در حالی که تا پیش از این کمتر کسی احتمال میداد مطهری تمایلی به رئیس جمهور شدن داشته باشد اما او در گفتوگویی با خبرگزاری شفقنا، نه تنها احتمال کاندیداتوریاش برای ریاست جمهوری آینده را رد نکرد بلکه به توصیف شرایطی پرداخت که سبب خواهد شد به انجام این کار مصمم شود و گفت: «باید به شرایط آن روز نگاه کنیم و ببینیم چه افرادی در میان کاندیداها وجود دارد.
افراد تندرو داریم یا افراد خوشفکری داریم که رأی ندارند یا مثلاً اگر احساس کنم آنجا جایی است که باید بیایم و ممکن است من رأی داشته باشم ولی کسی دیگر رأی ندارد در چنین شرایطی ممکن است حضور پیدا کنم.» اینها سخنانی است که این گمانهزنیها را پیش نایب میآورد که آیا نایب رئیس مجلس برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری تأیید صلاحیت خواهد شد و اگر تأیید صلاحیت شود، میتواند کاندیدای مورد حمایت کدام جریان سیاسی باشد؟ اصلاحطلب، اصولگرا، هر دو یا هیچ کدام؟
از حیث تأیید صلاحیت سابقه سیاسی مطهری نشان میدهد که اگر چه برخی مواضع و اظهاراتش توانسته است او را در دو انتخابات، ادوار نهم و دهم مجلس، تا آستانه رد صلاحیت ببرد اما در نهایت رایزنیها و تجدید نظرخواهیها سبب شد او از پیچ بررسی صلاحیتهای شورای نگهبان عبور کند. برخی پیشینه خانوادگی مطهری و اینکه او فرزند یکی از چهرههای برجسته انقلاب است را در این مسأله بی تأثیر ندانسته اند و به هر حال این وضعیت میتواند در مورد انتخابات ریاست جمهوری نیز تکرار شود.
اما در مورد اینکه علی مطهری در صورت کاندیداتوری، نامزد مورد حمایت کدام جریان سیاسی خواهد بود، گزارههای متفاوتی میتواند مطرح و تأثیرگذار باشد. این اصولگراها بودند که مطهری را از انتخابات مجلس هشتم به عنوان یکی از چهرههای منتقد جدی اصلاحطلبان در فهرست انتخاباتی خود به مردم معرفی کردند. اما در طول زمان نوع موضعگیریهای او ، انتقاداتش علیه دولت احمدینژاد، تأکیدش بر آزادی بیان و آزادیهای سیاسی و اینکه او هیچ یک از نهادهای حاکمیتی را بری از امکان انتقاد نمیدانست، سبب شد که نوعی قرابت ذهنی میان بخشهایی از اندیشههای او و اصلاحطلبان پدید بیاید و او همانقدر که رفته رفته از حلقه اصلی اصولگرایان فاصله میگرفت، به اصلاحطلبان نزدیکتر شود.
تا آنجا که در انتخابات مجلس دهم برعکس اصولگرایان که اعلام کردند دیگر مطهری در فهرستشان جایی ندارد، این اصلاحطلبان بودند که او را در لیست امید میزبانی کردند. هرچند مطهری خود تأکید داشت به عنوان چهرهای مستقل کاندیدا شده است. در مصاحبه اخیر هم مطهری در توصیف نسبتش با دو جریان عمده سیاسی کشور گفته: «من نه اصولگرای مصطلح هستم و نه اصلاحطلب مصطلح. ولی از نظر لغوی و معنایی هر دو هستم و عقیده دارم همه باید همین طور باشند. هر دوبار خودشان اسم من را گذاشتند.
در مجلس هشتم خودشان گذاشتند من درخواست نکردم در لیست امید هم خودشان درخواست کردند و خودشان گفتند که اسم من را میگذارند و شاید خواستند از این نام استفاده کنند اما اسم من در هر گروهی باشد، من همیشه کار خودم را میکنم. من مواضعی داشتم که گاهی اصولگرایان خوشحال شدند و اصلاحطلبان ناراحت بودند در مسائل فرهنگی و اعتقادی معمولاً اصولگراها خوشحال هستند ولی در مسائل اجتماعی و سیاسی و در بحثهایی مثل آزادی بیان بیشتر به اصلاحطلبان متمایل هستم.»
نکته افتراقی که مطهری میان خودش و اصلاحطلبان میکشد، همان چیزی است که سبب میشود با وجود مواضع آزاداندیشانه اش در موضوعات سیاسی بدنه اجتماعی حامی اصلاحطلبان احساسی دوگانه نسبت به او داشته باشند.
دیدگاههای او درباره موضوعاتی همچون حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی از جمله مسائلی هستند که این احساس دوگانه را برمیانگیزند و با این حال مطهری کسی نیست که برای خوشایند رأی دهندگان حتی اگر اکثریت باشند، از این دیدگاهها عدول کند. با این همه به نظر میرسد نقد اصولگرایان تندرو به مطهری حتی شدید تر از این باشد. خاصه آنکه فرزند مرتضی مطهری در ماههای اخیر دست روی نقاط حساس و مناقشه برانگیز متعددی گذاشت که او را در جایگاه یکی از مغضوبان اصلی این جریان و رسانههایشان قرار داد.
لغو مکرر سخنرانیهای او و ماجرای حمله به او در فرودگاه شیراز که اسفند 93 رخ داد، از جمله نقاط آشکار شدن این تضاد بوده است که در طول زمان با مواضعی همچون تأکید مطهری بر ضرورت رفع حصر، دفاع او از تصویب لوایح پالرمو و CFT (لوایح مربوط به FATF) و تردید جنجال برانگیزش در اصالت نامه عزل آیتالله منتظری تشدید شده است.
با احتساب آنچه گفته شد، مطهری چهرهای است که اگر چه میتواند حمایت بخشهای معتدل هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا را به خود اختصاص دهد اما در عین حال با مخالفت طیف تندرو هر دو جریان نیز مواجه خواهد شد.
تا بحال که فقط واسه اون خدابیامرز آبرو ریزی داشتی از این به بعد از قبر در میاد و مستقیم میاد سراغت