کد خبر: ۶۶۶۰۳۵
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۵ - ۱۴:۴۰
تعداد بازدید: ۱۱۴۶
«بی‌گمان پخش گفت‌وگو با سید حسن خمینی (ره) یا پخش میزگرد اقتصادی با سعید لیلاز، از فعالان سیاسی و اقتصادی و برخی از برنامه‌های منصفانه رسانه‌ای نشان داد می‌توان چشم‌ها را در رسانه ملی شست و به گفتمان سیاسی و رسانه‌ای به گونه‌ای دیگر نگاه کرد.»

/نگاهی به چالش‌های کنونی رسانه ملی/ زنگ‌ها برای که به صدا درآمده‌اند؟به گزارش خبرداغ به نقل از ایسنا،هوشنگ صدفی، منتقد در ادامه مطلب در عین حال بالا می‌گوید:

«وقتی در زمان تبلیغات انتخاباتی مجلس یا نقد برجام، رسانه ملی جایگاه خود را تا حد بازوی تبلیغاتی یک جناح انتخاباتی کاهش می‌دهد نباید انتظار  داشت مردم از قاب تلویزیون به کانال تلگرام کوچ نکنند. راستی زنگ‌های هشدار برای که به صدا درآمده است؟»

 

کارشناس رسانه و منتقد - در یادداشتی اختصاصی که به سرویس رسانه ایسنا ارسال کرده است، با پرداختن به موضوع چالش‌های کنونی رسانه ملی، به هفت دایره مفقوده رسانه ملی در عرصه‌ی امروز ارتباطات اشاره کرده است.

 

او در این یادداشت نوشته است: به باور کارشناسان رسانه، ارتباطات، فراتر از نظام دو سویه مبادله اطلاعات و معلومات‌ است، به عبارتی با پیشرفت تکنوژیکی وسایل ارتباط جمعی، هر لحظه بر توانایی کمی و کیفی آنها افزوده یا کاسته می‌شود. در چنین وضعیتی آنچه که بیش از همه برای حیات رسانه اهمیت دارد، در گام اول مدیریت و اداره سازمان رسانه و در گام دوم مدیریت افکار عمومی رسانه است. به تعبیری مدیریت رسانه، با هم‌فکری حلقه مدیران و کارشناسان خوش فکر، مدیران شبکه‌ها، برنامه‌سازان و منتقدان رسانه شکل می‌گیرد و هدایت افکار عمومی، اغلب توسط سیاست‌گذاران رسانه، نویسندگان، پژوهشگران، کارگردانان و بازیگران خلاق و باذوق شکل می‌گیرد.

 

کوچ مخاطبان تلویزیون به تلفن همراه

او در این یادداشت آورده است: باید این واقعیت را پذیرفت که رسانه ملی، به‌رغم تدوین افق رسانه، در بعد فکری و عملی به چشم‌انداز مورد نظر تدوین شده نزدیک نشده وگرنه نباید در شرایط رقابت فرهنگی، عرصه را به رقبای رسانه‌ای واگذار کند. نیک می‌دانیم رسانه‌های مهاجم اغلب در پی ربودن مخاطبان هستند متاسفانه با وجود این تهدیدها در طول سال‌های گذشته، نتوانسته‌ایم سطح انتظارات رسانه‌ای مخاطبان را در چارچوب مصالح نظام و موازین اسلامی و آزادی بیان تعریف‌شده در اصل ۱۷۵ قانون اساسی تامین کنیم.

هوشنگ صدفی در ادامه این مطلب آورده است: محمد اخگری، معاون برون مرزی رسانه ملی در مراسم تودیع دکتر سرافزار از حقیقت تلخی پرده برداشت و گفت‌:" مخاطب تلویزیون به فضای رسانه تلفن همراه کوچ کرده است. تولید، پخش و استودیو وارد موبایل شده است. کاهش مخاطبان تلویزیون و رادیو فقط مختص ایران نیست و همه کشورها درگیر رسانه‌های نو پدید هستند"؛ البته برخلاف گفته ایشان، همه کشورها به تناسب نیاز مخاطبان، افق رسانه‌ای خود را بر اساس شرایط مدرن رسانه‌ای بازتعریف کرده و توانسته‌اند تا حدی از ریزش مخاطبان جلوگیری کنند؛ وگرنه چه لزومی داشت که دست‌اندرکاران مبارزه با تهاجم فرهنگی، برای دو یا سه شبکه تلویزیونی ماهواره‌ای این قدر هزینه کنند. پرسش این است اگر مخاطبان تلویزیون کاهش یافته، چرا مخاطبان ایرانی با تهیه امکانات دریافت ماهواره‌ای به رغم محدودیت‌های قانونی، پیه همه چیز را به تن می‌مالند تا شبکه‌های مهاجم را تماشا کنند؟

 

چالش فرهنگی و رسانه‌ای

او با اشاره به سخنان محمد سرافراز - رییس سابق صداوسیما - در مراسم خداحافظی، یاددآوری کرده است: دکتر سرافراز در مراسم خداحافظی به چالش اصلی رسانه ملی در حوزه مخاطب، مهم‌تر از سایر موارد چالشی اشاره کرده بود. به گفته وی، صداوسیما با مسائل زیادی در حوزه گفتمانی، سیاسی، فرهنگی و رسانه‌ای دست به گریبان است. چطور رسانه ملی در چارچوب اطلاع‌رسانی، سخنان وزیر خارجه امریکا را به صورت زنده از تلویزیون پخش می‌کند اما حاضر نیست در چارچوب گفتمان ملی، رعایت آزادی بیان و مصالح نظام، پای صحبت برخی از بزرگان نحله‌های فکری و سیاسی معتقد به نظام بنشیند؟

این منتقد و روزنامه‌نگار سپس تاکید کرده است، بی‌گمان پخش گفت‌وگوی شبکه اول با سید حسن خمینی (ره) یا پخش میزگرد اقتصادی با سعید لیلاز، از فعالان سیاسی و اقتصادی در شبکه افق و برخی از برنامه‌های منصفانه رسانه‌ای نشان داد می‌توان چشم‌ها را در رسانه ملی شست و به گفتمان سیاسی و رسانه‌ای به گونه‌ای دیگر نگاه کرد و همچنین یادآوری کرده است: مخاطبان رسانه‌ای این مرز و و بوم همین انتظار اندک را از مدیران رسانه ملی دارند. وقتی در زمان تبلیغات انتخاباتی مجلس یا نقد برجام، رسانه ملی جایگاه خود را تا حد بازوی تبلیغاتی یک جناح انتخاباتی کاهش می‌دهد نباید انتظار داشت مردم از قاب تلویزیون به کانال تلگرام کوچ نکنند. راستی زنگ‌های هشدار برای چه کسی به صدا درآمده است؟

 

دایره‌های مفقوده رسانه ملی

صدفی با مطرح کردن هفت دایره مفقوده رسانه ملی در عرصه‌ی امروز ارتباطات و اداره رسانه ملی، تاکید کرده است: امید است علی‌عسکری، ششمین مدیر رسانه ملی، با توجه به تجربه و شناخت خود از حوزه فرهنگی، عمق رسانه و نگاه تئوریکی به مدیریت رسانه، بتواند از عهده این مهم برآید؛ البته لازم است در اداره کرد رسانه ملی به نکات هفتگانه مفقوده ذیل نیم نگاهی داشته باشد:

«۱- فقدان منابع مالی می‌تواند هر رسانه‌ای را زمین گیر کند اما قرار نیست به بهانه مبارزه با تهاجم فرهنگی، هر برنامه کم محتوا و وقت پرکنی در کنداکتور شبکه ها قرار گیرد، لذا در ساخت هر برنامه ای تلویزیونی باید دید هزینه وفایده برای مخاطبان چیست و چگونه می تواند در جذب مخاطبان موثر باشد؟ تنوع و گستردگی شبکه های تلویزیونی باعث شده کمتربه این بخش مهم در برنامه سازی توجه شود وگرنه به گفته یکی ازمدیران رسانه ملی، پخش جنگ مورچه ها(تصویر برفکی) در فضای تلویزیون، بهتر ازپخش برنامه‌های کم محتواست.

۲- چابک‌سازی رسانه ملی، حرکت پسندیده‌ای است که نباید به فراموشی سپرده شود رسانه چاق و چله نمی‌تواند سریع‌تر در فضای رسانه‌های مدرن بدود. برخی از افراد ناتوان دوست دارند در زیر سایه کاربلدان خود را پنهان کنند، لذا بازتعریف ساختار سازمانی تولید، پخش و اداره کرد آن می‌تواند از رسوب برخی نیروهای ناتوان که به یمن رانت در ساختار رسانه ملی جاخوش کرده‌اند، بکاهد.

۳- تربیت نیروی انسانی، جوان‌گرایی در ساختار رسانه ملی باید ضرورت اساسی به شمار‌ آید وگرنه به‌کارگیری افراد بازنشسته در رسانه ملی شاید در کوتاه مدت بتواند کمک موثری به برنامه‌سازی بکند اما در درازمدت نمی‌تواند کارآمد باشد؛ چرا که هر یک از آنان متعلق به نسلی از دوره ارتباطی هستند و شناخت بهتری نسبت به روش‌ها دوره ارتباطی خود دارند؛ لذا با توجه به تحولات رسانه‌ای مدرن، ذوق و خلاقیت جوانان، بیشتر تعیین‌کننده است، در همین فضای مجازی، گاهی "انیمشن‌های طناز سوریلند" به تنهایی یک برنامه پرهزینه رسانه ملی مخاطب دارد.

۴- ساختار پارتیزانی رسانه، بازنگری در ساختار گروه‌های تلویزیونی یا مدیران شبکه می‌تواند از میزان هرزرفت هزینه‌های پشتیبانی بکاهد، برخی مدیران شبکه‌های تلویزیونی فراموش کرده‌اند یک رسانه پارتیزانی برای مقابله با تهاجم فرهنگی هستند، در حالی که با صرفه‌جویی بخشی از این هزینه‌ها می‌توان برنامه تلویزیونی ساخت، تأسف‌آور است که گفته شود صرفا پول سازمان صرف کارکنان و بازنشستگان رسانه می‌شود و خبری از تولید برنامه نیست. تاکنون کسی میزان فیلم‌ها و سریال‌های تکراری پخش شده کنداکتور رسانه ملی را بررسی نکرده که ببینیم هزینه برآورد بودجه تعیین شده به جای آنها چه شده است؟ زمانی شبکه تهران برای راه‌اندازی با ۴۰ الی ۵۰ نفر آدم کار بلد رسانه‌ای شکل گرفت.

۵- تغییر شیوه برنامه‌سازی، اغلب برنامه‌سازان تلویزیونی دوست دارند با هیبت بزرگ گروه تولیدی برنامه بپردازند شاید ماهیت برخی برنامه‌های تلویزیونی ایجاب کند افراد حرفه‌ای بیشتری به کارآیند. لازم است در ساختار تولید و پخش رسانه ملی انقلابی صورت گیرد و برنامه‌سازان بتوانند همزمان عهده‌دار چند مسؤولیت حرفه‌ای را دارا باشند توانایی که در پشت صحنه برخی برنامه‌های تلویزیونی جذاب خارجی شاهد آنها هستیم.

۶- بازتعریف ماموریت شبکه‌ها، در دوره مدیریت دکتر سرافراز، هر یک از شبکه‌های تلویزیونی عهده‌دار تامین ماموریتی برای جذب مخاطبان جامعه شدند، بازنگری در تعریف ماموریت و ارزیابی نقاط هم‌پوشانی شبکه‌ها می‌تواند در کاهش ماموریت موثر باشد، چه تفاوتی می‌کند شبکه چهار با شبکه مستند یا شبکه آموزش و قرآن باهم تلفیق شوند حتی شبکه آی‌فیلم و نمایش. طبعا جسارت مدیریت رسانه‌ای یکی از این قابلیت‌هاست. قبل از تلفیق رسانه‌ای می‌توان با بررسی میزان مخاطبان واقعی و عمق رسانه‌ای به واقعیت‌های پنهان و آشکار توسعه برخی از شبکه‌های تلویزیونی پی برد.

۷- تعریف خطوط قرمز، متاسفانه خط قرمز رسانه ملی به تناسب زمان و سلیقه‌ها تغییر می‌کند، ترسیم خطوط قرمز مدون و منطقی رسانه ملی در چارچوب مصالح و موازین اسلامی اصل ۱۷۵ قانون اساسی می‌تواند دوستان و منتقدان رسانه ملی را بر سر یک میز بنشاند وگرنه مجبوریم برای رصد کردن این خطوط قرمز دست و پاگیر در شبکه‌های متنوع افراد زیادی را به کار گیریم که ساختار رسانه را فربه‌تر می‌کند به گونه‌ای که برای پخش برنامه تولیدی لشگری از ممیزان نطارت کنند؛ لذا هر قدر دایره ممیزی رسانه ملی در چارچوب مصالح نظام و موازین اسلامی محدودتر شود از ریزش مخاطبان رسانه ملی کاسته خواهد شد

او سپس یادآوری کرده است:

«بی‌گمان با رعایت چنین رویکرد رسانه‌ای می‌توان به ماموریت رسانه ملی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، رقابت با رسانه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای، استفاده بهینه رسانه‌های مدرن و تاثیرگذاری امیدوار بود

این منتقد در پایان مطلبش نوشته است:

«در خاتمه باید گفت مسؤولیت «شورای نظارت رسانه ملی» طبق اصل ۱۷۵ قانون اساسی، کمتر از مدیریت رسانه ملی نیست، لذا متولیان نظارتی نباید صرفا به عنوان ناظران بی‌طرف، شاهد افت برنامه‌های رسانه ملی و مقبولیت آن در بین مخاطبان باشند؛ بنابراین لازم است با بررسی کارشناسانه برنامه‌های تلویزیونی و رصد کاستی‌ها و توانمندی‌های رسانه ملی در ارتقای کیفی آن بکوشند

 

 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: