نماینده اصلاحطلب مردم دماوند در مجلس شورای اسلامی در این یادداشت که برای انتشار در اختیار ایلنا قرار گرفته، نوشت:
این روزهای سخت، این آسمان تار
هیچ شعری شاعر ندارد، هر خوانندهی شعری، شاعر آن لحظهی شعر است...
رفتن هموطن، با زبان تشنه، روزهدار روزهای داغ، رنجور و ساده، گزارش نوشتن نداشت... این روزها، راه رفتم و سکوت کردم... آنها که رفتند کاری حسینی کردند، آن هم در آستانه نیمه رمضان، مهمان سفرهدار سبز جانان امام حسن...
اما ما ماندهایم در تلخی حقیقت ترور و نسل پوشالی خوارج...
یادم هست دیالوگی از زبان «عبدالله نصرانی» در فیلم «روز واقعه» که: مسیح را مسیحیان نکشتند، چگونه است که مسلمانان امام خود را قربانی میکنند...
داستان این جرثومههای فساد، که نیستند پابند هیچ دین و آیینی جز درندگی و بلکه پستتر، روز روشن در پارلمان و حرم امام، برنامه و اهداف، مهندسی عملیات، نقاط ضعف و قوت و... بررسی ابعاد مختلف این حادثه، یک میزگرد تخصصی است با حضور کارشناسان امر، که در حال پیگیری و سرانجام است به مدد خداوند!
لیکن نپرداختن به پیام اصلی و اصل توجه به نکات پایه و اساسی این حرکت تروریستی، قطعا مخاطرات ناگوار به دنبال خواهد داشت که عواقب آن بهطور یقین، سختتر، دامنگیر و فراگیر خواهد بود؛ لذا در این باب تذکر و تأکید بر عناوینی خالی از لطف و دقت نخواهد بود که:
۱. انقلاب اسلامى و کشور عزیزمان ایران، پیوسته قربانى تروریسم بوده و هزینههای بسیاری جهت مقابله با آن پرداخته است
۲. همزمانی اقدامات تروریستى در خانه ملت و مرقد امام(ره)، شدت عصبانیت دشمن ضد بشری و حامیانش از دمکراسی و انتخابات آزاد است و نشانهگیری مستقیم و هجمه جنایتکارانه جانیان بیهویت، به سمت هدف عالی جمهوری و پیوند جداناپذیر، صمیمى و نزدیک مردم با بنیانگذار انقلاب و زنده بودن آرمانها که در فرمایش تاریخی امام هم روشن و واضح است که «مجلس در رأس امور است»
۳. مخدوش کردن کام شیرین ملت در انتخابات، کمرنگ کردن حضور بیش از ٤٠ میلیونی و فرافکنی یأس و نا امیدی از این حماسه بزرگ؛
۴. لطمه به وحدت ملى و یکپارچگی اقوام و ایجاد تنش بین ایرانیانی که در تأمین و تضمین ملیت و اسلامیت همزمان، زبانزد دوست و دشمن بوده و هستند؛
۵. ضرورت توجه به باهم بودن، هم دردی و هم دلى تمام مسؤولین در مقابل نقشه های داخلی و خارجی مبنی بر گسستن این وحدت و انسجام؛
۶. جلوگیری از برچسبزنی و گرفتن انگشت اتهام و صدور حکم پیش از تفکر، مجادله و بیاحترامی میان گروهی در برابر این هجوم گسترده و سهمگین استکبار جهانی
البته یادمان نرود که گروهک تروریستی منافقین به دنبال مشارکت ٨٠ درصدى مردم در انتخابات سال ٧٦ و پشتیبانى قاطع مردم شریف از نظام مردمسالار دینی، بر سیاق منحرفانه خویش اقتدا کردند و دست به سلاح بردند و از قماش این جنایات، بمبگذارى در محل مراجعان دادستانى انقلاب در ١٢ خرداد ٧٧ و شهادت جمعى از هموطنان از جمله یکی از هموطنان ارامنه و مجروحیت گروه بسیاری از مردمان بیگناه... که به کدامین گناه؟! یا خمپارههاى کور در مناطق مسکونى تهران، دانشگاه شهید چمران اهواز و ترور شهید صیاد شیرازى و تصفیه حسابهای شخصی و... تروریستها از روی دست هم سیاه مشق میکنند متقلبانه و بیشرفانه...
۷. باید توجه نمود که به هنگام آری ملت به نظام، دشمنان قسم خورده، دستپاچه و انگشت به دهان، وارد گود شده و دست به اسلحه برده اند و اقدامات تروریستى و تخریبى آثار تفکر خالی و پوچ ایشان از ابتدا تا کنون بوده است؛ جای جای بهشتهای این سرزمین و آزادگان و جان بازان و اهالی دفاع مقدس نه تنها که تمام ملت ایران روح و جانشان، زخم خورده ی این گرگ های گرسنه که هر روز با التقاط و تغییر موضع و ایدئولوژی، سر در آخور ابلیس می برند و جایشان درک اسفل آتش است؛
۸. یادآوری دردهای دیروز، موزه عبرت امروز خواهد بود! استخوان در گلوی امروز این است که نمیخواهیم و نمی توانیم نام مردان مرد را تکرار کنیم! این روزها مرا به یاد سید محمد خاتمى مظلوم و دوران مظلومیت اصلاحات انداخت؛ این حقیقت تاریخى و سلامت این جوانمرد و دوران بحران خارجی و داخلی آن روزهای قاسطین و مارقین و ناکثین؛ صدا و سیما و سینما، آگاهانه یا ناهوشیار این روزها از «نفس» و «سیانور» و «ماجرای نیمروز» میگوید و کف میزنیم برای زنده کردن یاد و خاطره گرگها! نمیدانم چه باید گفت اما یادم نمیرود روزهای هراس دهه ٦٠ را و آن مردک منافق مسعود رجوى که در نشست نوروز سال ٧٧ با عصبانیت میگوید:
«خاتمى آخوند است و آن روى سکه ولىفقیه است! اول مجرم و اول سوژه ما براى حذف و به سزاى عمل رساندن، این آخوند خاتمی!»
اما ما ماندهایم و خدایی که در این نزدیکی است... پس تا شقایق هست زندگی باید کرد...
با صبا در چمن لاله سحر میگفتم
که شهیدان که اند این همه خونینکفنان