كاش مصطفي آجورلو بداند در تبريز دارد چه كار ميكند. طي يك سالونيم گذشته اين اولين تصميم بحثبرانگيز و مسالهدار او نيست، هرچند قطعا يكي از محيرالعقولترين آنهاست. يك مربي بيشتر از هر كس ديگري دوست دارد دستاوردهاي تيمش مطلوب ارزيابي شود، با اين حال وقتي او در پايان يك مسابقه صادقانه به نمايش ضعيف تيمش اشاره ميكند و اشكالات را ميپذيرد، بايد به خاطر اين رفتارش مورد تحسين قرار بگيرد، نه جريمه و تنبيه. گلمحمدي روز جمعه ميتوانست به جاي اين اقرار داوطلبانه، مثل خيلي از مربيان ايراني تقصير را گردن زمين و زمان بيندازد و از جو ورزشگاه تا ساعت برگزاري بازي و سوتهاي داور را عامل ناكامي قلمداد كند، اما او اين كار را نكرد. روش او در اين مورد مثل مربيان بزرگ بود؛ مثل برانكو كه وقتي تيمش با آن برنامه عجيب سازمان ليگ به نفت باخت و از جام حذفي اوت شد، در پاسخ به سوالي راجعبه ارتباط اين شكست با آلودگي هوا گفت: «فلسفه نبافيد. خوب نبوديم و باختيم. تمام شد.» گويا آن روز هم مديران پرسپوليس بايد 20درصد از رقم قرارداد برانكو را كم ميكردند، اما قصور كردهاند!
ما در ايران مربيان زيادي داريم كه اگر آسمان به زمين بيايد و در يك بازي با 10گل هم شكست بخورند، حاضر نميشوند يك سر سوزن از اشكالات تيمشان را بپذيرند. در نشستهاي خبري بعد از بازي، زياد سراغ داشتهايم كه يك مربي بعد از باخت پنج بر صفر تيمش بگويد: «حريف حرفي براي گفتن نداشت. آنها فقط پنج توپ آوردند و پنج گل زدند.» تا ديروز فكر ميكرديم اين خلقوخو غلط است و از عادت فرافكني ما ايرانيها نشأت ميگيرد، اما امروز مديران تراكتورسازي يادمان دادند همه اين سالها ما داشتيم درست رفتار ميكرديم و اين بقيه مردم جهان هستند كه دارند اشتباه ميكنند. از نظر آنها شايد همه مربيان ايران بايد شبيه علي دايي باشند كه تقريبا تمام كنفرانسهاي عمرش را با اين جمله شروع كرده: «خيلي بهتر از تيم حريف بوديم»؛ سرمربي محترم سايپا كه همين هفته هم بعد از باخت سه بر صفر به نفت آبادان گفت: «بازي بايد مساوي ميشد!»
همشهری ورزشی