هنگانی که نیروهاب کرد شروع به شلیک
راکت به سوی یکی از مخفیگاههای مشکوک به استفاده توسط داعش در شمال عراق
کردند یکی از کسانی که در داخل نانوانی بود ولید اسماعیل بود؛ کارگر سابق
آن نانوایی که تلاش کرده بود تا سایرین را به تسلیم شدن متقاعد کند.
به گزارش
خبرداغ به نقل از آفتاب، برخی از کسانی که آنجا بودند میخواستند با استفاده از نارنجکهای دستی
خودکشی کنند. در پایان یکی از شبهنظامیان تونسی در اقدامی انتحاری خود را
منفجر کرد با این امید که حملهکنندگان را از بین ببرد. در این حادثه پنج
تن کشته و بقیه زخمی شدند.
اسماعیل
میگوید که سایرین توسط نیروهای کرد کشته شدند و او فریاد میزد که بمبی
ندارد. فیلم منتشرشده نشان میدهد که او در نزدیکی موصل بازداشت شده و
وحشتزده است. امروز او جوانی ۲۰ ساله با غل و زنجیر بر پا در میان نیروهای
امنیتی در اربیل پایتخت اقلیم کردستان عراق است. مظنونین به اقدامات
تروریستی بهندرت اجازه صحبت کردن با رسانهها را دارند اما شورای امنیت
اقلیم کردستان عراق به رویترز اجازه داده تا با اسماعیل و و زندنیان دیگر
در حضور یک مقام دولتی صحبت شود. او توضیح داد که چگونه داعش توانست از
میان شهروندان عادی در موصل نیرو حذب کند؛ از طریق وعده و یا تهدید. او
میگوید که رفتار ناعادلانه دولت عراق با سنیها در جذب آنان به سوی داعش
موثر بوده است. اسماعیل به آرامی میگوید که خلیفهخواندن بغدادی را قبول
کرده بود. او میگوید: «ما او را دوست داشتیم چرا که میگفت شما را از دست
شیعیان و فشار آنان نجات خواهم داد.»
رویترز
در ادامه مینویسد: «رهبران داعش به ما میگفتند که هرکس به مسجد بیاید
جایش امن است. آنان میگفتند که ما برادران مسلمان شما هستیم و هدفمان رها
کردن شما از دست شیعیان است. آنان به ما میگفتند که غذا و پول و هر آنچه
میخواهید به شما میدهیم.»
در
مصاحبهای جداگانه «حازم صالح» که متهم به ارتباط با داعش است میگوید به
یاد میآورد که ارتش عراق با برادرانش پیش از ظهور داعش چگونه رفتار
میکرد. او میگوید: «آنان کارگر بودند و برای حدود یک ماه و نیم بازداشت
بودند. آنها را وارونه آویزان کرده بودند.» دولت و ارتش عراق اما این
موضوع را رد میکنند.
خبرگزاری
رویترز در ادامه اشاره میکند که برخی از عراقیهای دیگر در ازای پول به
این گروه پیوستند. اسماعیل نیز اشاره میکند که برای حمایت از شش خواهر و
برادر جوانش بود که به داعش پیوست. او میگوید که برق و گاز قطع شده بود و
گزینه زیادی برای امرار معاش نداشت. او میگوید: «داعش به من ۴۰۰ دلار در
ماه پول میداد؛ آنهم در ازای نگهبانی در خیابان و گشتزنی. او نیز مانند
صالح میگوید که داعش با اعمال فشار مالی بر مغازهداران آنان را مجبور به
پرداخت مالیاتهای سگین میکرد تا در مقابل با سخاوتمندی به اعضایش حقوق
دهد. صالح میگوید: «من هفت فرزند داشتم که کوچکترین آنها دو ساله است؛ ما
برای زندگی نیاز به پول داشتیم. آنان من را تهدید کردند که پسر ۱۴ سالهام
را به جنگ میبرند در نتیجه من از خانوادهام خداحافظی کردم و به داعش
پیوستم. او میگوید که داعش بسیار مرموز و با وسواس از امیران خود محافظت
میکرد. او میگوید:«ما نمیدانستیم رهبر تیپمان در داعش کیست. آنان هرگز
به ما اجازه نزدیکشدن به مناطق استراتژیک را نمیدادند. او میگوید کسی در
درون داعش حق انتقاد را نداشت و در صورت انتقاد کردن با زندان و شاید
مجازاتهای سنگینتر مواجه میشد. او میگوید: «نمیتوانستید کوچکترین
اعتراضی کنید. زمانی که یکی از اعضا از قانون ممنوعیت سیگار داعش انتقاد
کرد به او هشدار دادند.»
او
میگوید برای هر گروه ۱۲ نفره یکآشپز تعیینشده بود که وعدههای غذایی را
با استفاده از برنج و گوشت آماده میکرد. او میگوید که ۲۵ روز و روزی چهار
ساعت دوره آموزشی کار با اسلحه برای اعضای تازه پیوسته به داعش بود.