در میان انتقادهایی که به سریال پدر در فضای مجازی دیده میشد، بسیاری معتقد بودند روابط دختر و پسر اینگونه نیست، اینگونه عاشق هم نمیشوند و... آیا ما در دورانی هستیم که از این جنس کاراکترها و رابطهها دیده نمیشود یا این حرفها را چیزی جز تفاوت نسلها نمیدانید؟
از یک منظر میتوانم از زبان درام و فیلم و داستان صحبت کنم. ببینید! واقعیت و عدم واقعیت در دنیای درام، قصه متفاوتی است، ما در درام درباره استثنائات صحبت میکنیم و این متفاوت است از جریان سوپر رئالیستی منحطی که الان میبینیم. ما در این دنیای برساخته شده از خیال-که معنایش غیرواقعی بودن و سوررئالیست بودن نیست- یک قصه استثنایی پیدا میکنیم که این قصه استثنایی ممکن است سال 1360 استثنا نباشد و عمومیت داشته باشد، ممکن است سال 1399 هم عمومیت داشته باشد.
با این حال وقتی که ما کاراکتر لیلا را مطرح کردیم، هزاران لیلای واقعی پیدا شد و یکی از آنها خانمی بود که در یک برنامه تلویزیونی با ریحانه پارسا نشستند و زندگیاش را مرور کرد و دیدیم که یک جاهایی از زندگی لیلای قصه خیلی اگزجرهتر بود. لیلای ما 3 بار به دنبال پسر قصه رفت اما ایشان گفتند من روزی 40 بار زنگ میزدم.
حامد عنقا یک نفر هست که 3 سال پیش «تنهایی لیلا» را با ایده پرداختن به مساله حیا و عفت ساخته است، امسال «پدر» را ساخته است و ممکن است 3 سال دیگر پروژه دیگری را با این ایده بسازد. چرا در سیاستهای فرهنگی حاکم، این نمونهها انگشتشمارند؟ یعنی چرا در تلویزیون فقط یک حامد عنقا است که به این سمت حرکت میکند؟
شاید حسگرها مثل قدیم کار نمیکنند. مسؤولان حواسشان نیست، نگاه استراتژیک و راهبردی به موضوعات ندارند، اهمیت موضوعات را درک نمیکنند؛ اینکه مثلا حیا و عفت که یک موضوع مهم جامعه ما است و به آن نیاز است در نگاه کلانشان وجود ندارد. فکر میکنید همین الان ما سختی بیشتری کشیدیم تا فلان کار عادی یا کمدی را بسازیم؟ فکر میکنید وقتی برویم بگوییم میخواهیم یک کار با این مشخصات بسازیم قبول میکنند؟
نه! از این خبرها نیست. کار عادی ساختن خیلی سادهتر از این کارهاست که میخواهی حرف خدا پیغمبری بزنی. نگاه تردیدآمیز دارند؛ تا یک روزنامهای سازی را کوک میکند همه نگران میشوند چون آنها خیلی هم مطمئن نیستند این کار درستی است. روی موضوعات دینی کار کردن و اجازه کار گرفتن خیلی سخت است، البته از حق نگذریم در این مورد آقای جعفریجلوه که خودشان از خانوادههای مذهبی هستند، خیلی همراهی کردند.
این بلایی هست که بر سرمان آمده. بلایی که سرمان آمده این است که در نظام جمهوری اسلامی ایران من میگویم یک پسر از بین میلیونها پسر صاحب عفت و حیاست ولی اتفاقا نصف آنهایی که صاحب نهادهای فرهنگی هستند و از نهادهای رسمی ارتزاق میکنند، میگویند غیرواقعی است!
از اساس میتوان گفت «پدر» اسپینآف* «تنهایی لیلا» است؟
ما دوست داشتیم اسپینآف باشد ولی نبود. در اسپینآف حداقل باید بازیگرهای مجموعه به سریال جدید منتقل شوند اما پدر متفاوت از اسپینآف تنهایی لیلا است اما سعی کردیم همان قاعده داستانی را دوباره رقم بزنیم و موضوع محوریمان همان باشد.
چرا تکرار؟
واقعیت این است که من تردید نداشتم جامعه تشنه شنیدن این حرفهاست. تردید نداشتم خیلی از جوانها دوست دارند پدرشان شبیه حاجعلی تهرانی باشد نه به خاطر بنز زیر پایش، به خاطر مرامش. خیلی از دخترها به خاطر مرام حامد، دوست داشتند حامد پسری باشد که به خواستگاری آنها میآید. مطمئنم هر چقدر ظاهر جامعه دارد با عجله به یک سمتی میرود، از آن سو باطن نهاد و ضمیرش دوست دارد به این سو بیاید و این حرفها با اقبال مواجه میشود.