کد خبر: ۷۴۲۰۰۹
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳
تعداد بازدید: ۶۲۳
طبق قانون «بازبینی توافق هسته­ ای با ایران» که در ماه می سال 2015 تصویب شده است، رئیس جمهور بایستی هر 90 روز یک بار، پایبندی ایران به شرایط توافق را تأیید کند. در دو دوره گذشته، در ماه­های آوریل و جولای، این تأییدیه در دولت ترامپ صورت گرفته، و رئیس جمهور بر خلاف میل باطنی، توافق را مورد تأیید قرار داده است.

گزارش Vox از عدم تأیید برجام از سوی ترامپVox نوشت: دوتالد ترامپ تا روز یکشنبه 15 اکتبر، فرصت دارد تا تصمیم خود در مورد توافق هسته­ای با ایران را اعلام کند.

به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب؛ طبق قانون «بازبینی توافق هسته­ ای با ایران» که در ماه می سال 2015 تصویب شده است، رئیس جمهور بایستی هر 90 روز یک بار، پایبندی ایران به شرایط توافق را تأیید کند. در دو دوره گذشته، در ماه­های آوریل و جولای، این تأییدیه در دولت ترامپ صورت گرفته، و رئیس جمهور بر خلاف میل باطنی، توافق را مورد تأیید قرار داده است.

اما این بار، همه چیز متفاوت است. گزارش­ها مبنی بر این است که ترامپ که کاملا متنفر از تأیید کردن چیزی است که آن "بدترین توافق تاریخ" می­نامد، مجددا آن را تایید نخواهد کرد. اگر گزارش­ها صحیح باشند، - البته اطمینان به گزارشات کاخ سفید هرگز امکان پذیر نیست- ترامپ، آغازگر بحران سیاست خارجی بسیار جدی خواهد بود.

این عدم تأیید، به خودی خود، پایانی برای توافق هسته­ ای نیست. اما به طور رسمی شروعی است بر فرآیندی که کنگره به سرعت می­تواند بر مبنای آن تحریم­های ایران را بازگرداند، تحریم­هایی که بر اساس توافق هسته­ای از بین رفته بود. اگر جمهوری خواهان کنگره، بر انجام این امر رای موافق دهد، تا حدی زیادی شکست برجام حتمی خواهد بود، زیرا در صورت بازگشت تحریم­ها، ایران دلیلی برای ماندن در این توافق نخواهد داشت.

نکته جالب توجه این است که، این تصمیم، تصمیمی بسیار حیاتی است- تصمیمی که موجب نگرانی شدید حامیان برجام شده است.

سوزان مالونی، معاون مدیر برنامه سیاست خارجه در موسسه بروکینگز می گوید: "عدم تأیید برجام، مشروعیت این توافق را از بین می­برد و رفته رفته موجب فروپاشی آن خواهد شد".

در ادامه، مهمترین اطلاعات در مورد این بحران ناگوار ذکر می­شود- اینکه عدم تأیید به چه معناست، تصمیم ترامپ به طور ضمنی چه معناهای قانونی و سیاسی دارد، و چرا این ضرب­الاجل کارشناسانی چون مالونی را اینچنین نگران می­کند.

ایران مطابق قوانین برجام عمل می­کند- و مشاوران ارشد ترامپ از این موضوع کاملا آگاهند

توافق هسته­ای بین ایالات متحده و ایران- یا به بیان دقیق­تر، بین ایالات متحده، ایران، چین، فرانسه، روسیه، انگلستان و آلمان- یک سند بسیار طولانی و به لحاظ فنی بسیار پیچیده است. اما اطلاعات در مورد مفاد اصلی آن را می­توان به چندین مورد توافق بسیار ساده محدود کرد: ایران با اعمال محدودیت­هایی بر برنامه هسته­ای خود موافقت می­کند و در عوض پنج کشور دیگر تحریم­های تحمیل شده بر تهران را که قبلا به واسطه فعالیت­های هسته­ای تعیین شده، لغو خواهند کرد.

به نظر می­رسد، این توافق، که به طور رسمی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) نام دارد، اساسا همانطور که از قبل تعیین شده، به کار خود ادامه می­دهد.

آژانس بین ­المللی انرژی اتمی، بارها تأیید کرده است که ایران به مفاد برجام وفادار بوده، از جمله این ماده که ایران صدها سانتریفیوژ (ابزاری که می­توان از آن برای ساخت سلاح­های هسته­ای استفاده نمود) را غیر فعال کند.

ریجارد نفیو، استاد دانشگاه کلمبیا که در زمینه مذاکرات با ایران در کاخ سفید در دوران اوباما در سالهای 2011 تا 2013 فعالیت داشته، عنوان می­کند: "ما از هر گونه سنجش عینی استفاده کرده ­ایم و می­دانیم که هیچ تخلفی در توافق صورت نگرفته است".

بنابراین اگر ایران تمامی مفاد برجام را رعایت کرده، چطور ترامپ می­تواند از تأیید توافق امتناع کند؟ اگر نگاهی دقیق بر متن قانون بازبینی توافق هسته­ ای با ایران داشته باشید، متوجه خواهید شد که این توافق ورای موافقت فنی با شرایط توافق، نیازمند اعمال نظر رئیس جمهور است.

به بیان دقیق­تر، لازم است ترامپ تأیید کند که تعلیق تحریم­ها مناسب و متناسب با سنجش های خاص و مختلفی توسط ایران است، و نیز امری حیاتی برای منافع امنیت ملی ایالات متحده می­باشد.

این گفته، سخنی به مراتب غیر قابل توضیح است، زیرا آنچه که منافع امریکا در نظر گرفته می­شود، قضاوتی شخصی است. بر مبنای قانون «بازبینی توافق هسته­ای»، قانون به ترامپ این اجازه را می­دهد که از تایید برجام امتناع کند. مایکل سینگ، عضو سابق موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک بیان می­کند: "آنها می­توانند هر کاری که دوست دارند انجام دهند".

البته این سوال به وجود می­آید: اگر واقعیت این است که ایران بر مبنای توافق عمل کرده است، چرا باید خواسته ترامپ بر این باشد که آن را تایید نکند؟

از طرفی، مخالفت هایی علیه تأیید مجدد توافق، از سوی تعداد زیادی از مقامات رسمی دولتی صورت گرفته که قابل توجه ترین­ آنها، سفیر سازمان ملل، نیکی هالی است.

اما اکثریت تیم امنیت ملی در دولت ترامپ با این نظر موافق نیستند. مشاور امنیت ملی، اچ­آر مک­ مستر، وزیر دفاع، جیم متیس و وزیر امور خارجه، رکس تیلرسون همگی مخالف عدم تأیید توافق هستند. زمانی که در سوم اکتبر از متیس در جلسه دادگاه سنا سوال شد، آیا او فکر می­کند ماندن در توافق به نفع منافع ملی ایالات متحده هست یا نه، او یه راحتی پاسخ داد: "بله جناب سناتور".

اما، تصمیم نهایی بر عهده هیلی یا متیس یا هیچ کس دیگری نیست. تصمیم نهایی را رئیس جمهور اتخاذ می­کند و بنابراین منوط به جهان­ بینی و شیوه نگرش رئیس جمهور ترامپ است.

با این حال، چرا ترامپ همچنان بر عدم تأیید برجام اصرار دارد؟

جدا از سخنان کلی برای مذاکره مجدد در زمینه شرایط توافق، در بیان دلیل دقیق سیاسی برای عدم تأیید توافق، شخص رئیس جمهور، هیچگونه اعلام موضع دقیق و اشکار نداشته است. کارشناسان هیچگونه نشانه ای نمی­بینند، مبنی بر این که او به طور خاص شناخت کاملی از مباحثات دارد.

سارا کرپز، استاد دانشگاه کرنل که در زمینه موافقت­نامه­ های کنترل تسلیحات، مطالعه می­کند می گوید: "به نظر من، در واقع همه اینطور فکر می­کنند که او [ترامپ] از جزئیات و ابعاد این توافق هیچ اطلاعی ندارد".

از طرفی، گزارشات دریافتی از داخل کاخ سفید، بر احساسات درونی ترامپ در مورد توافق تأکید دارند. وقتی ترامپ برجام را در ماه جولای تأیید کرد، استفان هیز و مایکل وارن در مجله ویکلی استاندارد گزارش دادند، ترامپ مجبور شد اینکار را با فشار از جانب متیس و تیلرسون انجام دهد، و از این امر "عصبانی" و "آزرده خاطر" بود. گزارشات الیانا جانسون در مجله پولیتیکو، مبنی بر این است که ترامپ طی آن جلسه سخنرانی شدیداللحنی برای افسران نظامی ایراد کرد و بعد از یک ساعت مباحثه طولانی، صرفا متقاعد شد توافق ایرانیان را تأیید کند به طوریکه یکی از افسران نظامی آن جلسه را "یک دعوای تمام عیار سیاسی" توصیف کرد.

ترامپ بارها مجبورشده است که تأیید کند سخنان گذشته­ ی او  که توافقایران به واقع همانطور که در توافق تعیین شده، ادامه یافته است [تأییدهای وی در آوریل و جولای] - مغالطه­ ای بیش نبوده است و این به نوعی تحقیر شخصیت خود اوست.

عدم تأیید توافق، چه نتیجه ای در پی خواهد داشت؟

افرادی که در داخل دولت احساس می­کنند این بار فشار از جانب افسران نظامی به هیچ عنوان مسیر حرکت او [ترامپ] را تغییر نخواهد داد. طی چند هفته اخیر، واشنگتن پست، پولیتیکو و ویکلی استاندارد همگی این طور گزارش داده­اند که ترامپ تصمیم قطعی خود را گرفته است و توافق ایران را در ضرب­الاجل 15 اکتبر، تأیید نخواهد کرد.

اگر ترامپ در روز یکشنبه، از تأیید این توافق امتناع کند، فروپاشی توافق ایران به سرعت صورت نخواهد گرفت. عدم تأیید به این معنا نیست که ایالات متحده از برجام بیرون خواهد رفت.

لازمه توافق هسته­ای به خودی خود این نیست که رئیس جمهور امریکا به طور رسمی هر 90 روز اعلام تأیید توافق کند. شرطی که اهمیت دارد، قانون ایالات متحده است، قانونی که گنگره آن را به عنوان راهکاری جهت تأیید قدرت­های نظارتی خود بر توافق مشخص می­کند.

با این حال، به این معنا نیست که عدم تأیید، بر سرنوشت توافق تأثیری نخواهد گذاشت.

اگر رئیس جمهور توافق ایران را تأیید نکند، بر طبق قانون موضوع به کنگره ارجاع داده خواهد شد. به بیان دقیق­تر، به کنگره راهکاری ارائه می­شود تا ظرف 60 روز آینده سریعا اعمال مجدد تحریم­ها بر ایران را تصویب کند؛ تحریم­هایی که به عنوان بخشی از توافق به تعلیق درآمده بودند. رأی اکثریت حزب جمهوری­خواه برای اعمال مجدد تحریم­ها کافی است، زیرا پروسه­ های رأی به تحریم طبق قانون بازبینی توافق هسته­ای با ایران به حزب دموکرات، فرصت فیلترینگ نمی­دهد.

تا به اینجا، این امر بدیهی­ ترین و قابل توجه­ترین نتیجه­ی عدم تأیید توافق است: قدرت دادن به کنگره برای ارسال سریع تصویب قانونی که قطعا موجب نابودی توافق خواهد شد.

با این حال، عدم تأیید، کنگره را وادار به رأی گیری برای تحریم­های جدید نمی­کند- فقط به آنها این قدرت را می­دهد که اگر چنین انتخابی داشتند، سریعا اینکار صورت گیرد. و به نظر می­رسد درست همانند دولت ترامپ، در واقع مخالف با اعمال مجدد تحریم­ها هستند. چهار نفر از افرادی که تفکری مشابه با دولتمردان دارند به آنه گیران و کرون دمیرجیان در واشنگتن پست اعلام کرده­ اند "ترامپ این توانایی را نخواهد داشت که به کنگره توصیه کند تحریم­ها را مجددا اعمال کنند".

هدف این نیست که از ضرب­ الاجل 15 اکتبر به عنوان فرصتی برای از بین بردن توافق استفاده شود. بلکه، اینطور به نظر می­رسد که این حرکت، حرکتی عمدتا سمبلیک است: فرصتی برای رئیس جمهور که هر سه ماه خودش را به زحمت نیاندازد و این در حالی است که [تأیید 90 روزه رئیس جمهور] در واقع، هیچ نتیجه عملی سریعی نیز در پی ندارد.

همچنین، فشار سیاسی که این تصمیم ایجاد می­کند، ممکن است ترامپ را مجبور کند تا به طور یک جانبه این توافق را از بین ببرد.

برای مثال، قانون آزادی ایران و مقابله با اشاعه، امریکاییان را از انجام معاملات تجاری با شرکت­های انرژی ایران، کشتی سازی و کشتی­رانی منع می­کند. بر طبق شرایط توافق هسته­ ای ایران، امریکا باید این تحریم­ها را لغو کند- هر چند کنگره پس از امضای توافق، قانون آزادی ایران و مقابله با اشاعه را لغو نکرد. در عوض، رئیس جمهور باراک اوباما، از اختیارات خود قانون آزادی ایران و مقابله با اشاعه استفاده کرد تا تحریم­ها را لغو کند. هر لغو تحریم 180 روز ادامه داشت، ضرب­الجل برای لغو مورد بعدی در قانون آزادی ایران و مقابله با اشاعه، ژانویه است.

حال تصور کنید ترامپ در حال سبک سنگین کردن تصمیمش است تا لغو تحریم دیگری در مورد قانون آزادی ایران و مقابله با اشاعه را در جهانی اعلام کند که خودش بیان می­کند حفظ تحریم­ها بر ایران مربوط به منافع ملی ایالت متحده نیست.

النا چاچکو، دانشجوی دکترای دانشکده حقوق هاروارد توضیح می­دهد اگر ترامپ بخواهد، می­تواند به طور اساسی اجرای توافق را متوقف کند، و هیچکدام از این موارد لغو تحریم­ها در قوانین کنگره وجود ندارد.

بنابراین، در نهایت عدم تأیید توافق به طور رسمی موجب پایان یافتن توافق ایران نیست- اما تهدیدات بسیار جدی برای تداوم آن ایجاد خواهد کرد.

اگر انتخاب ترامپ عدم تأیید توافق باشد، نفیو می گوید"ما در شیب بسیار تندی قرار می­گیریم که منجر به فروپاشی برجام خواهد شد".

آیا ایالات متحده و ایران بعد از عدم تأیید توافق، می­توانند به روابط خود ادامه دهند؟

در پایان، پاسخ دادن به این سوال که آیا دولتمردان در شیبی که نفیو به آن اشاره کرد، حرکت خواهند کرد یا نه، دشوار است.

حتی اگر کنگره یا رئیس جمهور تصمیم بگیرند اعمال مجدد تحریم­ها سریعا صورت نگیرد، هم نفیو و هم ملانی به این امر که این توافق بتواند از عدم تأیید جان سالم به در برد، شک دارند.

ملانی هشدار داد " اگر ایالات متحده اقدامات خاصی را برای تضعیف این توافق در نظر داشته باشد، حتی اگر عدم تأیید صورت گیرد، تداوم یافتن توافق مورد سوال قرار خواهد بود". اگر ایالات متحده می­گوید ما تمایلی نداریم، حتی برای رسیدن به اهداف سیاسی خودمان، تا بیان کند کارکرد این توافق هنوز ادامه دارد، با این حال، با گذشت زمان، این امر پیش­زمینه­ای است برای تحریک فرآیندی که منجر به فروپاشی برجام خواهد شد.

آنچه که کاملا قطعی است این موضوع است که عدم تأیید توافق، بحرانی را در روابط ایالات متحده-ایران در پی خواهد داشت، و اولین مرحله قطعی در دولت ترامپ، تلاش برای مزاکره مجدد یا حذف توافق هسته­ای است.

سرنوشت توافق و شاید ثبات خاورمیانه در نگاهی گسترده ­تر، منوط به این امر خواهد بود که چطور دیپلمات­ها و رهبران سیاسی دو کشور به نتایج حاصل از عدم تأیید توافق رسیدگی کنند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
رزمنده
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۱
0
0
چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند/ باید به فریاد مسلمانان مظلوم بشتابیم
چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند/ باید به فریاد مسلمانان مظلوم بشتابیم
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت کرده اند
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت کرده اند
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت اختیار کردهاند.
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت اختیار کردهاند.
کسانی که دم از انسانیت و دفاع از حقوق بشر می زنند و جایزه صلح نوبل را گرفته اند، در قبال کشتار مسلمانان در میانمار هیچ عکس العملی نشان نمی دهند و خود را به خواب زده اند.

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت مرگبار ...

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت مرگبار ...

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت ...

چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت مرگبار ...

چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند

مدعیان حقوق بشر دربرابر جنایات میانمار سکوت معنیدار اختیار کردند ...

نسیم آنلاین | مدعیان حقوق بشر، چرا درباره ترورهای متعدد در ایران سکوت ...

حقوق بشر مدعیان حقوق بشر و سکوت در برابر جنایات روهینگیا ...

چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند
رزمنده
Iran, Islamic Republic of
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۱
0
0
چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند/ باید به فریاد مسلمانان مظلوم بشتابیم
چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند/ باید به فریاد مسلمانان مظلوم بشتابیم
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت کرده اند
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت کرده اند
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت اختیار کردهاند.
مدعیان حقوق بشر در مقابل قتلعام مسلمانان میانمار سکوت اختیار کردهاند.
کسانی که دم از انسانیت و دفاع از حقوق بشر می زنند و جایزه صلح نوبل را گرفته اند، در قبال کشتار مسلمانان در میانمار هیچ عکس العملی نشان نمی دهند و خود را به خواب زده اند.

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت مرگبار ...

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت مرگبار ...

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت ...

چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند

چرا مدعیان حقوق بشر در برابر کشتار مردم میانمار سکوت مرگبار ...

چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند

مدعیان حقوق بشر دربرابر جنایات میانمار سکوت معنیدار اختیار کردند ...

نسیم آنلاین | مدعیان حقوق بشر، چرا درباره ترورهای متعدد در ایران سکوت ...

حقوق بشر مدعیان حقوق بشر و سکوت در برابر جنایات روهینگیا ...

چرا مدعیان حقوق بشر سکوت مرگبار اختیار کرده اند

بی توجهی سازمان های بین المللی ومدعیان حقوق بشر به جنایت های، خیانت های، دخالت های وتجاوزهای آمریکا وهم پیمانانش درسوریه، عراق، لبنان، یمن ومنطقه
این در حالی است که نیروهای آمریکایی و کشورهای عربی درسایه سکوت سازمان های بین المللی و مدعیان حقوق بشر درمدت 7 سال است در سوریه، عراق ومنطقه با هماهنگی، همدستی و همکاری کشورهای عربی، رژیم صهیونیستی وترکیه متهم به حمایت از گروه تروریستی داعش هستند.
که نیروهای آمریکایی درمنطقه ازگروه تروریستی داعش حمایت می کنند.
که نیروهای اسرائیلی 7 سال است با حمایت آمریکا جنایتکار درجنوب سوریه ازگروه تروریستی داعش و دیگرگروه های تروریستی حمایت می کنند.

هدف اسرائیل در جنوب سوریه چیست؟
گزارش منابع رسانهای نشان میدهد که ارتش اسرائیل به دنبال ایجاد یک منطقه حائل تا نزدیکی استانهای درعا و سویدا در سوریه است.
پیروزی های پی در پی نیروهای سوری یکی از نگرانی های اصلی رژیم صهیونیستی در جبهه جنوبی سوریه است که موجب شده تا آن ها اقدامات مخرب گسترده ای را علیه محور مقاومت در جنوب سوریه انجام دهند.
رژیم صهیونیستی با توجه به اینکه تروریست های تکفیری در جنوب سوریه از ارتش اسرائیل محافظت می کنند ؛ لذا یک هم افزایی گسترده بین صهیونیست ها و تروریست ها وجود دارد. آن ها همچنین به بخش های از خاک سوریه در جبهه جنوبی نیز طمع دارند.
گزارش منابع رسانه ای نشان می دهد که ارتش اسرائیل به دنبال ایجاد یک منطقه حائل تا نزدیکی استان های درعا و سویدا در سوریه است. روزنامه تایمز چاپ انگلیس به نقل از منابعی در منطقه غرب آسیا در این زمینه می نویسد: اسرائیل به آمریکا و روسیه برای تضمین ایجاد منطقه ای حائل در جنوب سوریه فشار می آورد تا حزب الله لبنان نتواند در این منطقه فعالیت کند.
این روزنامه انگلیسی به نقل از منابع نظامی خاطرنشان کرد: بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل مساله ایجاد منطقه حائل را در مذاکرات جداگانۀ خود با رؤسای جمهوری آمریکا و روسیه بررسی کرده است. منطقۀ حائل که رژیم صهیونیستی درپی ایجاد آن است ، به طول بیش از 30 مایل از شرق بلندی های اشغالی جولان سوریه آغاز می شود و با گذشتن از شهر درعا به شهر سویداء می رسد.
البته این تنها بخشی از پروژه توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی در جنوب سوریه است. آن ها با حمایت تسلیحاتی و لجستیکی در 5 سال اخیر فصل جدیدی از تعامل با تکفیری ها را در شمال و جنوب سوریه رقم زدند.
منابع غربی در این زمینه می گویند: اسرائیل چندی پیش اسلحه و کمک های لجستیک برای گروهی از نیروهای مسلح (تروریست ها) در سوریه فرستاد و خدمات درمانی در اختیار زخمی های گروه های مسلح قرار داد.

منابع نظامی اعلام کردند که تعداد زخمی های گروه های مسلح که در بیمارستان های اسرائیل برای درمان بستری شده اند ، هزاران نفر هستند. یکی از این زخمی ها به نام " ابوخالد" می گوید که وی را از خط آتش بس - بین سوریه و اسرائیل - عبور دادند و به بیمارستانی در شهر نهاریا منتقل کردند.

رژیم صهیونیستی در چهارچوب طرح جیره خوب 10 ها میلیون دلار تسلیحات در اختیار تروریست های تکفیری قرار داده است که این موضوع جای تامل جدی دارد. منابع صهیونیستی در این زمینه می گویند: تلاش برای کمک ارتش به سوری های مخالف دولت در نزدیکی مرز سوریه با سرزمین های اشغالی در سال 2014 در حجم اندکی آغاز شد. اما امسال با اعلام طرح جیره خوب، که مدیریت آن را یک افسر با درجه سرهنگ دوم به عهده دارد بر حجم این برنامه افزوده شد. به گفته ارتش رژیم صهیونیستی، هدف از این اقدام، ایجاد روابط بهتری با گروههای مسلح سوریه و دور کردن جبهه های ضد اسرائیلی از مرزهاست.
"ینیف عاشور" فرمانده لشکر 210 تابع فرماندهی منطقه شمالی رژیم صهیونیستی که مسئول طرح "جیره خوب" است در این باره گفت: در مرحله اخیر، گروههای مختلفی از نیروهای مخالف دولت سوریه در جریان بمباران جنگنده های روسیه علیه مواضعشان، ضربات سنگینی متحمل شدند. در نتیجه این وضعیت، گروههای مسلح تضعیف می شوند.
وی یادآور شد: "مصلحت اسرائیل در آن است که افراد مسلح ساکن بلندی های جولان تقویت شود.
این فرمانده صهیونیست گفت: اسرائیل در ابتدا از طریق سازمان های امداد رسان بین المللی اقدام به ارسال کمک های غذایی و ما یحتاج افراد مسلح در ارتفاعات جولان می کرد. اما پس از شکست خوردن این طرح، اسرائیل تصمیم گرفت به طور مستقیم این پروژه را مدیریت کند و آب، برق، غذا، دارو و تجهیزات پزشکی را برای افراد مسلح این بخش از خاک سوریه تأمین نماید.
گزارش منابع صهیونیستی نشان می دهد که اسرائیل بیش از چهار هزار عنصر مسلح سوریه را درمان و حدود 55 تن لباس زمستانی، 12 تن کفش، 250 تن غذا و 465 هزار لیتر سوخت را برای تروریست های جبهه جنوبی سوریه فرستاده است.
سید جلال ساداتیان کارشناس مسائل بینالملل و دیپلمات سابق ایران در لندن ؛ درباره ساز و کار کمک های صهیونیست ها به تروریست های تکفیری می گوید: ژیمصهیونیستی در پشت پرده حمایت مجدد آمریکا از تروریستهای معارض سوریه است که این اقدام رژیم صهیونیستی در جهت حفظ امنیت سرزمین های اشغالی است.
ارسال میلیون های دلار کمک غیر نقدی به جبهه جنوبی سوریه و با هدف حمایت از تروریست های تکفیری نشان می دهد که ارتش رژیم صهیونیستی به شدت نگران آینده موجودیت خود در منطقه حساس و مهم جولان اشغالی است.
علاوه بر این اقدامات که از سوی صهیونیست های انجام می شود، حملات هوایی گسترده نیز علیه مواضع سوریه همه ساله در دستور کار صهیونیست ها بوده است.
اسرائیل در سال های اخیر ده ها حمله هوایی علیه مواضعی در سوریه انجام داده که نمونه آن ها در مرکز تحقیقاتی ریف دمشق در سال 2013، حمله به قنیطره در سال 2014 و حمله به فرودگاه دمشق در سال های 2014 تا 2017 اشاره کرد.



حضور ۳۲۰ تروریست آلمانی در سوریه
وزیر کشور ایالت خودمختار برلین با بیان ینکه هم اکنون ۳۲۰ تروریست آلمانی در سوریه علیه دولت این کشور می جنگند نسبت به خطرات بازگشت این تروریستها به کشور هشدار داد.
وزیر کشور ایالت خودمختار برلین با بیان ینکه هم اکنون 320 تروریست آلمانی در سوریه علیه دولت این کشور می جنگند نسبت به خطرات بازگشت این تروریستها به کشور هشدار داد.

به گزارش الیوم السابع، "فرانک هنکل" ویر کشور ایالت برلین، با اذعان به حضور تروریستهای آلمانی در جنگ سوریه اعلام کرد: تروریستهایی که از جنگ سوریه به کشور باز می گردند مثل یک بمب ساعتی عمل می کنند.

وی همچنین در خصوص افزایش جریانهای سلفی و تندرو در آلمان طی دوره اخیر به شدت اظهار نگرانی کرد.

هنکل در ادامه عنوان داشت: هم اکنون حدود 320 نفر از شهروندان آلمانی در جنگ سوریه مشارکت داشته و همراه با دیگر گروههای مسلح علیه دولت این کشور می جنگند.





آمریکا داعش را وارد افغانستان کرده است.
ائتلاف آمریکایی حامی داعش است.
آمریکا قصد دارد طالبان را داعش کند
20 مهر 1396 ساعت 23:41
فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا، از احتمال برگزاری گفتگوهای صلح با گروه تروریستی طالبان خبر داد.
جوزف ووتل، فرمانده نیروهای مرکزی آمریکا، اعلام کرد که گفتگوهای صلح با طالبان افغانستان در آینده، ممکن خواهد بود.

آمریکا جنایتکار به رژیم صهیونیستی کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به عربستان سعودی کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به حامیان تروریسم کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به حامیان داعش کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به حامیان القاعده کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکاربه ارتش آزاد سوریه کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به مخالفان سوریه کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به تروریست های سوریه کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به تکفیری ها کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به گروه های تروریستی کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به اقلیم کردستان عراق کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به امارات کمک نظامی می کند؟
آمریکا جنایتکار به بحرین کمک نظامی می کند؟
ائتلاف آمریکایی ثابت کرد که حامی تروریسم است.
حضورنیروهای آمریکا جنایتکاردرمنطقه غیرقانونی است.
داعش مورد حمایت مدعیان حقوق بشر مسئولیت حملات انتحاری در دمشق را بر عهده گرفت.

داعش مورد حمایت سازمان های بین المللی مسئولیت حملات انتحاری در دمشق را بر عهده گرفت.

داعش مورد حمایت آمریکا وهم پیمانانش مسئولیت حملات انتحاری در دمشق را بر عهده گرفت.

تنها 5 درصد از خاک عراق در اشغال داعش مورد حمایت آمریکا است.
تنها 5 درصد از خاک عراق در اشغال داعش مورد عربستان سعودی است.
تنها 5 درصد از خاک عراق در اشغال داعش مورد حمایت رژیم صهیونیستی است.
با آزادسازیهای اخیر در عراق، تنها حدود 5 درصد از خاک این کشور در اشغال گروه تروریستی تکفیری داعش مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی وکشورهای عربی باقی مانده است.
با آزادسازیهای گسترده اخیر در سراسر عراق، تنها حدود 5 درصد از خاک این کشور در اشغال گروه تروریستی تکفیری داعش مورد حمایت آمریکا وهم پیمانانش باقی مانده است.
تا سال 2016 میلادی بسیاری از استانهای عراق مثل استان نینوا، استان صلاحالدین و استان کرکوک در اشغال داعش مورد حمایت مدعیان حقوق بشر بود.

آمریکا جنایتکارثابت کرد که حامی تروریسم است.
آمریکا جنایتکارازسال 2003 تاکنون حتی یک تروریست را هم نکشته است.
آمریکا جنایتکارازسال 2011 تاکنون حتی یک داعش را هم نکشته است.
آمریکا جنایتکارثابت کرد که حامی داعش است.

عامل اصلی حضورنظامیان آمریکا درمنطقه، عربستان است.
عامل اصلی حضورنظامیان آمریکا درمنطقه، امارات است.
عامل اصلی حضورنظامیان آمریکا درمنطقه، اسرائیل است.
عامل اصلی حضورنظامیان آمریکا درمنطقه، بحرین است.
عامل اصلی حضورنظامیان آمریکا درموصل ودیگرشهرهای اقیلم کردستان عراق است.
مشکل اصلی ما آمریکا نیست مشکلات اصلی ما درمنطقه، جنایت های، خیانت های، دخالت های، تجاوزهای کشورهای عربی جنایتکارشماره یک به سرکردگی رژیم جنایتکارآل سعود است.
نجس ترین کشور در دنیا کشورهای عربی جنایتکاراست.

رفتارآمریکا جنایتکارشرم آوراست.
رفتارآمریکا جنایتکارپس ازتوافق هسته ای بدترشده است.
رفتارآمریکا جنایتکاردراین زمینه شرم آوراست.
نباید درقبال جنایات آمریکا سکوت کرد.
آمریکا جنایتکار ازسال 2003 تاکنون درمنطقه با تروریسم همکاری می کند.
آمریکا جنایتکارازسال 1357 تاکنون ازگروه های تروریستی منافقین همکاری می کند.
رزمنده
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۰۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۱
0
0
گزارش مشرق؛
اوباما؛ فرمانده کل قاچاق مواد مخدر در آمریکا

اگر طالبان توانست سال 2001 کشت خشخاش در افغانستان را تقریباً متوقف کند، چگونه اوباما از آن سال تا کنون نتوانسته «جنگ با مواد مخدر» را به سرانجام برساند؟
گروه بین‌الملل مشرق- خلاصه گزارش: سال 2001، علاوه بر حوادث 11 سپتامبر، اتفاقی به مراتب مهم‌تر افتاد که آمریکا را وادار کرد به افغانستان لشکرکشی و این کشور را اشغال کند. طالبان کشت تریاک را ممنوع و به این ترتیب، تجارت مواد مخدر آمریکا را با خطر جدی مواجه کرده بود. آمار نشان می‌دهد 415 هزار کیلوگرم هروئین هر سال از افغانستان به آمریکا منتقل می‌شود و قیمت هر یک گرم هروئین در آمریکا 450 دلار است. سازمان سیا و تا حد کم‌تری ارتش آمریکا مسئولیت مستقیم انتقال محموله‌های هروئین از افغانستان را به عهده دارند و از این تجارت، سود غیرقابل‌تصوری می‌برند؛ تصور کنید 252 میلیارد دلار در هر سال. این مواد مخدر ابتدا به ایران، روسیه و چین صادر می‌شد و در این کشورها قربانی می‌گرفت، اما بعدها هدف این مواد مخدر علاوه برکشورهای ذکر شده مردم آمریکا را نیز هدف قرار داد. اکنون موجی از اعتیاد به هروئین آمریکایی‌ها را فرا گرفته و طبق برخی برآوردها طی 10 سال آینده، 165 هزار نفر از آن‌ها را به کام مرگ خواهد کشید.

سربازان آمریکا و ناتو در قالب «جنگ با مواد مخدر» مسئول
محافظت از مزارع کشت خشخاش در افغانستان هستند
جنگ‌های اول و دوم تریاک
کارشناسان تا کنون سه «جنگ تریاک» را در تاریخ متصور شدهاند. جنگهای اول و دوم میان انگلیس و چین بود، اما جنگ سوم را آمریکاییها به راه انداختند. در این گزارش ضمن اشارهای کوتاه به جنگهای اول و دوم تریاک، به شکل مفصل به نقش آمریکاییها در گسترش تجارت مواد مخدر در افغانستان و تأثیر حیرتآور آن بر اعتیاد آمریکاییها خواهیم پرداخت.
جنگ‌های اول و دوم تریاک را به تلاش نیروهای انگلیسی در قرن‌های هفدهم، هجدهم و نوزدهم برای وادار کردن کشاورزان هندی و پاکستانی (مستعمرات وقت انگلیس) به کشت تریاک و صادر کردن آن به چین نسبت می‌دهند[1]. ماجرا از این قرار بود که انگلیسی‌ها به شدت به چای علاقه‌مند شده بودند و تقاضا برای چای چینی به رقم‌های نجومی رسیده بود؛ تا جایی که آمار نشان می‌دهد کارمندان انگلیسی به طور متوسط 5 درصد از مخارج زندگی خود را برای خرید چای می‌داد.
تا مدت‌ها، انگلیس هزینه واردات چای از چین را با صادر کردن پنبه از هند به چین جبران می‌کرد، اما این تجارت، وقتی متوقف شد که چینی‌ها پنبه خودشان را از مناطق مرکزی به جنوب کشور فرستادند تا با پنبه هندی رقابت کند. انگلیسی‌ها مجبور شدند برای آن‌که توازن تجاری‌شان با چین به هم نخورد، محصولات خود را به این کشور صادر کنند، اما این محصولات هم میان چینی‌ها خریداری پیدا نکرد. بنابراین انگلیسی‌ها به سبک خودشان مشکل را حل کردند.
کالایی که قرار شد جای صادرات پنبه هندی به چین را بگیرد، کالایی بود که می‌توانست خیلی بیش‌تر از آن‌که چای چینی‌ها انگلیسی‌ها را معتاد کرده بود، مردم چین را معتاد کند: تریاک بنگالی. هرچه انگلیسی‌ها تریاک بیش‌تری به چین فرستادند، طبیعتاً اعتیاد و تقاضا در این کشور رو به افزایش گذاشت و هشدارهای پیاپی دولت چین هم برای جلوگیری از گسترش این معضل کارساز نشد. از سوی دیگر، انگلیسی‌ها همه تلاش خود را می‌کردند تا «تجارت» جدید خود با چین را گسترش دهند: به مقامات چینی رشوه می‌دادند، برای طراحی نقشه‌های پیچیده جهت ورود تریاک به چین، با چینی‌ها هم‌فکری و هم‌کاری می‌کردند، و حتی نمونه‌های رایگان از تریاک را میان مردمی توزیع می‌کردند که اعتیاد به تریاک نداشتند.

«حامد کرزی»، عامل سازمان سیا و مسئول دفاع از تجارت
مواد مخدر آمریکا در افغانستان است
اعتیاد به تریاک هزینه‌های هنگفتی را به دولت چین تحمیل کرد. برخی گزارش‌ها، می‌گویند 10 درصد از جمعیت چین تا قرن نوزدهم کاملاً معتاد به تریاک شده بود. بعد از مدتی، کم‌کم چینی‌ها مجبور شدند برای تأمین تریاک مورد نیاز خود، ذخایر نقره را از کشورشان خارج کنند. بسیاری از مشکلات اقتصادی چین در سال‌های بعد را نیز به طور مستقیم یا غیرمستقیم مرتبط با همین سیاست انگلیسی‌ها دانسته‌اند. یکی از تلاش‌های بعدی دولت چین برای غلبه بر معضل اعتیاد به تریاک، مصادره فروشگاه‌ها و متعهد کردن تاجران خارجی به رعایت قوانین چین از جمله عدم وارد کردن تریاک بود که منجر به درگیری جنگی شد که چینی‌ها در آن شکست سختی خوردند.
جنگ سوم تریاک موسوم به «جنگ با تروریسم»
با وجود همه آن‌چه گفته شد، انگلیسی‌ها خوب بلد نبودند جنگ مواد مخدر به راه بیندازند. روش آمریکاییِ جنگ مواد مخدر جذابیت بسیار بیش‌تری دارد. در دهه 1980، سازمان سیا به کنتراها در نیکاراگوئه سلاح می‌فروخت و از آن طرف کراک کوکائینی را از این کشور به آمریکا می‌فرستاد[2] که اپیدمی هروئین و کوکائین را در آمریکا کلید زد. در عین حال، اداره مبارزه با مواد مخدر آمریکا هم هیچ کاری برای جلوگیری از این تجارت غیرقانونی سیا انجام نمی‌داد.
سیا خود را به نیکاراگوئه محدود نکرد. این سازمان، در افغانستان[3] و پیش از حمله شوروی، شروع به آموزش و تسلیح «مجاهدین» (بعدها رسماً «طالبان») کرد تا با شوروی مقابله کند و معضل اعتیاد به هروئین را به جان شوروی و کشورهای دیگر بیندازد[4]. پس از خروج شوروی، طالبان کنترل دولت افغانستان را به دست گرفت، کشوری که هواپیماهای نظامی آمریکا وقتی آن را ترک می‌کردند، حاوی تابوت‌هایی بودند که در آن‌ها اجساد سربازان آمریکایی نبود، بلکه مواد مخدر بود[5] (در این‌باره بخوانید).
همه چیز داشت خوب پیش می‌رفت، جز این‌که سال 2000 یک اتفاق غیرمنتظره افتاد: طالبان کِشت تریاک را غیرقانونی اعلام کرد و طی تنها یک سال، مساحت زمین‌های کشت تریاک در افغانستان را از 91 هزار هکتار (در سال 1999) به 7600 هکتار (در سال 2001) کاهش داد[6]، اتفاقی که اصلاً به مذاق آمریکایی‌ها خوش نیامد[7].

کشاورزان افغان با حضور سربازان آمریکایی است که
میتوانند با خیال آسوده، خشخاش کشت کنند
چرا آمریکا افغانستان را اشغال کرد؟
اکنون بهترین زمان برای طرح این سؤال است. دلیل جنگ افغانستان را عمدتاً حوادث 11 سپتامبر می‌دانند، اما در این حوادث، 15 تبعه عربستانی، 2 تبعه اماراتی، 1 تبعه مصری و 1 تبعه لبنانی دست داشتند. پس چرا آمریکا به عربستان حمله نکرد؟ پاسخی که هیچ‌گاه از دولت آمریکا نخواهید شنید این است که سال 1995 افغانستان تولیدکننده شماره یک تریاک و هروئین در سراسر جهان بود. طالبانی که سازمان سیا ایجاد کرده بود به ایران[8]، روسیه[9] و چین[10] تریاک و هروئین صادر می‌کرد و از این راه، میلیون‌ها نفر را معتاد کرده و موجب خسارات فراوان اقتصادی، افزایش جرائم مرتبط با هروئین، و شیوع بیماری‌های مرگ‌باری مانند ایدز و هپاتیت سی در این کشورها شده بود. بنابراین دلیل نداشت سیا تحمل کند که این تجارت در افغانستان رنگ ببازد.
افغانستان، منبع 90 درصد از هروئین کره زمین، وقتی سال 2000 کشت تریاک را ممنوع کرد، عملاً 90 درصد از مشکلات هروئین دنیا را حل نمود. بازار هروئین دنیا سال 2001 دچار یک قحطی هروئین شد و جنگ آمریکا در افغانستان برای بازگرداندن وضعیت به شرایط قبلی[11]، افزایش سطح تجارت مواد مخدر به رقم‌های نجومی گذشته، و تأمین و تضمین کنترل آمریکا بر مسیرهای انتقال مواد مخدر بود. جنگ اقتصادی یا به عبارت دیگر، «جنگ تریاک» علیه ایران، روسیه و چین باید دوباره آغاز می‌شد، حتی اگر شده به قیمت نابود کردن طالبانی که سیا خودش در افغانستان روی کار آورده بود. جنگ افغانستان به نوعی انتقام‌گیری سیا از طالبان به خاطر غیرقانونی کردن کشت تریاک بود.
خوب است این‌جا با یک تاکتیک به اسم «پنچر کن، پنچری بگیر» آشنا شوید. این تاکتیک می‌گوید اگر تیوب ماشین کسی را پنچر کردید، می‌تواند بعداً به او «کمک» کنید این پنچری را بگیرد. معتاد کردن مردم به مواد مخدر هم همین‌گونه است. اگر آن‌ها را معتاد کردید، می‌توانید از دادن مواد مخدر به آن‌ها سود ببرید. 90 درصد از هروئین دنیا از افغانستانی می‌آید که دولت آمریکا[12] از سال 2001 تا کنون آن را اشغال کرده است[13]. بگذارید کمی صریح‌تر بگوییم: به دستور دولت آمریکا، تریلیون‌ها دلار خرج جنگ افغانستان شد، 2381 سرباز آمریکایی (تا این لحظه) کشته شدند[14]، هزاران کهنه‌سرباز خودکشی کردند، و صدها هزار نفر معلول شدند[15]؛ همگی برای آن‌که 165 هزار نفر از مردم آمریکا طی 10 سال آینده، به خاطر اعتیاد به مواد مخدر کشته شوند.

یک کشاورز افغان، لذت خشخاش را به یک سرباز هدیه میکند
وقتی دشمن در جنگ تریاک تغییر کرد
جنگ در افغانستان به عنوان یک جنگ تریاک علیه ایران، روسیه و چین آغاز شد و در نتیجه آن، ده‌ها میلیون انسان بی‌گناه با هروئینی که از افغانستان تحت اشغال آمریکا صادر می‌شد، جان خود را از دست دادند. با این حال، دشمن در این جنگ اکنون تغییر کرده و واشنگتن جنگ تریاکی علیه شهروندان آمریکا به راه انداخته است، همان جنگی که بین سال‌های 2016 تا 2026 قرار است 165 هزار آمریکایی را بکشد.
آمار نشان می‌دهد آمریکایی‌هایی که 5 درصد از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، اکنون 80 درصد از آرام‌بخش‌های دنیا را مصرف می‌کنند (گزارش‌های مشرق را از این‌جا و این‌جا بخوانید. با این حال، این تمام ماجرا نیست. آمریکایی‌ها اکنون بیش‌ترین آمار را در اعتیاد به هروئین هم به خود اختصاص داده‌اند. دولت آمریکا و رؤسای کمپانی‌های بزرگ (از جمله غول‌های داروسازی)، یک جنگ تریاک را علیه مردم خودشان آغاز کرده‌اند. در نتیجه این جنگ، آمریکایی‌ها الآن وابسته‌ترین مردم در تاریخ کره زمین به انواع مواد مخدر و داروها هستند.
ارائه چند آمار در این زمینه شاید به درک بیش‌تر موضوع کمک کند: سال 2014، 70 میلیون آمریکایی مواد «مخدر» (به معنای «روان‌گردان») قانونی مصرف می‌کردند[16]. هم‌چنین دست‌کم 60 میلیون آمریکایی در حال حاضر دچار سوءمصرف الکل هستند. طبق آمار مرکز معتبر کنترل و پیش‌گیری از بیماری آمریکا، پزشکان در سال 2010 بیش از 250 میلیون نسخه داروی ضدافسردگی تجویز کردند. آمریکایی‌ها هم سال 2013 بیش از 280 میلیارد دلار هزینه داروهای نسخه‌ای کردند[17]. از هر 5 آمریکایی، 1 نفر دست‌کم پنج نوع دارو مصرف می‌کند[18]. و این آمار هم‌چنان ادامه دارد[19].
دولت آمریکا سال 2002 «حامد کرزی»، عامل سازمان سیا[20] را به عنوان رئیس‌جمهور افغانستان[21] و با هدف احیای تجارت مواد مخدر منصوب کرد. «احمد ولی کرزی[22]» برادر حامد، یک تاجر هروئین بود[23]. «عزت‌الله واصفی» از بزرگ‌ترین قاچاقچیان مواد مخدر جهان[24]، توسط کرزی به عنوان رئیس یکی از آژانس‌های مبارزه با فساد در افغانستان تعیین شد.

سربازان، حاصل تلاش خود در افغانستان را مشاهده میکنند
این‌ها نشان می‌دهد اقتصاد وابسته به مواد مخدر افغانستان، یک پروژه بدقت طراحی‌شده توسط سازمان سیا بوده است. دولت آمریکا افغانستان را به یک «دولت مواد مخدری» تبدیل کرده است[25]. سال 2006، لس‌آنجلس‌تایمز گزارش داد که هروئین افغانستانی مانند سیلی در آمریکا جاری شده[26]، اما بررسی نکرد که این اتفاق چگونه و از کدام روش‌ها افتاده است.
ارتباط مستقیمی میان واردات هروئین از افغانستان[27] و شمار معتادان به این ماده مخدر در آمریکا وجود دارد. سال 2001، مساحت زمین‌های تحت کشت هروئین در افغانستان 7600 هکتار بود، شمار معتادان به هروئین در آمریکا حدوداً 189 هزار نفر[28]، و تعداد آمار مرگ بر اثر استعمال هروئین در آمریکا 1779 نفر. این آمار طی تنها یک سال به ترتیب، 74 هزار هکتار، 300 هزار معتاد و 2089 مرگ بود[29]. سال 2010 به ترتیب 123 هزار هکتار، 1.5 میلیون معتاد[30] و 3036 مرگ، نتیجه تجارت هروئین آمریکا در افغانستان بود. سال [31]2014 آمار از این قرار بود: 224 هزار هکتار[32]، به ازای 2.5 میلیون معتاد و 10,574 مرگ. این اعتیاد نه تنها موجب افزایش آمار جرم و جنایت، بلکه نابودکننده خانواده‌ها و حتی محله‌های آمریکایی[33] است.
اعداد و ارقام چه می‌گویند
همه این‌ها را گفتیم، اما برخی آمارها از سود تجارت مواد مخدر در آمریکا وجود دارد که شاید با شنیدن آن‌ها شما هم به واشنگتن حق بدهید تا در این تجارت نقش اصلی را ایفا کند. این یک واقعیت است که بسیاری از معتادان از سرنگ‌های مشترک استفاده می‌کنند. از طرفی، هپاتیت سی، ویروس مرگ‌باری است که در صورت استفاده از سرنگ مشترک امکان انتقال آن وجود دارد. شرکت آمریکایی «علوم بیولوژیک گیلعاد» تولیدکننده دارویی به نام «سووالدی» است که با هزینه‌ای 84 هزار دلاری، هپاتیت سی را درمان می‌کند.
اکنون فرض کنید هر سال، تنها 200 هزار نفر از معتادان به هروئین، مبتلا به هپاتیت سی شوند. یک حساب سرانگشتی نشان می‌دهد درمان این میزان معتاد می‌تواند هر سال 16,8 میلیارد دلار سود برای گیلعاد به دنبال داشته باشد. و یک نکته که شاید بد نباشد بدانید: «دونالد رامسفلد» تا پیش از سال 2001 و انتصابش به عنوان وزیر دفاع آمریکا، مدیرعامل شرکت علوم بیولوژیک گیلعاد بود[34]. شاید بگویید 16.5 میلیارد دلار سود، ارزش درگیر شدن دولت آمریکا در چنین تجارت بزرگ و پردردسری را ندارد. درست است.

سربازان آمریکایی که به بهانه جنگ با تروریسم به افغانستان رفتهاند،
مسئول حفاظت از زمینهای کشت خشخاش هستند
تنها شرکت‌های داروسازی آمریکایی نیستند که از تجارت کاخ سفید در مواد مخدر سود می‌برند. به این آمار توجه کنید: خرید هر گرم هروئین خالص، هزینه‌ای معادل 450 دلار در آمریکا دارد[35]. معتادانی که هروئین را به طور منظم مصرف می‌کنند، هر روز 400 میلی‌گرم هروئین می‌کشند. کاربران تازه‌کار خیلی کم‌تر مصرف می‌کنند و ممکن است حتی 25 میلی‌گرم استفاده داشته باشند، در حالی که معتادان حرفه‌ای‌تر ممکن است هر روز چند گرم مصرف کنند. آمار نشان می‌دهد هر روز، 1000 آمریکایی هروئین را برای اولین بار امتحان می‌کنند.
از طرفی، از 224 هزار هکتار زمین زیر کشت تریاک در افغانستان، هر سال 560 هزار کیلوگرم هروئین به دست می‌آید. یک حساب سرانگشتی دیگر نشان می‌دهد دولت آمریکا از همین راه می‌تواند هر سال 252 میلیارد دلار پول به جیب بزند (برای مقایسه: بودجه نظامی آمریکا بین 600 تا 700 میلیارد دلار است). این رقم می‌تواند راه خوبی برای جبران هرگونه کم‌وکاست در بودجه مصوب سیا در کنگره باشد.
بین سال‌های 2001 تا 2014، رقمی معادل 52,833 نفر بر اثر استعمال هروئین در آمریکا کشته شدند. این آمار بین سال‌های 2002 تا 2013 چهار برابر[36] و بین سال‌های 2010 تا 2013 دو برابر[37] شد. سال 2013 هر 64 دقیقه یک آمریکایی بر اثر استعمال هروئین کشته می‌شد، اما این رقم سال 2015 به یک نفر در هر 32 دقیقه رسید. به عنوان مقایسه می‌توان در نظر گرفت که 165 هزار مرگ به خاطر هروئین در هر 10 سال، سه برابرِ 55 هزار کشته طی 10 سال از جنگ ویتنام (1965 تا 1975) است. بنابراین اوباما و مقامات دیگر آمریکا باید پاسخ بدهند که (به فرض این‌که حوادث 11 سپتامبر، تروریستی بوده و شما برای مبارزه با تروریسم به افغانستان لشکرکشی کرده‌اید) چگونه ارزش دارد 165 هزار آمریکایی را بکشید برای آن‌که 2977 آمریکایی در 11 سپتامبر کشته شده‌اند؟
هروئین چگونه مسیر افغانستان تا آمریکا را طی می‌کند
سؤال دیگری که باید پاسخ داده شود این است که هروئین چگونه از افغانستان به آمریکا منتقل می‌شود. قطعاً ساده‌ترین و سریع‌ترین راه انتقال، استفاده از هواپیماست، اما با توجه به تمهیدات شدید امنیتی در سیستم حمل‌ونقل هوایی، قطعاً نمی‌توان این راه ساده را برای قاچاق مواد مخدر به داخل آمریکا انتخاب کرد... اما این دقیقاً همان اتفاقی است که دارد می‌افتد. یک نکته بسیار کوچک این‌جا وجود دارد: هواپیماهای ارتش آمریکا و هواپیماهای اجاره‌ای سیا هر هفته بین آمریکا و افغانستان پرواز می‌کنند و مسافران آن‌ها هم نه هنگام رفت و نه هنگام برگشت، جست‌وجو نمی‌شوند. بنابراین هر کس که بخواهد می‌توان چند کیلو ناقابل هروئین در وسایل خود بگذارد و وارد آمریکا کند.

سربازان آمریکایی جان و سلامتی خود را از دست دادهاند
برای آنکه مردم کشورشان معتاد شوند و بمیرند
واقعیت این است که یک منبع درون سازمان سیا، تأیید کرده که «گُنده‌های» سیا در تجارت و حمل‌ونقل هروئین از افغانستان به آمریکا نقش دارند. تا قبل از سال 2009، محموله‌های هروئین سیا کوچک‌تر بود و هر از گاهی راهی آمریکا می‌شد. با این حال، پس از سال 2009، سازمان سیا محموله‌های هروئین خود را با دریافت «چراغ سبز» وارد آمریکا کرد و این محموله‌ها بزرگ‌تر و متناوب‌تر شدند.
لیست نهادهایی که امکانات لازم را برای انتقال محموله‌های چندتُنی هروئین از افغانستان به آمریکا دارند، خیلی طولانی نیست: ارتش و سازمان سیا. ارتش آمریکا ممکن است سابقه‌ای طولانی[38] در قاچاق گسترده مواد مخدر[39] به درون این کشور نداشته باشد، اما افغانستان[40] به هیچ عنوان اولین تجربه سیا[41] نیست، بلکه این سازمان استعداد عجیبی[42] در قاچاق بین‌المللی مواد مخدر دارد[43] و حتی در دهه 1970، درون کیسه‌های اجساد سربازان آمریکایی در جنگ ویتنام، مواد مخدر جاسازی می‌کرد. انتقال هروئین افغانستان به آمریکا به همان اندازه‌ای توسط تبه‌کاران سیا و با هواپیماهای این سازمان[44] انجام می‌شود که انتقال کوکائین از نیکاراگوئه در دهه 1980 کار تبه‌کاران سیا بود.
بخشی از هروئین افغانستانی در حال حاضر از طریق مکزیک[45] وارد آمریکا می‌شود. «جان ابوتسفورد» مأمور سابق سیا در این‌باره صراحتاً می‌گوید: «ما تجارت تریاک افغانستان را اداره می‌کنیم[46].» هم‌چنین «تور جان» قاچاقچی افغانستانی هروئین نیز علناً توضیح داده[47] که چگونه مترجمان رسمی آمریکایی و مقامات دولتی این کشور هروئین را از افغانستان می‌خرند و با هواپیماهای دولتی، از پایگاه هوایی قندهار به آمریکا می‌برند.
یک سؤال بسیار مهم دیگر را هم باید پرسید: اگر طالبان تصمیم گرفت تجارت مواد مخدر در افغانستان را پایان دهد و طی تنها یک سال، توانست این کار را تقریباً به طور کامل انجام دهد، چرا آمریکا یا دولت دست‌نشانده آمریکا در افغانستان این کار را نمی‌کند؟ آیا اوباما به عنوان فرمانده کل قوا در آمریکا، نمی‌تواند دستور یک تحقیقات کامل و نظارت جامع بر سیا را صادر کند[48]؟ آیا نمی‌توان اوباما را نه فرمانده کل قوا، بلکه فرمانده کل قاچاق در دولت آمریکا دانست؟ اوباما به تنهایی بزرگ‌ترین شبکه کشت، انتقال و توزیع مواد مخدر در دنیا را اداره می‌کند[49] و سازمان سیای تحت امر او، بیش از 50 سال است که قوی‌ترین و خطرناک‌ترین کارتل مواد مخدر جهان است.






امریکا در پشت پرده تجارت مواد مخدر در افغانستان
زمان انتشار حمل 17, 1396 @ 8:36 ب.ظ
آریانانیوز: وزیر خاجه روسیه در نشست خبری سالانه این وزارتخانه اعلام کرد که از امریکا و ناتو در افغانستان خواسته تا به قاچاق هروئین و تجارت مواد مخدر در افغانستان پایان دهند.

لاوروف تصریح کرد که امریکا و ناتو از عساکر خود برای محافظت از کشت، تولید و قاچاق هروئین از افغانستان به سایر کشورهای جهان استفاده میکند.
لاوروف با اشاره به اینکه افغانستان هم اکنون 90 فیصد از هروئین جهان را تامین میکند با متهم کردن امریکا به نادیده گرفتن این مسئله، گفت که این آمار نشانگر آزادی در تجارت، کشت و تولید هروئین در افغانستان است.
وزیر خارجه روسیه افزود: حتی اگر نیروهای ناتو و عساکر امریکایی بصورت مستقیم دخیل در تجارت مواد مخدر در افغانستان نباشند، شواهد واقعی مبنی برنادیده گرفتن قاچاق مواد مخدر از سوی نیروهای خارجی در افغانستان وجود دارد.
وی تاکید کرد که تمرکز ویژهای باید برای مبارزه با کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان صورت گیرد که این امر فقط با از بین بردن مزارع خشخاش و آزمایشگاههای تولید هروئین در افغانستان تحقق خواهد یافت.
از آغاز حضور نظامی امریکا به افغانستان، مسکو همواره نگرانی خود در رابطه با قاچاق مواد مخدر و عدم تمایل امریکا برای از بین بردن مزارع خشخاش در افغانستان را مطرح کرده است.
لاوروف گفت که امریکا در جنگ افغانستان شکست خورده زیرا علیرغم ریشه کن نشدن تهدیدات تروریستی در افغانستان کشت و قاچاق مواد مخدر افزایش چندین برابری داشته است.
وزیر خارجه روسیه همچنین امریکا را به ایجاد و مدیریت هرجومرج در افغانستان، عراق، لیبیا، سوریه و یمن به منظور مداخله و تاثیرگذاری در امور این کشورها متهم کرده است.
این در حالی است که قبل از این نیز برخی از رسانههای غربی از دخیل بودن سازمان امنیت ملی امریکا (سیا) در قاچاق موادمخدر در افغانستان پرده برداشته بودند.
جان سپکو سر مفتش خاص امریکا در امور بازسازی افغانستان نیز چند ماه قبل در اولین راپور این سازمان به دونالد ترمپ تصریح کرده بود که کشت مواد مخدر علیرغم مصارفی ملیاردی واشنگتن در امر مبارزه با موادمخدر در افغانستان چندین برابر افزایش یافته است.
با وجود اینکه مقامات کشورمان همواره تاکید کردهاند که کشت و تجارت مواد مخدر نقش اساسی در دوام جنگ و تامین مالی مخالفان مسلح دولت در افغانستان دارد، امریکا و ناتو در امر مبارزه با کشت و تجارت مواد مخدر صادقانه عمل نکردهاند.


نقش آمریکا در جایگاه تجارت مواد مخدر افغانستان
آمریکا درصدد است با سودی که از مواد مخدر بدست می آید گروه های شبه نظامی تغذیه شوند و جنگ و ناامنی همچنان در افغانستان ادامه پیدا کند و "بهانه ماندن آمریکا و غرب همچنان پایدار بماند" و از طرفی غربی ها نیز می توانند به طور گسترده از این تجارت سود ببرند و در قاچاق مواد مخدر سهیم باشند
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۳ ۱۳۹۲/۱/۲۸ کد خبر: 50561 منبع: پرینت

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpapaer)، سازمان ملل در گزارش اخیر خود با اعلام اراضی تحت کشت کوکنار در شش سال گذشته در ولایت هلمند به قرار ذیل، اظهار داشته است که نیم کوکنار این کشور در مزارع هلمند کشت می شود.

زمین های کشت مواد مخدر طی سالهای 2006 تا 2012
2006: شصت و نُه هزار و 324 هکتار
2007: یکصد و دو هزار و 770 هکتار
2008: یکصد و سه هزار و 590 هکتار
2009: شصت و نُه هزار و 832 هکتار
2010: شصت و پنج هزار و 45 هکتار
2011: شصت و سه هزار و 307 هکتار
2012: هفتادو پنج هزار و 165 هکتار

همچنین تصور می شود که همزمان با افزایش کشت کوکنار در هلمند، تولید مواد مخدر هم بالا رفته باشد. اداره مبارزه با مواد مخدر و جرایم سازمان ملل (UNODC) ضمن ابراز نگرانی اعلام کرد: افزایش کشت کوکنار نه تنها در هلمند بلکه در سراسر افغانستان از جمله در ولایات تخار در شمال و ننگرهار در شرق افغانستان نیز بیشتر شده است.

همچنین این سازمان اعلام کرده که علت افزایش کشت، تولید و سرانجام قاچاق مواد مخدر، "ناامنی" موجود در کشور است. آمار نشان می‌دهد که حدود 75 هزار هکتار زمین در ولایت هلمند کوکنار کاشته شده و این رقم سه برابر نسبت به سال 2006 میلادی زمانی که نیروهای انگلیسی در هلمند مستقر بودند، بالا رفته است. در برخی گزارش های پیشین، تولید مواد مخدر در افغانستان از زمان حمله آمریکا از سال 2001 تا کنون به 40 برابر افزایش یافته است.

اما ناامنی موجود در افغانستان (عامل تولید مواد مخدر) از کجا ناشی می شود؟
گفتنی است؛ یازده سپتامبر بهانه ای بود برای سرپوش گذاشتن آمریکایی ها بر خواسته های سلطه جویانه خود. واقف بودن به اهمیت ژئوپلتیکی برخی مناطق سبب شد تا به جایگاه ژئوپلتیکی افغانستان به عنوان مهمترین دلیل برای حمله آمریکا به کشور ما بعد از بازی یازده سپتامبر پرداخته شده است.

آمریکا و همپیمانانش پس از حادثه 11سپتامبر به بهانه مبارزه با طالبان به عنوان صاحبان مزارع کشت خشخاش و به بهانه نابود کردن مزارع کشت مواد مخدر به افغانستان حمله کردند. در ابتدا موضوع مبارزه با مواد مخدر به عنوان یکی از اهداف اصلی حمله آمریکا به افغانستان تعیین شده بود که البته بعدها موضوع دخالت پنهان قوای انگلستان و آمریکا در توسعه کشت مزارع خشخاش و گسترش این تجارت از سوی پاره ای از گزارش های رسانه ای مطرح شد.

یعنی روند رو به افزایش تولید مواد مخدر یک پدیده اتفاقی نبوده و همواره همراهی و حمایت آمریکا و غرب را داشته است؛ چرا که سود و منافع سرشار از مواد مخدر برای مقامات آمریکا و انگلیس در خور توجه بوده است و با توجه به اینکه ولایت هلمند بیشترین میزان تولید تریاک را در سایر ولایات افغانستان دارد؛ لذا تلاش انگلیس از ابتدای حضور نظامی خود در افغانستان برای استقرار بیشترین نیروی خود در این ولایت تصادفی نبوده است .

بنابراین غرب و اروپا به نام مبارزه با مواد مخدر وارد افغانستان شدند و در عمل از این منبع هنگفت سود می برند. افغانستان به عنوان اصلی ترین منبع تولید تریاک جهان این فرصت را به آمریکا می دهد که بازار مواد مخدر را در دست بگیرد و از سود ناشی از آن سهم ببرد. اگر چه کشاورزان تولید کننده مواد مخدر سودی عایدشان نمی شود؛ اما بیشترین سود را مافیای مواد مخدر به جیب می زنند و سود حاصل از فروش مواد مخدر منابع مالی گروه های شورشی و طالبان را همچنان تامین می کند.

درباره استراتژی آمریکا در مبارزه با مواد مخدر نیز باید گفت: "استراتژی غرب و آمریکا در مساله مبارزه با مواد مخدر این گونه تعریف می شود که در صورت مساله، این مبارزه تداوم یابد و همچنان ادامه داشته باشد و به شکست مواد مخدر و تولید کنندگان آن نینجامد. چرا که وجود بهانه ای برای تحقق اهداف استراتژی آنها لازم است که از جمله آنها تروریزم و مواد مخدر می باشد."

آمریکا درصدد است که با سودی که از مواد مخدر بدست می آید گروههای شبه نظامی تغذیه شوند و جنگ و ناامنی همچنان در افغانستان رواج پیدا کند و "بهانه ماندن آمریکا و غرب همچنان پایدار بماند" و از طرفی غربی ها نیز می توانند به طور گسترده از این تجارت سود ببرند و در قاچاق مواد مخدر سهیم باشند و بی شک آمریکا و کشورهای اروپایی از طریق قاچاق مواد مخدر منافع زیادی بدست می آوردند.

از سوی دیگر تجارت مواد مخدر می تواند به ناامنی مرزها و اخلال در امور کشورهای همسایه دامن زند، که غرب از این مساله نیز نفع می برد. بنابراین اگر چه مساله مواد مخدر اصلی ترین دلیل حضور آمریکا در منطقه نمی باشد اما نمی توان اهمیت این موضوع را برای آمریکا نادیده گرفت .

اما دیدگاه دولت افغانستان در این رابطه چه بوده است؟
بر کسی پوشیده نیست که این افزایش چند برابری بدون حمایت غربیها و برخی مقامات بانفوذ افغانستانی مقدور نیست. ولی سخنان مسوولان و مقامات نشان می دهد که آنها بر این باورند بیشترین علت افزایش کشت مواد مخدر در کشور حمایت انگلیس و آمریکا می باشد به نحوی که چندی پیش معاون وزارت داخله افغانستان اعلام کرد که اگر بخواهیم با افزایش مواد مخدر مبارزه کنیم تنها راه حل آن، افزایش نیروهای افغانستانی ویژه مبارزه با مواد مخدر و بخصوص محو کشت خشخاش می باشد. یعنی در واقع مبارزه با مواد مخدر از دست نیروهای خارجی خارج شده و به نیروهای داخلی سپرده شود.

کاری که مطمئنا غربیها هیچ گاه انجام نخواهد داد زیرا نمی خواهند این همه فواید آن را از دست بدهند.
رزمنده
Iran, Islamic Republic of
۱۸:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۷/۲۱
0
0
ما ازسال 2003 تاکنون می دانیم، راهبرد آمریکا بازی با طالبان است و نه مبارزه با آن
آمریکا ازسال 2003 تاکنون درافغانستان تجارت مواد مخدرمی کند. و نه مبارزه با طالبان
آمریکا خودش تروریسم بین المللی است.
آمریکا داعش جهانی است.


آیا ایران واقعاً توان ایستادگی مقابل حملات نظامی آمریکا را دارد؟
آمریکا جرات رویا رویی مستقیم با ایران را ندارد.
هیچ کشوری جرات درگیری شدن با ایران ندارد.
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: