کد خبر: ۶۷۳۲۸۲
تاریخ انتشار: ۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۳
تعداد بازدید: ۱۳۸۸
دروازه بان شماره یک تیم ملی به اهداف بزرگ و بلندمدتی فکر می کند؛ دروازه بانی که در سطح اول فوتبال اروپا بازی می کند و اولین دروازه بان لژیونر فوتبال ایران است که چهار سال در اروپا دوام آورده و همچنان به فعالیتش ادامه می دهد.
علیرضا حقیقی: هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد دروازه بان شماره یک تیم ملی به اهداف بزرگ و بلندمدتی فکر می کند؛ دروازه بانی که در سطح اول فوتبال اروپا بازی می کند و اولین دروازه بان لژیونر فوتبال ایران است که چهار سال در اروپا دوام آورده و همچنان به فعالیتش ادامه می دهد.

علیرضا حقیقی؛ دروازه بانی که اولین کلین شیت تاریخ فوتبال ایران در جام جهانی فوتبال را هم مقابل نیجریه در جام جهانی 2014 برزیل رقم زد و اگر گل دقیقه 91 لیونل مسی نبود، کاری بزرگ را هم مقابل تیم ملی آرژانتین رقم زده بود. این بخشی از موفقیت های اخیر حقیقی است و او حالا با تجربه تر شده و به دنبال تحقق هدف های دیگر خود است؛ هدف هایی که اعتقاد دارد به آنها می رسد.

وقتی به عنوان اولین دروازه بان ایران لژیونر شدی و در فوتبال اروپا بازی کردی، فکر می کردی این اتفاقات برای تو رقم بخورد؟ از شروع فوتبالت چنین هدفی داشتی یا حضورت در اروپا کاملا اتفاقی بود؟

- وقتی فوتبالم را به صورت حرفه ای آغاز کردم، هدف بلند مدتم از اول، حضور در فوتبال اروپا بود و برای رسیدن به این هدف هم خیلی سختی کشیدم. شاید هر کس دیگری جای من بود، عطای کار را به لقایش بخشیده بود و بی خیال فوتبال اروپا می شد. برای یک دروازه بان از قاره آسیا به فوتبال اروپا رفتن خیلی سخت است و تعداد کم دروازه بان های آسیایی در فوتبال اروپا سختی کار را نشان می دهد، چون اروپایی ها دروازه بان های خوبی دارند.

هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد

در آلمان، بلژیک، روسیه، پرتغال، انگلیس، ایتالیا و اسپانیا و ... دروازه بان های خوب و بزرگی حضور دارند و سخت است که اروپایی ها از آسیا دروازه بان جذب کنند اما با همه این سختی ها چند سال است در فوتبال اروپا هستم و این سختی ها را توانستم تحمل کنم. ضمن این که این آخرین هدف علیرضا حقیقی نیست و به هدف های بزرگ هم فکر می کنم. 

آرزوهایی هم در سر داری که بخواهی به آنها فکر کنی؟

- در زندگی ام با یک موضوع کنار آمده ام؛ اینکه با رویا زندگی نکنم و به واقعیت ها بپردازم. یک مسئله برایم کاملا جا افتاده و آن هم این است که هیچ کاری نشد ندارد و این را با تلاش زیاد، به خودم ثابت کردم. در این مدت هر حرفی زدم، به آن عمل کردم و خدا را شکر، تا الان توانسته ام به هدف هایی که تعیین کردم، برسم. از این به بعد هم تلاشم را بیشتر می کنم، چون هدف هایم تمام نشده است.

کدام اهداف را داشتی که توانستی به آنها برسی و به قول خودت رویاهای نشدنی نداشتی؟

- یکی از آنها این بود که در 14 سالگی و وقتی در تیم های ملی پایه بودم، مصاحبه کردم و گفتم 10 سال دیگر دروازه بان اول تیم ملی می شوم که این اتفاق رخ داد. گفته بودم به فوتبال اروپا ترانسفر می شوم و شدم. نشان دادم حرف هایی که زدم، فقط حرف نبوده و رفتم، تلاش کردم و حرف هایی که زده بودم را انجام دادم. اکنون هم به فوتبال اروپا رفته ام تا به اهدافی که دارم، عمل کنم. امیدوارم به عنوان یک ایرانی پرچم کشورم را بالا نگه دارم و برای ایران افتخارآفرین باشم.

همیشه جزو دروازه بان ها و حتی بازیکنان سختکوش بودی. در پرسپولیس و زیر تمرینات پرفشار احمدرضا عابدزاده که خیلی ها را فراری داد، ماندی و تحمل کردی. در اروپا نیمکت نشینی را تحمل کردی تا فیکس بازی کنی و در تیم ملی هم چند سال تحمل کردی تا دروازه بان اول شوی. این سختکوشی به نظر خودت تحسین شدنی هست؟

- موضوع تحسین شدن نیست، این است که برای رسیدن به هر هدفی باید سختی کشید. همانطور که گفتم، خیلی در فوتبال، چه در زمین و چه بیرون زمین سختی کشیدم. اکنون که به گذشته بر می گردم، خوشحالم که این سختی ها را تحمل کردم تا بالاخره به نتیجه رسیدم و اکنون به خیلی از هدف هایم رسیده ام که بابت آنها خدا را شکر می کنم. امیدوارم از اینجا به بعد هم به اهدافم برسم. مطمئنم سختی ها بیشتر می شود و کارم هر روز سخت تر و سخت تر خواهد شد اما اگر قرار است به قله موفقیت برسی، باید سختی های بیشتری تحمل کنی، امیدوارم خداوند در این راه سخت به من قدرت دهد تا باز هم سختی ها را تحمل کنم.

تیم ملی برای رسیدن به جام جهانی 2018 روسیه تلاش می کند و هدفی که کی روش تعیین کرده، صعود از مرحله گروهی در جام جهانی است. به عنوان یکی از بازیکنان تیم ملی برای رسیدن به این هدف چقدر امیدواری؟

- تیم ملی کار سختی دارد. فوتبال ما بدون برنامه ریزی موثر است و یک سری امکانات هم در اختیار تیم ملی قرار ندارد اما از وقتی مهدی تاج در رأس کار قرار گرفته، می بینیم که اتفاقات بهتری رخ می دهد. امیدوارم امکاناتی که تیم ملی نیاز دارد در اختیارمان قرار گیرد تا بتوانیم به جام جهانی صعود کنیم. همان طور که کی روش گفته، هدف فقط صعود به جام جهانی نیست. هدف دوم تیم ملی صعود از گروه است. امیدوارم هم مسئولان، هم بچه های تیم ملی و هم تمام مسئولان ورزش و کشور و هواداران با عزمی ملی، به تیم ملی کمک کنند.  صعود به جام جهانی ساده نیست، فقط فدراسیون و بازیکنان نیستند که باید تلاش کنند بلکه همه مسئولان کشور، مردم ایران و رسانه ها باید کمک کنند تا صعود به جام جهانی راحت تر صورت گیرد.

هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد

تیم ملی ما جوان شده است و تا جام جهانی با وجود میانگین سنی پایین، باتجربه تر می شود. به نظرت جام جهانی روسیه می تواند سال شکوفایی فوتبال ایران باشد؟


- زمانی همه ایراد می گرفتند که چرا تیم ملی جوان نیست، چرا بازیکن جوان ندارد اما دیدید که کی روش کارش را بلد است و بازیکنان جوان را به تیم ملی اضافه کرد. اکنون میانگین سنی تیم ملی خیلی پایین آمده و 80، 90 درصد تیم ملی را بازیکنان جوان تشکیل می دهند. در جام جهانی روسیه فوتبال ما هم به بازیکنان جوان نیاز دارد و هم باید بازیکنان باتجربه حضور داشته باشند چرا که برای موفقیت به هر دو عنصر نیاز داریم. برای باتجربه تر شدن به بازی های تدارکاتی خوب و مناسب احتیاج داریم تا این تجربه به بازیکنان جوان منتقل شود.

با این شرایط فکر می کنی تا چه سالی در تیم ملی و فوتبال اروپا حضور داشته باشی؟

- کسی از آینده خبر ندارد و من هم نمی دانم فردا چه اتفاقی می افتد. دوست دارم همیشه برای مملکتم و باشگاهم موثر باشم و حضور مفیدی داشته باشم. تا هر زمانی که خدا بخواهد، به موفقیت فکر می کنم و تلاش خواهم کرد.

به متاهل شدن فکر کرده ای و در این زمینه برنامه ای داری که چه زمانی ازدواج کنی یا این اتفاق را به بعد از فوتبال حرفه ای ات موکول کردی؟

- این موضوع بحث زندگی شخصی هر آدمی است و تصمیمی کاملا شخصی هم هست اما اکنون فکری راجع به آینده ندارم. حواسم به فوتبال است و به دنبال هدف های بزرگ فوتبالی هستم. اگر می خواستم در فوتبال دنبال اهداف کوچک و کوتاه مدت باشم، خیلی راحت بودم و خیلی راحت هم به این هدف ها رسیدم اما قانع نشدم. به دنبال اهداف بلندمدت و بزرگ هستم و فعلا برای رسیدن به این هدف ها می جنگم و برای همین هم سختی کشیدم و قید خیلی از خوشی ها را زدم. از خیلی چیزها، خوش گذرانی ها و شب نشینی ها گذشتم و باز هم باید قید آنها را بزنم تا به اهدافم برسم.

به عنوان بازیکنی خوش چهره پیشنهادهای کاری زیادی هم از خارج از فوتبال داشتی. بعد از جام جهانی هم چند شرکت اروپایی و آمریکایی برای مدلینگ با تو صحبت کردند. اصلا علاقه ای به این کارها داری؟

- به هر حال این هم جزیی از زندگی هر فوتبالیست یا هنرمندی است. شاید این اتفاقات برای خیلی ها باشد یا به وجود نیاید. برای من هم چند پیشنهاد بود که به توافق نرسیدیم اما همچنان در حال صحبت کردن هستیم تا به نتیجه برسیم.

در دنیای فوتبال بازیکنانی مانند دیوید بکام، کریستیانو رونالدو، لیونل مسی و ... در حوزه مدلینگ حضور موفقی داشتند. این موضوع از نظر روحی و روانی هم به یک فوتبالیست کمک می کند؟

- به نظرم این کارها نوعی منبع درآمد است. بحث روحی و روانی نیست و بیشتر حالت فعالیت اقتصادی برای یک فوتبالیست دارد. همانطور که گفتم، برای هر فوتبالیستی شاید این پیشنهاد باشد. با این حال این موضوع زیاد در فوتبال ایران جا نیفتاده است.

هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد

هم در روسیه روحت بودم، هم در پرتغال راحتم اما برای زندگی بر می گردم ایران


پرهیز حقیقی از حرف های تکراری

علیرضا حقیقی، مرد شماره یک تیم ملی یکی از محبوب ترین چهره های فوتبال ایران است. دروازه بان فتوژنیکی که حالا سنگربان تیم پرتغالی مارینیموست، هر بار که از اروپا برای حضور در اردوی تیم ملی به تهران می آید در کانون توجه قرار می گیرد اما از عکس و مصاحبه و دوربین فراری است. خودش می گوید: «برای مصاحبه باید حرف جدید داشته باشم، دوست ندارم حرف تکراری بزنم.»

آنچه درباره حقیقی نمی دانید و دوست دارید بدانید!

علیرضا تکلیف ما را روشن کرد؛ نباید سوال تکراری بپرسیم و حرف های تکراری بزنیم... با این حساب بهتر است سراغ فوتبال و تیم ملی و ... نرویم چون همه حرف ها تکراری می شود. با توجه به میزان علاقه مردم به علیرضا که یکی از محبوب ترین ستاره های فوتبال ماست، شاید بهتر باشد از زندگی علیرضا سوال کنیم تا مردم با زندگی دروازه بان محبوب تیم ملی بیشتر آشنا شوند.

برای تفریح به اروپا نرفتم

از حقیقی درباره زندگی در روسیه و پرتغال می پرسیم؛ این که از زندگی در یک کشور سردسیر به زندگی در یک کشور گرمسیر رسیده، حتما تفاوت هایی دارد؛ «تفاوت که خیلی دارد، در حد 40 تا 50 درجه (خنده) ولی خوبی انسان این است که سریع به محیطی که در آن قرار گرفته، خو می گیرد. چند روز اول شاید مشکل داشته باشید اما بعد عادت می کنید، به خصوص اگر هدف های بزرگ تری داشته باشید. من برای تفریح به روسیه یا پرتغال نرفتم. هر کشوری و هر تیمی که در آن بازی کرده ام، ایستگاهی است در مسیری که برای خودم ترسیم کرده بودم. در روسیه هر وقت سرما اذیتم می کرد، به هدفم فکر می کردم و انگیزه ام بیشتر می شد.»

روسیه یا پرتغال؟ البته که تهران!

حالا حقیقی در روسیه راحت تر بوده یا در پرتغال؟ خودش می گوید: «تفاوت زیادی ندارد. اصولا آدم ناراحتی نیستم و هر جا باشم احساس راحتی می کنم. زندگی در روسیه هم مثل زندگی در پرتغال امتیازهای خاصی داشت اما حقیقتش هیچ کجا تهران خودمان نمی شود. ناشکری نمی کنم و از این که در فوتبال اروپا شاغل هستم، خوشحال و راضی ام ولی باز هم ایران چیز دیگری است.»

با این حساب علیرضا بعد از پایان فوتبالش حتما برای زندگی به ایران می آید؛ «صد درصد... معلوم است که وطن خودم را با هیچ کجای دنیا عوض نمی کنم. خانواده ام، دوستانم، آدم هایی که دوست شان دارم و دوستم دارند، همه در ایران هستند و طبیعی است که دلم بخواهد در ایران زندگی کنم.»

هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد

دلتنگ ایران، دلتنگ کودکی


البته اگر تصور کرده اید علیرضا از زندگی در اروپا ناراضی است، اشتباه کرده اید؛ «از لحاظ تمرین و سطح کیفی فوتبال، اروپایی ها خیلی از ما جلوتر هستند و من از زندگی در اروپا به خاطر پیشرفت کارم راضی هستم اما گاهی اوقات دلم برای ایران تنگ می شود. شاید باورتان نشود. گاهی اوقات که برای خرید به خیابان می روم یا در حال قدم زدن در پیاده رو هستم، بی اختیار یاد دوران کودکی ام در ایران می افتم. با خودم می گویم کاش یک توپ پلاستیکی داشتم و خودم را غرق گرد و خاک و فوتبال می کردم. از جلوی فروشگاه نان فانتزی که رد می شوم، یاد صف نانوایی می افتم. در غربت خیلی چیزهایی که در خانه داری و قدرشان را نمی دانی عزیز می شود.»

غرور؟ نه، هرگز

به علیرضا می گوییم خیلی ها به اشتباه فکر می کنند تو آدم مغروری هستی اما وقتی کنار این بچه ها قرار می گیری، تازه معلوم می شود اصلا غرور نداری؟ حقیقی لبخندی می زند و می گوید؛ «من مغرورم؟ چرا باید مغرور باشم. مقابل عظمت خدا، غرور چه مفهومی دارد. من هم یک بنده خدا هستم، فقط همین. من هم مثل همه آدم ها شاید اشتباه کنم اما قطعا اگر با اشتباهم به کسی لطمه بزنم، با رفتارم از آن آدم دلجویی می کنم. 

البته تلاش می کنم کمتر اشتباه کنم تا کمتر بگویم ببخشید. دوست ندارم پشت سر هم کار اشتباه را انجام بدهم و پشت سر هم عذرخواهی کنم. روش زندگی ام طوری است که سعی می کنم اشتباهاتم کمتر باشد تا ببخشید کمتری بگویم. فقط هم به خاطر خدا می گویم ببخشید. این ببخشید هم به دو معنی است، یکی این که خدایا من را ببخش اگر ناخواسته و ندانسته گناهی کرده ام و دیگری این که خدایا از نعمات خودت به من هم ببخش.»

زندگی در جزیره کریس رونالدو

علیرضا در جزیره ای زندگی می کند که زادگاه کریس رونالدو بوده، جزیره مادیرا... پس با این حساب همشهریانش باید عاشق فوتبال باشند؟ «چه جورم! مردم مادیرا از این که کریس رونالدو متولد این جزیره سات، به خودشان می بالند. مادر و خواهر و بعضی اعضای خانواده کریس هنوز در همین جزیره زندگی می کنند و ساکنین مادیرا ستاره جزیره خودشان را دیوانه وار دوست دارند. آنها شیفته فوتبال هستند و آنهایی که من را می شناسند، برخوردشان با من عالی است اما مشکل اینجاست که در جزیره مادیرا، همه می خواهند مثل کریس رونالدو گل بزنند. بچه های مادیرا دوست دارند مهاجم شوند و هیچ کس گلرها را دوست ندارد. 

یک شیفتگی خاصی نسبت به گل زدن در این منطقه از پرتغال هست که نظیرش شاید فقط در برزیل و آرژانتین باشد. اینجا کریس رونالدو را در حد پرستش دوست دارند. در مادیرا شما مردمی را می بینید که همه جا، در حال خرید، تفریح و کار از کریس حرف می زنند. مردها و زن های پا به سن گذاشته طوری از کریس حرف می زنند که انگار بچه خودشان است. بچه ها وقتی می گویند کریس انگار برادر بزرگ خودشان را صدا می زنند. جزیره مادیرا، از لحاظ فوتبالی و میزان علاقه به فوتبال، بی شباهت به انزلی خودمان نیست. درست مثل انزلی که مردم با هر شغلی و سطح درآمد و کیفیت زندگی، وقتی کارشان تمام شد، لب ساحل، دم اسکله و در قهوه خانه ها و چایخانه های سنتی می نشینند و حرف فوتبال را می زنند، در مادیرا هم فوتبال موضوع بحث اغلب ساکنان جزیره است.»

مدیون قلب بزرگ و دست های کوچک فرشته های محک

نمی شود با علیرضا حرف زد و از محک نپرسید. شماره یک تیم ملی حامی شماره یک کودکان محک هم هست اما خودش می گوید هر کاری برای این فرشته های کوچک انجام بدهد، باز انگار کاری برای آنها نکرده است: «دوستی با این بچه ها یکی از افتخارات من است و فکر می کنم بسیاری از موقعیت ها و موفقیت هایی که در زندگی به دست آوردم به خاطر دعای همین بچه ها بوده. وقتی این کودکان با قلب های بزرگ و دست های کوچک شان برای من دعا می کنند، واقعا انرژی می گیرم. 

هیچ کس دروازه بان ها را دوست ندارد

در زندگی، چیزهای با ارزش کم ندارم، احترام مردم، پیراهن تیم ملی، پدر، مادر و خانواده، دارایی های با ارزش من هستند اما با احترام به تمام مردمی که دوستم دارند و من را شرمنده محبت خود می کنند، با ارزش ترین چیزی که در زندگی دارم، بازوبند کاپیتانی تیم محک است. وقتی برای بازی به محک می روم، کنار این بچه ها فکر می کنم پادشاه مطلق زمین هستم. این حس خوب را من از اعتماد و علاقه همین بچه ها می گیرم.»

با خدا باش و پادشاهی کن

حرف های پایانی علیرضا هم مثل همیشه است، وقتی عکس های جلد مجله و تصاویر مربوط به این گزارش - مصاحبه کوتاه را کامل می کنیم، به علیرضا می گوییم اگر حرفی مانده بگوید و او هم همان حرفی را می زند که ورد زبانش است و البته که به آن اعتقاد راسخ دارد: «با خدا باش و پادشاهی کن. این پیام من به مردمی است که دوست شان دارم. از خدا می خواهم کمکم کند لایق محبت مردم باشم.» او با همین توصیه شماره یک تیم ملی شد. با خدا بود که حالا در تیم ملی پادشاهی می کند.
منبع: برتین ها
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: