او افزود: در جامعهای اسلام بروز و ظهور کرد که آنچه برای مردم مهم بود خون، نژاد، ثروت و قدرت بود. آنچه پیامبر به عنوان اصلیترین موضوع آن را ایفا کرد، طرح کردن مسائلی مانند توحید، تقوا، کرامت، انسان و عدالت بود که اهمیت داشت. عمدهترین مساله در جامعهها همین موضوع است که تفکر، اندیشه و نگاه واقعی انسان متوجه چه باشد، است. آیا در جامعه اسلامی آنقدر که حجاب مهم است عدالت نیز مهم است؟ آیا آنقدر که ظاهر افراد مهم است آیا کرامت آنان نیز مهم است؟
این پژوهشگر دینی با بیان اینکه قبل از اینکه باید ببینیم علی(ع) به عدالت چه ارزشی بخشیده است، اظهار کرد: اگر در قرآن پژوهش کنید تمام پیامبران که نظام سیاسی اجتماعی داشتند کنار رسالت فردی یک نظام سیاسی اجتماعی بنا کرده بودند مانند حضرت یوسف، حضرت سلیمان و خود پیامبر اسلام. آیات قرآنی آنچه که به عنوان مشروعیت نظام سیاسی مورد توجه قرار میدهد عدالت است و عنایت به انتخاب شدن و به منصوب شدن آنها ندارد. قرآن به محصول حکومت آنها توجه دارد که آیا عدالت بوده یا ظلم و اینکه آیا توانستند عدالت را محقق کنند یا خیر.
او تشریح کرد: در مرام قرآن عدالت مهم است. وقتی سخن از علی (ع) میآوریم باید دید علی به عدالت را ببینیم. انسان به میزانی که به امری اهمیت میدهند برای اجرای آن تلاش میکند. باید از همان ابتدا برای فرزندان مشخص شود چه مسالهای برایش مهم است. این اعتبارها است که فرهنگ جامعه را ارتقا میبخشد. در نهجالبلاغه یکی از مباحث وزین اعتباری است که علی (ع) به عدالت میدهد. از حضرت سوال شد یا علی (ع) جود و بخشش مهمتر است یا عدل و دادگری؟
مقدم تشریح کرد: اگر از ما سوال شود میگفتیم عدالت حرمت گذاشتن به حقوق دیگران است اما جود و بخشش گذشتن از حق خود به نفع دیگران است و در نگاه اولی جود بخشش را بالاتر میدانستیم؛ اما امیرالمؤمنین میخواستند که ارزشگذاری کنند و جایگاه امور را مشخص کنند. علی دو دلیل میآورد که عدالت جایگاهش از جود و بخشش بالاتر است و عدالت از اخلاق فردی بالاتر است.
این استاد دانشگاه با اشاره به کلام علی (ع) تاکید کرد: اولین دلیلی که امیرالمؤمنین عدالت را به واسطه آن افضل میدانست این است که عدالت، امور را در جای خود قرار میدهد اما جود کارها را از روال خارج میکند. همه انسان نسبت به حق و حقوقی که دارند نگاه میشوند و حال آنکه مساله جود، امور را از مسیر خود بیرون میآورد. درست است در جای خود بخشش ارزش دارد اما برای جامعه ارزش آنجا است که فقر و نیاز احتیاج نباشد.
عضو مجمع روحانیون مبارز افزود: بخشش عارضهای است غیر طبیعی مانند تلاش برای جبران بیماری عضوی است. اگر همه اعضا نقش خود را درست ایفا کنند حق رعایت میشود. حضرت در دلیل دوم میفرماید عدالت روشعمومی و فراگیر است ولی بخشش مورد خاصی است. آنجایی که عینک عمومی بر دید انسان گذاشته میشود به مراتب بهتر از جزئینگری است.
مقدم بیان داشت: وقتی میگوییم عدالت در مقام تقنین است یعنی عدالت در مقام تصویب هم باید باشد نه فقط در زمان اجرا. اگر قانون غیر عادلانه باشد یعنی غیر انسانی است. وقتی قرآن مشروعیت حکومت را عدالت میداند و عدالت را محور میداند و رجحان و برتری برای عدالت قائل میشود باید بگوییم عدالت یعنی چه؟ اینکه امام جمعه و حاکم باید عادل باشد یعنی چه؟
او با اشاره به آموزههای شهید مطهری و اینکه برای عدالت سه معنا در نظر گرفته است گفت: دو معنا از این سه معنا از آن عدالت قرآنی نیست گرچه ممکن لازم و ملزوم باشد اما منظور ما آن سومی است. اولین معنا آن عدالت به معنی هماهنگی و هارمونی است و از مقوله زیبایی است. ما میگوییم نظام آفرینش بر عدالت آفریده شده؛ یعنی زیبا و متناسب است چون حکیم او را آفریده همه پدیده عالم منطقی هستند.
این پژوهشگر دینی خاطر نشان کرد : معنای دوم که شهید مطهری میگوید منظور عدالتی است که گاه مساوات دانسته میشود. خود مساوات از اصول اخلاقی اجتماعی است. در مواردی عدالت ایجاب میکند تبعیض بوجود آید. نمیشود گفت به همه اعضا کلاس باید بیست داد. اگر مساوات را عدل بدانیم ظلم علیالسویه نیز عدل است زیرا به همه یک جور ظلم شده است.
او تاکید کرد: معنایی سوم که مطرح میشود عدالت به معنی رعایت کردن حق هر صاحب حق یا حرمت گذاشتن به حق دیگران است. شما وقتی عدالت با حق گره میزنی حق برای انسان میدانی؛ پیوند حق با انسان معنا پیدا میکند. انسان در نگاه علوی، حق مدار است. برخی انسان را تکلیف مدار صرف میدانند. گاهی تکلیف از جانب خدا است و گاهی از جانب پیامبر یا از طرف ولی امر. اگر انسان را دارای حق بدانیم طبق نظر قرآن عمل کردیم. نمیشود در نهاد ما علاقه به آزادی باشد اما حق آزادی نباشد. در اندرون من انتخاب گری باشد اما حق انتخاب نداشته باشیم. قبل از هر چیز برای انسان باید حقوقی را معترف باشیم و آن حقوقی است که در نهاد او مستتر است. اگر از انسان آزادی را بگیرند انسان چه میشود؟ انسان مجبور رشد نمیکند بلکه جوامعی رشد کردند که در محیط آزاد بودند.
مقدم با تجربیات خود در زمانی که در آلمان زندگی میکرد اشاره کرد و گفت: آنزمان آلمان شرقی وغربی بود و ما قصد داشتیم از هامبورگ به برلین غربی برویم، به مرز آلمان شرقی میرسیدیم وارد برلین غربی میشدیم. این دو جامعه با این حال که متشکل از یک ملت بودند اما بسیار متفاوت از هم زندگی میکردند. این دو جامعه را میدیدیم که آدمهای این طرف مایوس، نگران و وحشت زده بودند و کل جامعه خود باخته بود اما آن طرف چهرهها بشاش بود زندگی جریان داشت آدمها نشاط داشتند اینها یک ملت بودند با این تفاوت که متفقین در یک طرف کمونیسم را حاکم و مسلط کرده بوند و جامعه دارای حکومت استبدادی بود اما طرف دیگر دنیا آزاد و لیبرال بود.
او بیان داشت: هیچ انسانی با جبر به جایی نرسیده است. خدا میگوید اگر میخواستیم همه را مومن بیافرینیم که این کار را میکردیم ما خواستیم انسان اختیار داشته باشد. ارزش این است که با اراده خود نماز بخوانی و روزه بگیری. این به انسان ارتقا میدهد و ارزش دارد اما در جایی که جبر و ترس باشد، نفاق و دورویی رشد میکند.
این استاد دانشگاه دومین چیزی که از عدالت زایش میکند را قانون مداری مطرح کرد و گفت: جامعه آنارشیست عدالت محور نیست. جامعه عادلانه یعنی جامعه قانونگرا. این قانون چیزی است که حقوق انسان را پاس میدارد. عدالت هم در تقنین و هم اجرا باید رعایت شود. قانون ناعادلانه پاسدار حقوقی نیست که عدالت را رعایت کند. قانون مشروعیت خود را از عدالت میگیرد و قانون بیعدالت با بیقانونی یکی است. آن قانونی میتواند رضایت عمومی را در پی داشته باشد که عدالت داشته باشد و مردم بدانند قانون نیامده حقوق را زیر پا بگذارد و حق آنها مورد توجه است.
او افزود: عدالت به معنایی واقعی که احقاق حق به ذی حق است اولا ایجاب میکند انسان را دارای حق بدانیم و آن چیزی که میتواند این حقوق را پاس بدارد قانون است. زندگی علی(ع) اینگونه بود او سراسر حکومت خود را وقف تحقق عدالت کرد ابن عباس میگوید یک روزی علی کفشش را میدوخت گفتم این کفش ارزش ندارد یکی دیگر بگیرید علی میگوید وللله این کفش پاره که در نگاه تو ارزش ندارد از نظر من از رهبری که عدالت ندارد برای من ارزشمندتر است.
مقدم خاطر نشان کرد: حضرت قسم میخورد اگر حضور شما مردم نبود حکومت را قبول نمیکردم یعنی علی که ما او را معصوم میدانیم تحقق مشروعیت حکومتش را به حضور مردم میداند و میگوید اگر احساس نمیکردم تکیه گاه مردمی دارم و اگر خدا نگفته بود در برابر ظلم بیعدالتی بیتفاوت نباشیم افسار شتر امارت را نمیگرفتم و دل نمیبستم و حکومت رها میکردم.
عضو مجمع روحانیون مبارز افزود: این عدالت است که نمیگذارد امیرالمؤمنین بیتفاوت باشد. این عدالت بها دادن به حقوق مردم را در بر دارد. همان لحظه که علی به خواست عمومی تن داد، گفت مردم من مثل شما هستم. آنچه امروز تشنه جان بشریت است عدالت علوی است اگر پیکر امروز اسلام زخم خورده افکار منحرف است و دنیایی اسلام دچار نکبت بدبختی است و جماعتی از خدا بیخبر زیر سایه لا اله الا الله شمشیر کفر کشیدهاند بخاطر این است عدالت در جامعه مرده نه آن عدالت که ما فکر کنیم شعارش مانند آن است آن عدالتی که قانون مدار و عدالتمند باشد و لازمهاش حاکم شدن شایستگان است آن عدالت مرده است.
مقدم با اشاره به اینکه مولا شب نوزدهم طعمه تعصب شد و تنها امامی بود که ترور شد گفت: بقیه امامان یا مسموم شدند و یا در جنگ کشته شدند و حتی بعد از کشتن آنها قاتلشان شال عزا میبستند. اما تنها امامی که به دست کسی که پیشانیش از نماز پینه بست ترور شد، علی (ع) بود. علی طعمه شمشیری شد که از قبل به زهر تعصب و تحجر آغشته شده بود. کسی دین دارد اما در سایه کج فهمی، نادانی و گم کردن راه دین از خود میزان درست میکند و تبدیل به بزرگترین آسیب دین میشود.
او با اشاره به کلام امیرالمؤمنین راجع خوارج گفت: علی میگوید غیر من کسی نمیتوانست چشم خوارج را کور کند. امان از وقتی دین در برابر دین باشد، خدا در برابر خدا باشد و اسلام در برابر اسلام باشد که هم مبارزه سخت میشود و هم شناختن.