بديهي است كه با توجه به انتخابات پيش رو در سال آينده براي برگزيدن نمايندگان مجلس و انتخابات ١٤٠٠ براي رياستجمهوري حفظ دستاوردهاي اين انتخابات بسيار ضروري است. به صراحت بايد گفت كه يكي از اين دستاوردها همراهي برگزيدگان و انتخابشدگان تا پايان دوره با مردم و در كنار مردم است. بدون ترديد ماندن يا نماندن آقاي نجفي در همين راستا بايد تعيين شود. اصرار آقاي شهردار بر رفتن هيچ وجاهت سياسي و اخلاقي ندارد. اگر چه شرايط جسمي ايشان قابل درنگ است اما بايد گفت كه اتفاقي در وضعيت جسمي ايشان در اين شش ماه رخ نداده است.
اگرچه استفاده غيرقانوني ١٤ ساله از امكانات شهرداري براي تثبيت موقعيت سياسي و اجتماعي توسط رقباي اصلاحطلبان كاملا خطير بودن اين موقعيت و مديريت را نشان ميدهد. اين احتمال دور از انتظار نبود كه با شروع به كار آقاي نجفي مانعتراشي برايش يا حتي پروندهسازي عليه او فورا شكل بگيرد. حتما آقاي شهردار با توجه به پيغامهايي كه با واسطه يا بيواسطه دريافت كرده بود، مديريت اين سنگر را خطير ميدانست و با علم به اين اهميت و حساسيت پذيرفت كه مشمول راي قاطبه اعضاي شوراي شهر و به عبارت ديگر مردم تهران شود. بنابراين براي حفظ هويت اصلاحطلبي خويش و حفظ دستاوردهاي اصلاحطلبانه انتخابات رفراندومگونه ٩٦ تا پايان دوره بايد در اين سنگر بماند. رفتن يا نرفتن ايشان از سنگر مديريت شهر تهران به مفهوم نماندن يا ماندن در عرصه سياست اجتماعي و جامعه سياسي كشور است. آقاي نجفي نيك ميداند كه بارفتن از اين موقعيت و پشت پا زدن به مطالبه مردم آينده سياسي خود را تضعيف كرده است. صد البته براي مدير ارشدي كه قريب چهار دهه در سنگرهاي مختلف كشور كار كرده است از دست دادن اين موقعيت مطلوب تاريخي پرهزينه خواهد بود.
او نيز نيك ميداند خالي كردن اين سنگر مخالفان فضاساز يا پروندهساز خود را تاييد كرده است. جامعه مدني كشور چه آناني كه طرفدار نجفي هستند و به او راي ميدهند و چه آناني كه به او راي نميدهند، همه در يك قول اتفاق نظر دارند: «نجفي مديري پرتلاش، اخلاقمدار و پاكدست است.» بنابراين هر دو جناح و حتي چهرههاي منصف جريان اصولگرايي بر سلامت سياسي و اداري پيشين ايشان شكي ندارند. لذا لازم است كه اين سنگر را تا پايان دوره حفظ كنند و به تاختنهاي مخالفان در نهادهاي مختلف ميدان ندهند.
اما به يك نكته هم بايد توجه كرد. نبايد فراموش كرد كه مديريت پايتخت در دو دهه اخير جايگاه ويژهاي پيدا كرده است و ميتواند ارزيابي روشنتري از نحوه اداره شهر و كشور به مردم عرضه كند. اگر انتخابات شوراها را اثرپذير از انتخابات رياستجمهوري بدانيم، وظيفه رييسجمهور منتخب مردم است كه در شرايط حساس فعلي شهردار تهران را ياري كند. اين انتظار به طور منطقي پس از حضور شهردار تهران در جلسات هيات دولت تقويت شده است و نيز ميدانيم هر بخشي از مديريت شهر تهران موقعيت سياسي اجتماعي و اقتصادي خود را خواهد داشت و براي دولت فعلي كه ميخواهد نتيجه انتخابات مجلس ٩٨ نيز به گونهاي باشد كه با دولت بتواند همكاري كند، بايد با پشتيباني و حمايت مادي و معنوي از شهرداري تهران، جامعه رايدهنده به جريان اصلاحات را اميدوار نگه دارد.