کد خبر: ۶۶۵۹۲۴
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۰۶
تعداد بازدید: ۳۸۱
می خواستم از خواهر شوهرم عقب نمانم؛
زندگی ساده و آبرومندی داشتیم، اما من همه‌چیز را خراب کردم. از روزی که خبردار شدم خواهرشوهرم با پول ارثیه پدر همسرش یک خودرو شیک و آپارتمان آن‌چنانی خریده، آرام و قرار نداشتم.
به گزارش خبرداغ به نقل جام نیوز،  نمی‌خواستم از محبوبه کم بیاورم. هردو پایم را در یک کفش کردم و گفتم باید ما هم پیشرفت کنیم. بیچاره شوهرم عاصی شده‌ بود. از طرفی، سر و کله دخترخاله‌ام و شوهرش پیدا شد. داماد خاله‌ام می‌گفت: خانه‌تان را بفروشید و یک ماشین سنگین بخرید و در کمتر از دوسه‌سال، خودتان را بگیرید.همسرم تقلا می‌کرد دست از سرش بردارم‌. فایده‌ای نداشت. بالاخره حرفم را به کرسی نشاندم. ما اجاره‌نشین شدیم و پول خانه را دودستی در اختیار داماد خاله گذاشتیم. قرار بود او با ماشین شراکتی کار کند و آخر هرماه پولی درست و حسابی کف دستمان بگذارد.

 

حدود یک سال گذشت. این کار سود آن‌چنانی نداشت. می‌گفت باید مدل ماشین را عوض کند. وکالت دادیم کارها را انجام دهد. ماشین را فروخت‌. متاسفانه ما از مشکلات او و دختر‌خاله‌ام اطلاع نداشتیم. او و همسرش توافقی از هم جدا شدند. ما ماندیم با یک برگ چک بی‌پشتوانه که کسی هم جواب‌گویش نبود. شوهرم سکته کرد‌. وضعیت جسمی‌اش خیلی به‌هم‌ریخته بود.

 


رکنا: مجبور شدم سر کار بروم. حدود دو سال از این ماجرا گذشت. فهمیدم همسرم معتاد شده‌است. این بلای خانمان‌سوز در مدت کوتاهی او را به منجلاب فروبرد. نمی‌دانم چه خاکی بر سرم بریزم. پسر و دخترم سرکش و پرخاشگر بار آمده‌اند. آتش طمع زندگی‌ام را سوزاند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: