او اگر مدیریت بلد بود، به جای اینکه با نیروهای بدنه شرکت سروکله بزند یا دنبال جمع کردن بساط بخوربخورها و حیف و میلها باشد، در این یک سال حداقل به یکی از مراسمهای افتتاح ایستگاههای مترو میرفت و در صف اول مینشست و عکسهای چپ و راست با مقامات مختلف میگرفت. این چه رئیس هیاتمدیرهای است که به یک مراسم افتتاح هم نیامده و یک بار هم به عنوان این مقام جلوی دوربینها ظاهر نشده و وقتی دیگران مشغول شوآف هستند، او مشغول کار است؟
به گزارش سرویس اجتماعی خبرداغ
؛ امروز فیلمهایی بریدهبریده از تجمع تعدادی از نیروهای حراست شرکت مترو و
درگیری فیزیکی آنها با محمد نعیمیپور رئیس هیات مدیره این شرکت منتشر شد.
ابتدا خبرگزاریهای مدعی ارزشها همچون مهر و فارس آتشبیار معرکه بودند و
سپس نوبت به موجسواری منوتو، آمدنیوز و دیگر رسانههای برانداز رسید تا
بار دیگر شاهد پیوند اصولگرایان و براندازان علیه این مدیر اصلاحطلب
باشیم. اما گناه نعیمیپور چیست که اینطور باید آماج حمله قرار گیرد؟
۱. نعیمیپور قطعا گناهکار است. اگر او مثل بقیه مدیران
جمهوری اسلامی بود، وقتی مطلع میشد که نیروهای شرکت جلوی در ساختمان دفترش
تجمع کردهاند، راهش را کج میکرد و به میان آنها نمیرفت. یا لااقل زودتر
حراست شرکت را بهخط میکرد تا کسی نتواند نزدیکش شود. او اگر مدیریت بلد
بود، وقتی میفهمید خود حراستیها تجمع کردهاند، پلیس را خبر میکرد تا به
کمک آنها تحتالحفظ به داخل ساختمان برود، نه اینکه بدون محافظ و حتی
همراه و بلکه مثل کارمندها با یک کیف در دست به میان نیروهایش برود و اجازه
دهد معترضان دورهاش کنند و کار را به درگیری فیزیکی بکشانند.
۲.
گناه دوم نعیمیپور این است که نمیداند شأن رئیس هیات مدیره بالاتر از این
است که با کارمندان همصحبت شود. برای همین تا حالا حداقل دو بار بهطور
دستهجمعی و چند بار بهطور انفرادی و چندنفره پای صحبت همین کارکنان معترض
حراست و انتظامات نشسته است. او اینقدر سادهدل است که وسط همین صحنهسازی
امروز هم معترضان را دعوت میکنند که به جای وسط حیاط، در سالن ساختمان
شرکت جمع شوند و با او گفتوگو کنند. سادهدلی کم گناهی نیست، و او اینقدر
ساده است که وسط فحاشی مهاجمان، آنها را به جلسه و همکلامی دعوت میکند و
سادهدلی را تا آنجا ادامه میدهد که یک ساعت بعد که عصبانیت همه فروکش
میکند، دوباره همین نفرات معترض را به سالن دعوت میکند تا با آنها حرف
بزند.
۳. گناه نعیمیپور این است که کاری را برعهده گرفته که بلد
نیست. او اگر مدیریت بلد بود، به جای اینکه با نیروهای بدنه شرکت سروکله
بزند یا دنبال جمع کردن بساط بخوربخورها و حیف و میلها باشد، در این یک
سال حداقل به یکی از مراسمهای افتتاح ایستگاههای مترو میرفت و در صف اول
مینشست و عکسهای چپ و راست با مقامات مختلف میگرفت. این چه رئیس
هیاتمدیرهای است که به یک مراسم افتتاح هم نیامده و یک بار هم به عنوان
این مقام جلوی دوربینها ظاهر نشده و وقتی دیگران مشغول شوآف هستند، او
مشغول کار است؟ معلوم است که کارش را بلد نیست. او اینقدر از رمز و راز
کارها در جمهوری اسلامی بیخبر است که یک سال است برای خنثی کردن اثرات
تحریمها بر مترو دنبال پروژه تولید داخل است، بدون اینکه یک ریال خرج گردن
شهرداری و شهروندان بگذارد. اما یک بار هم تلاش نکرده نان شعار سال «تولید
ملی» را بخورد و کارهایش را شوآف کند. از آدمی که در این حد راه و رسم
ماندگاری مدیریتی در جمهوری اسلامی را بلد نیست، چه انتظاری دارید؟
۴.
نعیمیپور گناهکار است، چون وقتی با این واقعیت مواجه شد که نزدیک به ۲۰۰
نفر نیرو در شرکت مترو هستند که کاری ندارند اما ماهی پنج میلیون تومان
حقوق میگیرند، مثل دیگران نگفت حالا این نفرات هم مثل بقیه! او میدانست
که چندین هزار نیرو در دوره قالیباف بهناحق جذب شهرداری شدند که هنوز از
جیب مردم تهران حقوق میگیرند و چند هزار نفر از آنها تا پارسال حتی کارت
هم نمیزدند و اصلا به سرکار نمیآمدند و حقوق میگرفتند. گناه نعیمیپور
این بود که به حلالخوری اعتقاد داشت و بلد نبود بگوید: بگذار اینها هم
نانشان را بخورند و سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند. این نیروها
همگی به عنوان انتظامات در شرکت مترو مشغول به کار بودند اما به نام
نگهبانی از مکانهایی حقوق میگرفتند که تحویل پیمانکار بود و شرکتهای
پیمانکاری هم برای آنها نیروی انتظامات داشتند و حتی زنجیر ورود و خروج هم
دست نیروهای پیمانکار بود. پس این ۲۰۰ نیروی انتظامات مترو بابت چه چیزی
حقوق پنج میلیون تومانی میگرفتند؟ فقط برای دوباره نوشتن ورود و خروجها
در یک کاغذ دیگر!
۵. نعیمیپور اینقدر مدیریت حالیاش نبود که
بداند این نیروها خیلیهایشان در دوره سردار هابیل درویش جذب شرکت مترو
شدهاند و هرکدام به جایی وصلاند. نه اینقدر ترسو بود که از هیکل و تیپ
آنها بترسد، و نه اینقدر بیعرضه که نداند چگونه باید چنین وضعیت نامطلوبی
را مدیریت کند. در نتیجه، روندی طی شد که معمولا مدیران جمهوری اسلامی از
این کارها نمیکنند: این نیروها که در نهایت شده بودند ۱۷۹ نفر، در یک
فرایند چندماهه بررسی پروندههای شغلی و مصاحبه، به سه دسته تقسیم شدند:
پنجاه و چند نفر نمرههای بالاتری آوردند و جذب بخشهایی تخصصی در خود شرکت
شدند. پنجاه و خردهای نفر که در رده بعدی بودند، با توجه به نیاز شرکت،
در کارهای انتظاماتی و حفاظت فیزیکی در محل شرکت و انبارها مشغول شدند، و
ماندند ۷۰ نفر.
۶. نعیمیپور در اینجا دیگر واقعا بیتدبیری کرد. او
اگر میخواست مثل بقیه مدیران عمل کند، یا باید یک قدری از حقوق این افراد
کم میکرد و کاری هم دست آنها نمیداد، یا به شیوهی مرگ یک بار و شیون یک
بار، همه این هفتاد نفر را اخراج میکرد و دردسرهایش را هم برای دیگران
میگذاشت. او اما بدترین راه را انتخاب کرد: گفت اینها باید کار کنند و
حقوق بگیرند، حتی بیشتر هم بگیرند اما در ازای کار واقعی. در مترو نیازی به
آنها نبود؟ نعیمیپور بود که گفت شهرداری که فقط مترو نیست. بنا شد این ۷۰
نفر به چند منطقه شهرداری نزدیک خانه خودشان بروند و به عنوان نگهبان
ساختمانهای اداری مشغول شوند، و به آنها اعلام شد که حقوقشان به خاطر
شبکاری و تعطیلکاری حتی بیشتر هم میشود.
۷. این هفتاد نفر چه
کسانی هستند؟ غیر از هشت نفر که بالای یک دهه سابقه دارند، نیمی از آنها
حدود یک دهه قبل و نیم دیگر بعد از سال ۹۲ جذب مترو شدهاند. داستان جذب
نیروهای کذایی به مترو در چهار سال آخر دوره قالیباف را باز نکنیم بهتر
است. اما گناه نعیمیپور این بود که حتی راضی به بیکار شدن یک نفر از
همینها هم نشد؛ همینها که امروز دورهاش کرده بودند، مانع رفتنش به دفتر
کار شدند و علیه او شعار «مرگ بر فتنهگر» میدانند.
۸. بله. گناه
نعیمیپور و امثال او این است که بیجربزه نسبت به مشکلات، بیتعهد نسبت به
مسئولیتها و بیغیرت نسبت به حقوق مردم نیستند. همین، و اینها در این
روزگار کم گناهی نیست.
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنیدخبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان استخبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است.نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.