به گزارش خبرداغ به نقل از انتخاب ، آنچه اهمیت دارد این است که، این پدیده مخرب دارای اثرات و ابعاد بسیار گستردهای در زندگی ساکنان مناطقی است که تحت تاثیر آن قرار میگیرند. اکثر متخصصان راهکار مقابله با این پدیده را در مدیریت و حفاظت از منابع آب، خاک و گیاه میدانند. با این حال افزایش بیرویه برداشت و کنترل آبهای سطحی و زیرسطحی و در برخی موارد سیاست های غلط توسعه کشاورزی در کشورهای منطقه موجب افزایش فرسایش پذیری و درنتیجه افزایش پدیده گرد و غبار شده است.
بنابراین مسئله مدیریت آب و فعالیت های کشاورزی در این منطقه باید مورد توجه جدی قرار گیرد و این موضوع یعنی مدیریت صحیح منابع آب (مبتنی بر اصول علمی و صحیح حفاظت از محیط زیست در کل حوضه و بصورت یکپارچه) در مناطق بالادست حوضه آبریز از جمله سرشاخه های رود دجله در ترکیه و ایران و نیز بهره برداری بهینه در مناطق میانی حوضه در کشور عراق میتواند منجر به کاهش وقوع این پدیده در مناطق پایین دست یعنی کانون های اصلی طوفان های گرد و غبار (زمین های کشاورزی رها شده، هورهای خشکیده، بستر خشکیده رودها و دریاچه های خشکیده پشت سدهای در عراق) گردد.
با توجه به افزایش لجام گسیخته جمعیت در جنوب غرب آسیا طی 30 سال گذشته و همزمانی این پدیده انسانی با کاهش آبِ در دسترس ناشی از خشکسالی های طولانی مدت و متوالی، نگاهی عمیقتر و مبتنی بر مدیریت حفاظتی یکپارچه محیط زیست به رودخانه های دجله و فرات یک ضرورت فوری برای چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه است.
از آنجا که محیطزیست و مسائلی مانند طوفانهای گرد و غبار با معیشت و فقر پیوندی عمیق دارند، بنابراین مسائل مربوط به آب و اقتصادِ کشاورزی برای ایجاد تنشهای اجتماعی و سیاسی در سطح منطقهای و به خصوص در مناطق کم آب، پتانسیل بالایی خواهند داشت. منطقه غرب آسیا در شرایط بحرانی نظیر خشکسالیهای متوالی، کاهش بارش، افزایش دما و تبخیر و تعرق قرار دارد. این عوامل طبیعی توام با افزایش جمعیت و سایر عوامل انسانی از جمله ناآرامی و عدم ثبات سیاسی، منجر به بحرانی شدن وضعیت طوفان های گردوغبار شده است.
مهمترین منابع آب سطحی در منطقه جنوب غرب آسیا در حوضه های دو رودخانه دجله و فرات میباشند که نیاز به توجه بیشتر در مدیریت یکپارچه حوضه ای این دو رودخانه از هر زمان دیگری بیشتر احساس میشود. رودخانه های دجله و فرات از ارتفاعات ترکیه و قسمت های محدودی در ایران و اقلیم کردستان عراق سرچشمه میگیرند و به سمت جنوب شرقی عراق جریان یافته و در منطقه القرنه عراق به هم می پیوندند، و پس از پیوستن به رودخانه کارون، اروندرود را تشکیل داده و وارد خلیجفارس میشوند.
در سال های اخیر در حوضه آبریز رودخانه های دجله و فرات، کاهش نزولات جوی و وقوع خشکسالی های پی در پی بر اثر تغییرات اقلیمی و برداشت بیرویه و مدیریت ناصحیح منابع آب با ساخت و سازهای غیر اصولی، سبب کاهش منابع آبهای سطحی و همچنین عدم تغذیه طبیعی و مطلوب سفره آبهای زیرزمینی شده است. کاهش آب دو رودخانه دجله و فرات، تاثیر مستقیمی بر ایجاد خشکسالی هیدرولوژیک و به تبع آن برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی و تشدید بحران های زیست محیطی از جمله طوفان های گردوغبار داشته است.
از تبعات کاهش آب این دو رودخانه می توان به پدیده هائی از جمله فرونشست زمین، کاهش راندمان فعالیت های کشاورزی، مشکلات اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی در عراق و سوریه و نیز طوفانهای گرد و غبار در غرب و جنوبغرب ایران اشاره کرد. حوضه دجله و فرات از مشکلاتی از قبیل استفاده غیربهینه و سوءمدیریت کنترل آب، استفاده از شبکههای آب قدیمی، رشد جمعیت بیش از ظرفیت اکوسیستم، آلودگی، مسائل فرهنگی و اجتماعی و عدم وجود ساختار قانونی، سیاسی و اقتصادی مناسب رنج می برد. ترکیب این عوامل به این معناست که این منطقه نه تنها به تدریج خشک می شود، بلکه در برابر اثرات تغییرات آب و هوایی بسیار آسیب پذیرتر از هر زمان دیگری است.
بحرانهای زیست محیطی کنونی و تعارضات ایجاد شده پیرامون مسئله آب میتواند از اثرات نادیده گرفتن یکپارچگی مدیریت حوضهای این دو رودخانه باشد. منطقه به گونه ای بحران زده شده است که هر یک از چهار کشور منطقه تنها به دنبال توسعه یک جانبه فعالیت های اقتصادی-کشاورزی خود هستند و اثرات این توسعه بر سایر کشورها و بر محیط زیست را نادیده می گیرند. در نتیجه رقابتی برد-باخت در کوتاه مدت و باخت-باخت در بلندمدت مابین کشورهای دارای آب مشترک در کنترل منابع آب و بهرهبرداری از آن شکل گرفته است.
نتیجه این رقابت اصولا به دلیل عدم توازن قدرت، به نفع بازیگران قدرتمندتر خواهد بود. این عدم توازن قدرت در حوضههای آبی به دلیل موقعیت جغرافیایی، قدرت سیاسی و پتانسیل بهره برداری از رودخانه است. با توجه به روابط قدرت حاکم بر حوضه دجله و فرات کارشناسان معتقد هستند که در کوتاه مدت کشورهای ترکیه و ایران از موقعیت بهتری نسبت به عراق و سوریه برخوردار هستند.
لازم به ذکر است که قرار گرفتن در بالادست حوضه رودخانه ها و همچنین دستیابی به فناوریهای پیشرفته تر موجب شده است تا کشور ترکیه بصورت یکجانبه به توسعه بهره برداری از منابع آب در کشور خود پرداخته بپردازد.
انجام پروژههای عظیم زیرساختی برای کنترل منابع آبی توسط دولت های منطقه سبب ایجاد موقعیت استراتژیک و هیدروپولتیک شده است. بر این اساس کشور ترکیه با مهار آب در مناطق بالادست مانند طرح GAP؛ کشور عراق با ایجاد تأسیساتی مانند سد موصل و دریاچه ثارثار برای استفاده از آبهای سیلابی رودخانه های دجله و فرات؛ کشور ایران با توسعه زیرساختها در کنترل منابع آب؛ و کشور سوریه از جمله اولین کشورهای منطقه در ایجاد سد و کنترل آبهای سطحی می باشد (شکل 1). اقدامات هر چهار کشور متناسب با نوع فعالیت و توجه یا عدمتوجه به نیازهای محیط زیست کل حوضه دجله و فرات می تواند تبعات مخرب زیست محیطی را بهوجود آورده یا در آینده بهوجود بیاورد.
نتایج چنین اقداماتی در کوتاه مدت منجر به گسترش سطح زیرکشت و رونق اقتصادی می گردد، ولی این فعالیت ها در درازمدت موجب کاهش حقابه زیست محیطی کل حوضه رودخانه های دجله و فرات می گردند و وجود چنین امری به افزایش میزان گردوغبار در کل منطقه خواهد گردید. به عنوان نمونه بسیار مشهود می توان به فعالیت های دولت ترکیه در طول دهههای گذشته اشاره کرد که با ایجاد 22 سد در محدوده سرشاخه های دجله و فرات در پروژهی عظیم GAP[1] سبب مشکلات بسیاری در کشورهای پایین دست حوضه شده است.
به گونه ای که سد ایلیسو در ترکیه، بحران جدی کم آبی در عراق و به تبع آن افزایش گردوغبار در ایران را به دنبال خواهد داشت. افتتاح این سد باعث کاهش سطح رودخانه دجله شده که در عراق شریان اصلی آبی کشور است. این درحالی است که قسمت هایی از سرشاخه های این رودخانه در ایران بوده و فعالیت های ایران نیز در کاهش منابع آب این رودخانه بی تاثیر نبوده است. کم آبی، کاهش ذخایر آبی و کاهش مساحت زمین های کشاورزی در عراق از جمله پیامدهای اولیه افتتاح سد ایلیسو می باشند.
لازم به ذکر است فعالیت های سدسازی در ایران و عراق نیز در این امر بی تاثیر نبوده اند و نتیجه این امر طوفان های گردوغباری است که بطور بالقوه و بالفعل زندگی بیش از 200 میلیون انسان و کل محیط زیست منطقه ای بسیار بزرگ از عراق تا یمن را تهدید می کند.
عمق رودخانه دجله که در سال 2000 تقریبا پانزده متر بوده، بر اساس منابع خبری منتشر شده در عراق سطح آب به حدی کم شده است که افراد میتوانند پای پیاده از آن عبور کنند و این امر یعنی زنگ خطر کم آبی و فقر و مرگ اکوسیستم در منطقه وسیعی از پایین دست حوضه دجله و تالاب های پایین دست در جنوب شرق عراق. لازم به ذکر است این زنگ خطر فقط در دجله به صدا درنیامده است، بلکه رودخانه فرات هم از سدسازی های بالا دست در امان نمانده است.
شکل 1. موقعیت حوضه آبریز دجله و فرات و سدهای ساخته شده در کل حوضه
با توجه به مطالب بیان شده و اثرات مستقیم و غیرمستقیم توسعه زیرساخت های کنترل منابع آب در منطقه نگاه عمیقتر به مسئله آب و روی آوردن به مفاهمه و مذاکره و ایجاد زیرساخت های روابط دیپلماتیک با عنوان مهمترین نیاز منطقه ای ضرورت مییابد. قطعا اگر این پدیده مورد توجه قرار نگیرد و بطور صحیح و اصولی مدیریت نشود، بذر دشمنی در آینده در کل منطقه توسط نسل کنونی پاشیده است و در آینده ی دور یا نزدیک شاهد پیامدهای منفی بسیار بیشتری اعم از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی ناشی از کمبود آب خواهیم بود و تبعات سیاسی گریبان هر چهار کشور حوضه رودخانه های دجله و فرات را خواهد گرفت. با توجه به پیش بینیهای صورت گرفته تا سال 2045 تقاضای آب در منطقه حدود 60 درصد افزایش پیدا خواهد کرد و این امر نشاندهنده این مسئله است که بحران آب در آینده قطعی است و مدیریت صحیح منابع آب در کل حوضه و بصورت یکپارچه اصلیترین وظیفه کشورها و دولتها در منطقه است.
اگر خوشبینانه به مساله نگاه کنیم و بازی را بصورت برد-برد در نظر بگیریم و به این نکته توجه کنیم که همانگونه که آبهای مشترک منطقه ای پتانسیل بالایی برای ایجاد مناقشه در سطح زیرمنطقهای، منطقهای و بینالمللی را دارند؛ در عین حال این رودخانه ها میتوانند عاملی برای یکپارچگی و ایجاد تعاملات سازنده و همکاری بین کشورهای منطقه نیز باشند. تصمیمگیری مبتنی بر خرد جمعی منطقه ای و بسترسازی مذاکره و مفاهمه عمیق فاجعه بین تصمیمگیران درگیر در حوضه دجله و فرات میتواند منجر به بهبود شرایط در تمامی جنبهها به ویژه مدیریت آب می شود. اکثر صاحبنظران روابط دیپلماتیک و به ویژه دیپلماسی آب بر این باورند که باید مسئله آب در نگاهی فراتر از مسائل فنی و سیاسی و به عنوان یک موضوع بشری و زیستی دیده شود.
برای بهره برداری بهینه و پایدار از منابع آب مشترک و حفظ محیطزیست ایجاد هماهنگی و روابط دیپلماتیک آب در سطوح مختلف علمی، اجتماعی، سیاسی و فنی به ویژه در سطوح تصمیمسازی و تصمیمگیری برای کاهش اثرات سوء ناشی از بهرهبرداری از رودخانههای مشترک اهمیت ویژهای دارد. بنابراین برای حل بحران های مرتبط با آب و کشاورزی از جمله گردوغبار در حوضه دجله و فرات تحلیل دیپلماسیهای ممکن و انتخاب روش مناسب برای مذاکره و ایجاد همکاریهای منطقهای و زیرمنطقهای ضروری است. دیپلماسی آب با رویکرد حفاظت از محیط زیست کل حوضه رودخانه های دجله و فرات می تواند نوعی ترکیب هنر مذاکره و مدیریت منابع آب باشد و آموزش آن به تصمیم سازان، مذاکرهکنندگان و تصمیمگیران باید در اولویت فعالیت های علمی و آکادمیک قرار گیرد.
با توجه به مشکلات سیاسی و پیچیدگی های دیپلماتیک بین کشورها، به عنوان یک ضرورت منطقه ای می توان به ظرفیت سازی و مفاهمه منطقهای در سطح نهادهای آکادمیک و دانشگاهی اشاره کرد که می توانند با انجام طرح های مشترک آکادمیک راجع به این موضوع و ارائه پیشنهادات غیرسیاسی، غیرمغرضانه و بیطرفانه بسترساز همکاریهای سیاسی منطقه ای باشند. در چنین بستری زیرساخت های آکادمیک چهار کشور منطقه می توانند در زمینه هایی همچون: تعریف طرح های علمی مشترک فی مابین دانشگاهها و افراد آکادمیک در مقیاس منطقه ای، تشکیل کارگروههای دانشگاهی و غیرسیاسی برای انجام مطالعات دقیق، علمی و بیطرفانه موضوع و ایجاد فراخوان های بین المللی برای جلب توجه جهانی به مساله مدیریت منابع آب، خاک و گیاه در حوضه دجله و فرات فعالیت نمایند.
با توجه به تجربیات و مطالعاتی که طی دهه گذشته در سطوح ملی و بین المللی راجع به طوفان های گردوغبارهای منطقه غرب آسیا داشته ام، صحبت خود را اینگونه جمع بندی کنم که: "ایجاد زیرساختهای لازم در کلیه سطوح اعم از آکادمیک، اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی جهت مدیریت یکپارچه حوضه ای به منظور حفاظت از محیط زیست کل حوضه رودخانه های دجله و فرات ضرورتی فوری برای چهار کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه در مقابله با طوفان های گردوغبار است".
در پایان سپاس خود را از سرکار خانم مهندس نرگس دولت آبادی و آقایان مهندس رامین پاپی و محمد سلیمانی، به عنوان اعضای گروه مطالعات بین المللی گردوغبار که در این زمینه با اینجانب همکاری دارند، ابراز میدارم.