مشایی: نظر رهبری، مانع احمدی نژاد است

«من به راحتی می‌توانستم رییس‌جمهور شوم»؛ این جمله را می‌گوید و می‌خندد. یار غار احمدی‌نژاد سه سال و نیم بود كه خود را از رسانه‌ها پنهان می‌كرد اكنون اما تمام قد حاضر شده است. در نشست خبری احمدی‌نژاد در ردیف جلو نشسته بود و مدام زیر لب ذكر می‌گفت و در میان حاشیه‌گویی‌های رییس دولت سابق گاهی یادآوری می‌كرد كه پاسخ فلان سوال را ندادی. در حاشیه این نشست خبری فرصتی پیش آمد تا دقایقی را با او گفت‌وگو كنیم. همین چندی پیش بود كه نامه‌ای به رییس‌جمهور اصلاحات نوشت، نامه‌ای كه در پایانش یادآور شده بود درددل است و منتظر پاسخ نخواهد بود.

 فصل، فصل انتخابات است و مردان ساختمان ولنجك حرف‌های جالبی برای گفتن دارند. اسفندیار رحیم مشایی می‌گوید برای خاتمی احترام قایل است زیرا نگاهش به مردم احترام‌آمیز بوده و او را در باز شدن فضای سیاسی كشور تحسین می‌كند اما به این سوال كه چرا امروز این حرف ها را می‌زند پاسخ روشنی نمی‌دهد و می‌گوید سال‌هاست كه چنین نظری داشته است.

 به نظر می‌رسد جریان احمدی‌نژاد كه این روزها به‌شدت از اصولگرایی تبری می‌جوید تلاش می‌كند تا خود را همسنگ و هم‌سطح جریان دیگری تعریف كند و آن، جریان اصلاح‌طلبی است. رحیم مشایی معتقد است مردم در سال ٨٨ از كاندیدای اصلاح‌طلب عبور كردند و به احمدی‌نژاد برای اصلاحات بیشتر رای دادند. مرد شماره یك احمدی‌نژاد همه تلاش خود را به كار می‌بندد تا بگوید آنها خواستار اصلاحات هستند. مشروح گفت‌وگوی «اعتماد» با اسفندیار رحیم‌مشایی را در ادامه بخوانید.

 این رسم است كه معمولا افرادی كه می‌خواهند وارد عرصه انتخابات شوند پیش از اعلام كاندیداتوری با رهبری هم مشورت می‌كنند. آیا آقای بقایی هم پیش از اعلام كاندیداتوری در این مورد با رهبری صحبت یا مشورتی داشته‌اند؟

 

من چنین چیزی نشنیدم.

 

چه شد كه نظر آقای احمدی‌نژاد درباره حمایت از كاندیدایی تغییر كرد؟ ایشان ابتدا اعلام كردند از هیچ‌كس حمایت نمی‌كنند حتی اگر نزدیك‌ترین فرد به خودشان باشند و بعد از كاندیداتوری بقایی حمایت كردند.

 

آقای احمدی‌نژاد از تصمیم آقای بقایی خبر نداشت. اگر می‌دانست او كاندیدا می‌شود هرگز چنین بیانیه‌ای را صادر نمی‌كرد.

 

شما چطور ؟ خبر داشتید؟

 

آقای بقایی با من مشورت كرد و من استقبال كردم از اینكه كاندیدا شوند. من در صحبت‌هایم هم گفتم كه آقای بقایی شبیه‌ترین فرد به آقای احمدی‌نژاد هستند.

 

آقای بقایی چندین بار به دوره بازداشت‌شان اشاره می‌كنند و می‌گویند مقام‌های امنیتی اگر مدركی و سندی علیه ایشان دارند منتشر كنند. شما اطلاع دارید اتهام آقای بقایی چه بود كه هفت ماه در زندان بودند؟

 

این شجاعت آقای بقایی را نشان می‌دهد كه می‌گوید اگر مدركی علیه من دارید منتشر كنید. قوه قضاییه بیاید روشن و صریح بگوید ایشان به چه اتهامی بازداشت شده بود.

 

خب شما اطلاعی نداری كه اتهام ایشان چه بود ؟

 

من چرا باید درمورد اتهام آقای بقایی صحبت كنم. قوه قضاییه بگوید اتهام ایشان چه بود. آقای بقایی آنقدر شجاعت دارد كه می‌گوید تمام فیلم‌های بازجویی‌هایش را پخش كنند تا موضوع برای همه روشن شود. همه اینها نشانگر این است كه آقای بقایی به خودش و مواضعش اطمینان كامل دارد و نسبت به كاری هم كه انجام شده انتقاد دارد. وقتی آقای بقایی، آقای روحانی را به مناظره در ارتباط با حقوق شهروندی دعوت می‌كند معنایش چیست؟ و اینكه آنها هم پاسخی به این دعوت نمی‌دهند چه معنایی دارد؟ آقای بقایی بهترین راه را برای دفاع از خود انتخاب كرده و می‌گوید آنچه از من پرسیده شده و آنچه پاسخ داده‌ام را منتشر كنند.

 

شما اخیرا نامه‌ای به آقای خاتمی نوشته‌اید. هدف‌تان از نگارش این نامه خطاب به رییس دولت اصلاحات چه بوده است؟

 

هدف من در نامه مشخص است.

 

برخی معتقدند جریانی كه شما به آن تعلق دارید به دنبال این است كه به اصلاح‌طلبان نزدیك شود؟

 

ابدا چنین مساله‌ای نیست. موضوع ما حزبی و جریانی نیست. شما هنوز ما را نشناخته‌اید. در متن نامه كاملا روشن است كه من با چه هدفی این نامه را نوشته‌ام.

 

اصلا چرا این نامه را به آقای خاتمی نوشتید؟

 

شما متن نامه را بخوانید، آن نامه را جز خاتمی برای چه كسی می‌توان نوشت و مخاطب آن نامه جز خاتمی چه كسی می‌تواند باشد؟ اگر شما پیشنهاد دارید نامه‌ای با چنین متنی را برای شخص دیگری بفرستم به من اعلام كنید.

 

به هر حال آقای خاتمی چهره‌ای نیست كه از نظر فكری و سیاسی قرابتی با جریان شما داشته باشد.

 

اصلا بحث نزدیكی و قرابت فكری نیست. مگر آقای احمدی‌نژاد به روسای جمهوری امریكا نامه نوشت با آنها قرابت فكری داشت یا به آنها نزدیك بود؟ به نظر من موضوع این نامه هیچ ربطی به اینكه من و آقای خاتمی قرابت فكری داریم یا نه ندارد.

 

آقای خاتمی پاسخ نامه شما را دادند؟

 

خیر. نامه من پاسخی نداشت. من در آن نامه هم نوشتم اگر ایشان پاسخ نامه من را بدهند به دیده منت می‌پذیرم اما خود من هم می‌دانستم این نامه لزوما پاسخ ندارد و من تنها طرح موضوع كردم و در واقع دیدگاهم را بیان كردم.

 

چرا برای طرح موضوع یا دیدگاه‌تان آقای خاتمی را برای مخاطب نامه انتخاب كردید؟

 

انتقاد زیادی به من شد كه چرا ایشان را انتخاب كردم. به هر حال هر كسی یك دیدگاهی دارد و بنده برای موضوعاتی كه مطرح كردم ایشان را مناسب دیدم و مخاطب نامه‌ام قرار دادم. الان نمی‌خواهم به محتوای نامه ورود كنم زیرا یك بحث تفضیلی است و فرصت دیگری می‌طلبد. بنده معتقدم آقای خاتمی از نظر سیاسی در یك جناح و جریانی قرار دارند كه شخصیت‌های دیگری همچون آقای روحانی هم حضور دارند و آقای هاشمی هم بودند. اما من میان آقای روحانی و هاشمی و خاتمی تفاوت قایل هستم.

 

عده‌ای از دوستان ما هستند كه برخی می‌گویند ما حزب‌اللهی هستیم، برخی می‌گویند اصولگرا یا متدین هستیم و برخی هم می‌گویند انقلابی هستیم. در میان همه اینها هستند كسانی كه می‌گویند چرا اسم ایشان را بردید؟ من هنوز نمی‌دانم چرا نمی‌توانم اسم ایشان را ببرم؟ به من می‌گویند چرا برای ایشان نامه نوشتی؟

 

من نمی‌دانم چه اشكالی دارد كه من برای آقای خاتمی نامه بنویسم. امروز هم مانند همان روزی كه نامه را برای آقای خاتمی نوشتم، معتقدم باید این نامه را می‌نوشتم و كار درستی كردم و لازم باشد صد نامه دیگر هم می‌نویسم نه فقط به ایشان بلكه به افراد دیگر هم می‌نویسم. هیچ‌كس حق ندارد به من بگوید به چه كسی نامه بنویسم و به چه كسی ننویسم. ٤٠ سال از انقلاب گذشته است، پس رشد جامعه ما چه می‌شود؟ آقای خاتمی برای من با كسانی مثل روحانی و هاشمی فرق دارد.

 

گفته می‌شود شما می‌خواهید خودتان را به جریان اصلاح‌طلب نزدیك كنید. برخی هم می‌گویند می‌خواهید از وجهه اجتماعی آقای خاتمی استفاده كنید.

 

اصلا و ابدا این‌گونه نیست. آقای خاتمی به لحاظ محبوبیت قابل مقایسه نیست. ما كه كنار آقای احمدی‌نژاد هستیم از این چیزها بی‌نیاز هستیم. البته آقای خاتمی هم چهره محبوبی در كشور ما هستند و من برای ایشان احترام قایلم. اما در میزان محبوبیت هنوز فاصله زیادی با احمدی‌نژاد دارند. چقدر خوب بود كه انتخاباتی در كشور برگزار می‌شد كه یكی از كاندیداها آقای خاتمی بود و یكی دیگر آقای احمدی‌نژاد. حالا هر كس دیگری هم كه می‌خواست كاندیدا می‌شد، خیلی مهم نبود، مهم این دو نفر هستند. اگر چنین اتفاقی رخ می‌داد ما خیلی از فضای انتخابات لذت می‌بردیم. من معتقدم جریان اصلاح‌طلبی جریان عظیم و موثر در سرنوشت كشور است.

 

چرا این نامه را الان نوشتید، تازه به این نتیجه رسیدید كه اصلاح‌طلبی جریان تاثیرگذاری در كشور است و اقدامات خاتمی برای آینده كشور مفید بوده است؟

 

من هر زمانی كه این نامه را می‌نوشتم شما می‌گفتید چرا الان نوشتید. نامه من به آقای خاتمی نه انتخاباتی و نه به نفع جریان اصلاح‌طلبی است. من از اصلاح‌طلبان تمجید نكردم. من نامه را صریح نوشتم و در پایان هم تاكید كردم نامه‌ام پاسخ ندارد تا راه ایشان را برای بی‌پاسخ گذاشتن نامه‌ام باز گذاشته باشم.

 

نظر من در نامه همان نظری است كه سال‌ها پیش داشتم و نظراتم مثلا نسبت به شش یا هفت سال پیش تغییری نكرده است. من در نامه هم نوشتم حرف‌هایی كه می‌زنم حرف‌های الان نیست و نوشتم كه حرف‌های امروز من سال‌ها پیش در قالب تحلیل آرای مردم در سال ٨٨ گفته شده بود و من معتقد بودم و هستم مردم به آقای احمدی‌نژاد رای دادند برای اصلاحات بیشتر. در واقع مردم از اصلاح‌طلبان و كاندیدای آنها عبور كردند و آمدند به آقای احمدی‌نژاد رای دادند.

 

اما آقای احمدی‌نژاد برخاسته از اصولگرایی و مورد حمایت این جریان بودند.

 

اصلا این‌طور نیست. اصولگرایی نه به معنای ارزش‌ها بلكه به معنایی كه امروز وجود دارد و به عنوان یك جناح سیاسی مورد توجه مردم نبوده و نیست و بعید می‌دانم حتی یك‌بار دیگر هم‌چنین اتفاقی بیفتد. من نظراتم درمورد موضوعات اصلی كشور هرگز تغییر نكرده و كم هم به خاطر این نظراتم چوب نخورده‌ام. من هم می‌توانستم راحت رییس‌جمهور شوم.

 

آقای احمدی‌نژاد در نشست خبری گفتند كه همه تلاش خود را می‌كنند تا از رد صلاحیت آقای بقایی جلوگیری كنند و حتی گفتند فكر‌هایی در این مورد دارند و چندین راه را هم در نظر دارند كه نمی‌خواهند درمورد آنها صحبت كنند. چقدر احتمال دارد خود ایشان برای انتخابات ثبت‌نام كنند و چقدر احتمال دارد یكی از راه‌های مد نظرشان حضور شخص خودشان در انتخابات باشد؟

 

چرا باید این احتمال وجود داشته باشد؟ شاید اگر شرایط تغییر كرد ایشان هم وارد عرصه انتخابات شوند.

 

منظورتان از این تغییر شرایط چیست؟

 

مقام معظم رهبری فرمودند: حضور ایشان در انتخابات به مصلحت نیست. آقای احمدی‌نژاد به این مصلحت‌اندیشی رهبری احترام می‌گذارند. اگر شرایط عوض شد طبعا منعی وجود ندارد. اما من بعید می‌دانم این شرایط تغییر كند.

 

پس ایشان قبلا قصد كاندیداتوری داشتند و با توصیه رهبری منصرف شدند؟

 

نه، معنی حرف من این نبود. من شهادت می‌دهم زمانی كه این موضوع مطرح شد ایشان قصد كاندیداتوری نداشتند.

 

یعنی بعدها تمایل داشتند كه كاندیدا شوند اما به خاطر توصیه رهبری این كار را نكردند؟

 

نه، من تا امروز هیچ حرفی از ایشان مبنی بر تمایل به كاندیدا شدن نشنیده‌ام.

 

منبع: اعتماد