به خواب عمیقی فرو رفته. اسلحه را برداشتم و پس از ورود به اتاق گلولهای به او شلیک کردم. بعد از اتاق بیرون آمدم و با داد و فریاد همسایهها را خبر کردم و گفتم که شوهرم خودکشی کرده سپس با کلانتری تماس گرفتم و گریهکنان خبر خودکشیاش را دادم.
این زن در دادسرای شیراز نزد قاضی درخشان بازپرس دادسرای جنایی هم به قتل شوهرش اعتراف کرد.
خودکشی یا دیگرکشی چرا؟
دکتر حسین ابراهیمی مقدم - روان درمان و روانشناس بالینی
در گزارش یک پرونده و واکاوی روانشناسی عامل یک جنایت، نخستین فرض این است که فرد از سلامت روحی طبیعی برخوردار بوده است. اما واقعیت این است که یک فرد طبیعی هرگز نمیتواند دست به جنایت بزند و در مواجهه با مشکلات براساس راهکارهای حل مسأله رفتار میکند. این زن که به گفته خودش از آزارهای همسرش به ستوه آمده و با مخالفت مرد برای طلاق تنها راه خلاصیاش را قتل مرد تشخیص داده پیش از هر کاری باید از نظر روانشناسی تست بدهد که مشخص شود به بیماری روانی مبتلا است یا خیر؟
رکنا: نکته بعدی موضوع جنون آنی است. یک فرد در شرایطی دچار این نوع جنون
میشود که با ناکامیهای شدیدی روبهرو باشد. در این شرایط نخستین واکنش
پرخاشگری است و شدیدترین نوع پرخاشگری دیگرکشی یا خودکشی را رقم میزند.
بنابراین میتوان گفت به احتمال فراوان در این پرونده زن با ناکامیهای
بسیار شدیدی که تجربه کرده چون راه حل دیگری را نمیدانسته، دست به این
جنایت زده است. همچنین عوامل متعدد دیگری مانند مسائل تربیتی، خانوادهها،
یادگیری، کمبودهای هوشی و حتی داستانها و رمانها میتوانند در وقوع چنین
جنایاتی نقش داشته باشند. به طور کلی افرادی که از هوش پایینی برخوردار
هستند به جای حل مسأله صورت آن را پاک میکنند یا آنهایی که از محیط
اطرافشان یادگیری غلطی داشتهاند و از میزانی بدآموزی برخوردارند خود را به
انجام هر کاری محق میدانند.